در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
خانواده مردسالار برای درآمد زن دستفروش احترام قایل است اما برای شغلش نه/مدیریت مردانه بر تعاونیهای زنان شکستخورده است
علی طالبی (پژوهشگر حوزه تعاون) میگوید: نگاه جنسیتزده ما را به این سمت میبرد که اگر یک زن در مترو کار کند، خانواده ممکن است برای دستمزد او احترام قائل باشد اما برای کاری که انجام میدهد، احترام قائل نیست به همین دلیل تعاونیها میتوانند تا حدی اعتماد به نفس زنان دستفروش را برگردانند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در روزهای گذشته حمید کلانتری با بیان تصمیم دولت برای سازماندهی زنان دستفروش در قالب تعاونی یبان کرد: متاسفانه بسیاری از بانوان نمیتوانند از رشته تحصیلی خود برای یافتن کسب و کار و شغل مناسب استفاده کنند. وی یکی دیگر از مسائل زنان برای حضور در مشاغل مختلف را این دانست که آنها باید ساعتهای متمادی را صرف تربیت فرزندان و رسیدگی به امور منزل کنند. به همین دلیل اگر زنان در تعاونیها مشغول به فعالیت شوند؛ میتوانند در هر دو بخش خانه و فعالیت اجتماعی حضور موفقتری داشته باشند.
در این میان علی طالبی (پژوهشگر حوزه تعاون) ورود زنان به خیابانها برای دستفروشی را به علت چرخهی اقتصادی معیوب ایران میداند و بر این باور است که با وجود چنین اقتصادی نمیتوان انتظار داشت که همهچیز در جای خودش باشد. زنان بعضا تحصیل کرده بهجای حضور در فعالیتهای مربوط به رشتهی تحصیلی خود به ناچار برای ادارهی زندگی روزمرهی خود به خیابان میآیند. وی بر این باور است که بخشی دیگر از مشکلات فعالیتهای عرصهی اقتصادی زنان مربوط به باورهای غلط و اشتباهی است که در جامعه حضور دارد. این امر مربوط به این است که تفکیک نقش در خانواده اتفاق نیفتاده است و با تمام گفتمانهایی که حول موضوع تفکیک نقش ایجاد شده؛ باز کار خانگی را مختص زنان میدانند. حال آنکه دیگر در همهی جوامع این امر از امور واضح است که مردان هم میتوانند کارخانگی کنند. متن گفتگو در زیر آمده است.
جامعه مردسالار به زنان دستفروش به چشم کارگر جنسی نگاه میکند
این پژوهشگر حوزه تعاون یکی از امور ورود زنان به دستفروشی را داشتن سرمایههای اندک دانست و گفت: این افراد با وجود داشتن سرمایههای اندک حاضر نیستند که به کارهای مختلف دیگری مانند فساد اقتصادی، تکدیگری و یا کارهای دیگری که شخصیت اجتماعی آنها را زیر سوال ببرند، بپردازند. زنان در جامعهی ایرانی با دستفروشی دچار چالشهای مختلف میشوند. این چالشها را من در سه گروه دستهبندی میکنم: یک چالش که مربوط به ارتباط روزمرهی زنان دستفروش با مردم و درگیریهایی که به طور روزمره به وجود میآید، میشود. مردم نگاه ویژهای به این زنان دارند.
وی ادامه داد: اگر این زنان مسن باشند؛ نگاه به صورت ترحمآمیز است. حال آنکه این زن چه مسن و چه جوان نیاز به نگاه ترحمآمیز ما ندارند. اگر هم جوان و به لحاظ ظاهری شرایط مناسبتری نسبت به دیگران داشته باشند؛ با نگاهی جنسیتزده به نوعی آنان را مورد آزار و اذیت و بعضا تحقیر قرار میدهند. با این تفکر که اگر این زن در حال حاضر مشغول دستفروشی است، به خاطر چهرهایست که از دید معیارهای عام زیباست؛ پس این زن در کنار دستفروشی در حقیقت به دنبال تنفروشی است.
سازماندهیهای شهرداری به خاطر بیبرنامگی شکست میخورد
این پژوهشگر چالش دوم زنان دستفروش را سازمانهایی مانند شهرداریها دانست و گفت: شهرداریها بعضا به اسم سازماندهی روی دستفروشها نظارت میکنند. این نظارت بعضا از طریق احداث بازارچههای خوداشتغالی صوت میگیرد اما شرایط و تجربیات گذشته نشان میدهد این سازماندهیها به نحوی بوده که در حقیقت کاری در جهت سازماندهی و یکجانشینی این زنان نشده است.
وی برای مثال به بازارچه خوداشتغالی پارک لاله تهران و گلشهر کرج اشاره کرد و ادامه داد: بازارچه گلشهر نزدیک به دو ماه پیش در آتش سوخت. این بازارچه به اسم سازماندهی زنان دستفروش شکل گرفته بود اما با هزینههای بالایی که داشت چه در بحث اجاره، چه در بحث تعمیرات؛ باعث شد به اصطلاح دخل و خرج دستفروشان بازارچه با هم نخواند. هرچند بعد از آن شهرداری کرج درصدد تخلیه بازارچه برآمد که در نهایت در آتش سوخت. نشانه دیگری از این تعاونیها که تنها مختص به زنان نیست؛ بازارچه خوداشتغالی پارک لاله تهران است که این بازارچه با وجود اینکه یکی از نمونههای موفق خوداشتغالی است؛ از سوی موزه هنرهای معاصر و شهرداری تهران در تمام این سالها بعضا مورد تهدید برای تخلیه بازارچه قرار گرفتهاند.
وی در انتقاد به شیوه سازماندهی شهرداری در مورد دستفروشان گفت: در حقیقت میتوان اینطور بیان کرد که در امر سازماندهی دستفروشان، شهرداری و سایر سازمانهای مربوطه به صورت دفعی و بدون برنامه بازارچهای را شکل میدهند اما از آنجا که برنامهای برای مدیریت و تامین منابع ضروری بازارچه مانند برق، آب و سایر امور ندارند؛ بعد از چند سال درصدد تعطیلی بازارچهها اقدام میکنند. حال اینکه این بازارچه به هر صورتی که بوده، شکل گرفته و دستفروشان سابق اکنون مشتریان ثابت خود را پیدا کردهاند. این امر باعث ضرر دستفروشان خواهد شد.
طالبی با بیان این مطلب که؛ گروهی که تن به خوداشتغالی شهرداری نمیدهند مورد هجمه شهرداریها قرار میگیرند، به پوسترها و بنرهای تبلیغاتی در مترو، اتوبوس و سطح شهر اشاره میکند.
او بخشی از برخوردهای قهری را هم متوجه نیورهای سد معبرشهرداری میداند. مانند زن مسنی که در بازارچه محلی رشت از سمت نیروی شهرداری سیلی خورد. وی با این استناد گفت: زنان دستفروش در هر صورت مورد هجمههای شهرداری قرار میگیرند. تجربه نشان داده است زنام چه به بازارچههای خوداشتغالی تن دهند و چه تن ندهند، به نوعی شهرداری برخوردهای قهری خود را بر آنها تحمیل خواهد کرد.
وی افزود: در پوسترهای تبلیغایتی میبینیم که دستفروشان را دارای اجناس بنجل معرفی میکنند. این در صورتی است که از نظر مردم دستفروشان بعضا همان کالایی را میفروشند که در مغازهها با قیمت بالاتر به فروش میرسد ولی این دستفروشان با قیمت پایینتر و در دسترستر هستند. به این معنا که وجود این دستفروشان برای مردم مخل و مضر نیست البته در مورد دستفروشان مترو باید گفت باتوجه به شرایط متروی تهران؛ افرادی که در متروی تهران تردد میکنند؛ از جانب این دستفروشان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.
طالبی؛ گروه سومی که برای دستفروشان چالش برانگیز هستند را رقبای دستفروش دانست و گفت: رقبایی که کالای یکسان عرضه میکنند، بعضا باعث مشاجرههای لفظی میشوند اما وقتی که دستفروش، زن باشد علاوه بر بحث رقبا، نگاه جنسیتی هم بر روی اوست. چالشی که وجود دارد این است که این زنها خیلی وقتها به واسطه کسب روزی حلال مورد هجمهها و سوءظنها قرار میگیرند.
مدیریت مردانه بر تعاونی زنان از نظام مردسالاری و شکستخورده است
طالبی از یکسو ورود زنان تحصیلکرده به خیابان و دستفروشی را به علت سرخوردگی به دلیل نبود شغل مناسب با تحصیلات آنها و از سوی دیگر حاصل فشارهای اقتصادی دانست که بر جامعه و خانوادهها تحمیل میشود. وی در ادامه گفت: مطابق با اصل ۴۴، قانون اساسی اقتصاد کشور را به سه بخش خصوصی، تعاونی و دولتی تقسیمبندی کرده است. زنانی که وارد عرصهی دستفروشی میشوند در حقیقت در پی استقلال و گذران زندگی هستند. بدون اینکه اخلاق را زیر پا بگذارند.
وی افزود: ما به رغم اینکه میگوییم نظام اجتماعی ما و نظام مردسالاری خانواده در حال زوال است؛ با این حال نگاه جنسیتزده ما را به این سمت میبرد که اگر یک زن در مترو کار کند؛ خانواده برای دستمزد او احترام قائل باشد اما برای او و کاری که انجام میدهد، احترام قائل نیست. به این معنا که کار او یک کار سخیف محسوب میشود چراکه مجبور است در طول کار با همه مردم ارتباط چهره به چهره داشته باشد.
طالبی بخشی از این نگاه را مربوط به نگاه عموم مردم به اشتغال زنان دانست و گفت: در بخشهای دولتی هم همین نگاه وجود دارد. در بخشهای دولتی به خاطر مرخصیهای زایمان و شیردهی زنان؛ برای مردانِ مدیر دستاویزی میشود تا زنان را از دستیابی به مدارج بالاتر منع کنند تا تنها به خانواده و تربیت فرزندان سوق داده شوند. تمامی امور مربوط به خانه حتی در نظام قانونی ایران و عرفی مربوط به زنان شده است. در مقابل کار خانگی، کار اقتصادی خارج از خانه وجود دارد. زمانی که کار خانگی مختص زنان قرار داده شود؛ در مقابل کار اقتصادی خارج از خانه مختص مرد خواهد شد که گاهی اوقات با عبارات سخیفی مردانی را که در خانه کار میکنند یاد میکنند؛ مانند زن ذلیل.
وی ادامه داد: در قالب دیگر زنانی که در خارج از خانه مشغول به فعالیت هستند را با عبارتی بسیار سخیفتر که برگرفته از نظام مردسالاری است؛ یاد میکنند چراکه این زن گستاخی کرده و هنجارهای جامعه را شکسته است و چیزی بیشتر از حقی که جامعه به او داده است درخواست کرده. همین جامعه به درآمد این زن احترام میگذارد اما به کار و شغلی که انتخاب کرده، بیاحترام میکنند. به صورتی که زنان دستفروش را مجبور به پوشاندن صورت در مترو و معابر میکنند.
اما نقش تعاونیها و دولت در ایجاد یکپارچگی در میان دستفروشان چیست؟، طالبی با وجود اصل ۴۴ قانون اساسی، رویکرد تعاونی در کشور را فعال نمیداند و میگوید: هرچند در کشور هفتهای به نام هفته تعاونی وجود دارد اما به علت اینکه معمولا نگاه به کار جمعی در کشور ما پررنگ نیست؛ تعاونیها موفق نبودهاند.
به اعتقاد طالبی؛ نگاه به تعاونیها به صورت اقتصاد آزاد و رقابتی بوده و نتوانسته جایگاه خود را ایجاد کند. او تاکید دارد که تجربه شکلگیری تعاونیها به خصوص در بحث زنان کمک میکند که آنان سرمایههای خود را تجمیع کنند. حال این تعاونیها در هر شرایطی که باشند از قبیل خدماتی، تولیدی یا موارد مصرفی، میتوانند نیاز جامعه را تامین کنند. از سوی دیگر جمع شدن سرمایههای خود آنان تبدیل به شرکتهایی میشود که کاملا به صورت دموکراتیک اداره میشوند.
این پژوهشگر حوزه تعاون با بیان نتیجه مطالعاتش برروی تعاونیهای زنان گفت: جامعه به علت نگاه مردسالاری که از ابتدای تولد به همهی افراد تزریق میکند؛ چه زن و چه مرد را با اندیشههای مردسالاری و پدرسالاری رشد میدهد. چندان غریب از ذهن نیست که زنان هم در این میان با این نگاه همسو شوند. متاسفانه به علت نگاهی که برخی زنان به خود دارند؛ بسیاری از تعاونیها که از زنان شکل گرفته است؛ مدیریتی مردانه دارد. حال اینکه این نگاه تنها زنان و تواناییهایشان را زیر سوال برده و امکان رشد را از آنها میگیرد. این نگاه مردسالاری سالها پیش شکست خود را اعلام کرده است.
طالبی؛ شکلگیری تعاونیها را یکی از کمخرجترین راهها برای کسب درآمد دانسته و گفت: به وجود آمدن آنها میتواند با ۷نفر انجام شود و الزامی هم نیست که خیلی متفاوت باشند. این افراد میتوانند از افراد یک خانواده باشند و از خیلی از مزایا مانند معافیتهای مالیاتی وامهایی که ادارات تعاون میدهند؛ بهرهمند شوند.
به باور طالبی اگرچه تعاونی یک بخش مستقل است؛ با این حال دولت وظیفه دارد از تعاونیها با دادن وام حمایت کند. شکلگیری تعاونیها میتواند با یک سرمایه اندک در کنار عزت نفس و اعتماد به نفسی که به زنان دستفروش میدهد حرفی را برای گفتن داشته باشد. چراکه یک زن دستفروش برای عرضه کالای خود به بخش خصوصی و دولتی جایگاه حقیقی و حقوقی ندارد. این در حالی است که در قالب تعاونی هم جایگاه حقوقی را کسب میکند و هم سرمایه لازم را برای تولید به قاعدهای که نیاز دستگاه دولتی یا خصوصی است؛ به دست میآورد.
طالبی برای توضیح به تعاونی زنان رامه در گرمسار اشاره کرد و گفت: این تعاونی توانسته است با تولید عسل جایگاه حقیقی و حقوقی خود را در این شهر پیدا بکند و سرمایه اجتماعی و مالی خوبی را برای آنها رقم بزند. به طوری که از قِبَل سود حاصل از تعاونی مدیریت تعاونی که یک زن است توانسته است؛ زنان تعاونی را که تحصیلات نداشتند به ادامه تحصیل سوق دهد. این تعاونی توانسته است در این چند سال تمامی زنان منطقه را وارد حوزه اشتغال و کسب درآمد کند.
گفتگو: پروین محمدی