یک کارشناس تامین اجتماعی:
آموزش و پرورش بدهیهای بیمهای نهضتیها و معلمان حقالتدریس را بپردازد/غفلت کارفرما موجب تضییع حقوق شدهاست
عباس اورنگ میگوید: آموزش و پرورش موظف است بدهیهای مربوط به سوابق بیمهای آموزشدهندگان نهضت سوادآموزی و معلمان حقالتدریس را پرداخت کند.
عباس اورنگ (کارشناس تامین اجتماعی) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به بدهیهای بیمهای آموزشدهندگان نهضت سوادآموزی و معلمان حقالتدریس به سازمان تامین اجتماعی، مسئولیت را متوجه کارفرما یعنی آموزش و پرورش دانست و گفت: طبق قانون، هر کارفرمایی مکلف است که کارکنان خود را نزد یک صندوق بیمهای بیمه کند و علیالاصول کسانی که مشمول هیچ نظامِ بیمهای نیستند، مشمول سازمان تامین اجتماعی میشوند؛ به همین ترتیب، کسانی که به طور قراردادی با آموزش و پرورش همکاری میکنند، اعم از آموزشدهندگانِ نهضت سوادآموزی و معلمان حقالتدریس، مشمول قانون تامین اجتماعی هستند و کارفرما که همان اداره نهضت سوادآموزی یا اداره آموزش و پرورش است، مکلف است حق بیمه این افراد را نزد سازمان تامین اجتماعی پرداخت و این افراد را بیمه کند.
وی ادامه داد: بنا بر هر دلیلی اداره نهضت سوادآموزی و اداره آموزش و پرورش، طی سالهای گذشته این افراد را در سازمان تامین اجتماعی بیمه نکرده و بعد از مدتی خواسته دوران همکاری موقت این افراد که قبل از تبدیل وضعیت بوده را به سابقهی پرداختِ حق بیمه آنها تبدیل کند. طبیعی است که تامین اجتماعی بایستی براساس احکام و مستندات، این سوابق را محاسبه و اداره نهضت یا آموزش و پرورش را بدهکار کند تا سوابق این افراد ایجاد شود. تامین اجتماعی این کار را کرده و به ازای این افراد، نهضت سوادآموزی و آموزش و پرورش را بدهکار کردهاست.
این کارشناس تامین اجتماعی با تاکید بر اینکه این بدهکاری تکلیف کارفرماست، میافزاید: کارفرما بایستی این دیون را پرداخت میکرده که نکرده و لاجرم این دیون مشمول جریمه شده؛ الان اداره آموزش و پرورش طبق دستورالعملی که در چهارچوب هیچ قانونی نمیگنجد و خلاف قانون است، معلمان حقالتدریس و نهضتیها را مکلف کرده که این بدهیها را پرداخت کنند وگرنه از حقوقشان کسر میشود! این کار خلاف قانون است؛ اولاً پرداخت بدهیهای بیمهای به همراه جریمههای آن، یک تکلیف کارفرماییست و دوماً این حکم، موجب تضییح حقوق افراد میشود.
وی در توضیح بیشتر میگوید: بسیاری از این بندگانِ خدا الان در شرف بازنشستگی هستند ولی چون این پول را ندارند که پرداخت کنند، سوابق بیمهای آنها ایجاد نمیشود و متاسفانه اینها علیرغم اینکه کار کردهاند، نمیتوانند بازنشسته شوند؛ بدیهیست که این یک ظلمِ آشکار در حقِ آموزشدهندگان نهضت و معلمان حقالتدریس است؛ اینها در زمانِ اشتغال مشمولِ قانون کار و قانون تامین اجتماعی بودهاند و کارفرما چون اینها در حال حاضر گرفتار هستند و به اصطلاح «دستشان لای در است» حق ندارد در حقشان اجحاف کند.
اورنگ تاکید می کند: بسیاری از اینها بدهکار شدهاند به آموزش و پرورش و این سازمان از حساب آنها برداشت کرده! درحالیکه اگر کارفرما در زمان خودش آنها را بیمه میکرد، آنها میتوانستند از خدمات درمانی و سابقهای بیمه بهرهمند شوند. این غفلتِ کارفرما از یک طرف این عزیزان را علیرغم اشتغال، از حق و حقوقِ بیمهای محروم کرده و از طرف دیگر، اینها را بعدِ چند سال به پرداختِ پول چندبرابری به همراه جریمه محکوم کرده؛ خُب این کمال بیانصافیست.
وی در پایان میگوید: به نظر میرسد آموزش و پرورش باید کمی در حق پرسنل خود نمیگوییم «ملاطفت» یا لطف، بلکه رعایت انصاف را روا دارد و حداقل آنها را از حقوق بدیهی خودشان محروم نسازد.