ناصر آقاجری در انتقاد از یک برنامه تلویزیونی:
با «شوآف» نمیشود مشکلات کارگران را لاپوشانی کرد/حتی کارمندان تحصیل کرده در مضیقه هستند چه رسد به یک پاکبان شهرداری!
ناصر آقاجری با انتقاد از رویکردهای غیرکارشناسانه به مشکلات کارگران گفت: نمیتوان این همه مشکل را کتمان کرد و معترضان را «سیاهنما» خواند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، چندی پیش از یکی از شبکههای تلویزیونی برنامهای پخش و در آن زندگی یک کارگر پاکبان مرور شد. کارگری که از زندگی راضیست؛ خدا را شکر میکند و زندگی خوبی دارد. ناصر آقاجری (فعال کارگری و سخنگوی اتحادیه کارگران پروژهای) در انتقاد از این نمایش تلویزیونی میگوید: در تاریخ ۲۶ تیرماه ۹۷ در برنامه ساعت ۱۱ – ۱۲ سیمای خانواده شبکه یک تلویزیون، زندگی یک خانواده کارگر شهرداری را به نمایش گذاشتند. ابتدا این کارگر را با لباس کار در حال رفتگری در خیابانهای شهر نشان دادند، پرده بعدی این نمایش، او را در حال رفتن به خانه نشان میداد؛ زمانی که زنگ خانه را به صدا درآورد، خانم خانه با خوشحالی به استقبال همسر رفت و همینطور تنها فرزند خانواده (نمایی از خوشبختی یک کارگر). مرد هم پس از ۱۲ ساعت چالش در هوای آلوده شهرهای بزرگ با گرد وخاک وزباله، فرزند را در آغوش گرفت و بوسید.
او ادامه داد: دوربین وارد خانه میشود و شروع به گردش میکند تا به مردم نشان دهد خانه این کارگر با حداقل حقوقی که بخش اعظمش به جیب پیمانکار (شما بخوانید دلال و واسطه) سرازیر میشود، دارای چه ویژگیهایی است. ابتدا آشپزخانه را نشان میدهد و دیگی که شام گرم آنها را در حال آماده شدن... بزرگی این آشپزخانه در حد یک آپارتمان ۶۰ متری با زیر بنای کامل آن و به سبک امروزی آُپن بود. لحظه بعد دوربین وارد پذیرایی بزرگی شد که فرش شده بود؛ کارگر با همان لباس کارش در صدر خانه نشست و همسر یک سینی میوه جلوی او گذاشت. میوههایی که تنها در شهرک غرب تهران یا خیابان نیاوران میتوان آنها را پیدا کرد. کارگر مرتب در باره کارش که مقدس است چون با پاکیزگی ارتباط دارد و او چقدر از این شغل و درآمدش شاد و راضی و شکرگذاراست، صحبت کرد.
کارمندان تحصیل کرده نیز در مضیقه معاش هستند چه رسد به یک پاکبان شهرداری!
او ادامه داد: به راستی اینگونه نمایشهای "مهندسی" شده را با چه هدفی پخش میکنند؟! آنهم در این روزگار که حتی طبقه متوسط کشور هم قدرت خریدش آنقدر سقوط کرده که خانوادههای آنها برای خرید میوه، شبها آخر وقت سراغ میوه فروشها میروند تا در میان دور ریزهای میوهفروشیها چند تایی میوه قابل استفاده را برای فرزندانشان پیدا کنند و غذایشان را با گوجه و سیب زمینیهای فرسوده و نیمه له شده درست میکنند. باید پرسید کارشناسان و مشاوران این دست برنامهها دارای چه مرتبهای از دانش اجتماعی هستند که اینگونه از مسایل و مشکلات اجتماعی دورند و بیگانه؛ آیا اینها نمیدانند که یک کارگر رفتگر پس از ۱۲ ساعت چالش با زباله همراه با بوهای نا هنجار، هرگز فرزندش را با آن لباس در آغوش نمیگیرد. حداقل لباس کارش را بیرون میآورد و دست و رویی میشوید. از آن گذشته، حتی اگر به ۳۰ سال پیش برگردیم و تصور کنیم این کارگر شهرداری مستقیم در استخدام شهرداری است و بین او و شهرداری یک دلال قرار نگرفته تا حداقل حقوق را با این کارگر نصف کند، اجاره کردن چنین خانهی بزرگی در رویاهای یک کارگر ساده خدماتی هم وجود خارجی ندارد، تا چه رسد به واقعیت. امروزه حتی کارمندان تحصیل کرده دولتی هم دارند از تهران به حاشیههای شهرهای بزرگی مانند کرج کوچ میکنند تا از پس هزینههای زندگی برآیند.
آقاجری در ادامه به تحلیل اوضاع جاری جامعه میپردازد و با بیان اینکه آنچه در این سالها اتفاق افتاده، دور زدن اصلهای بنیادی – اقتصادیِ ۴۴ و ۴۵ قانون اساسی و پیامد عمده آن که حذف قانون اساسی و حذف حقوق مردم به نفع چند دلال حکومتی است، افزود: تعدیل ساختاری و خصوصیسازی را به جای اصول قانون اساسی جایگزین کردند؛ برای نمونه رسماً اعلام نمودند مناطق آزاد تجاری – صنعتی از شمول اصلهای ۴۴ و ۴۵ قانون اساسی و قانون کار خارج شدهاند. حال اگر از مشکلات بگوییم میگویند «سیاهنمایی» است؛ درحالیکه واقعیتها به هیچ وجه قابل انکار نیست.
کتمان مشکلاتِ کارگران، یک کمدی غمانگیز است
آقاجری با اشاره به تلاش کارگران عسلویه که در فضای بیقانونیِ مناطق آزاد اقتصادی سعی دارند از حقوق اولیه خودشان دفاع کنند، گفت: کارگران پروژهای در عسلویه و کنگان، در سختترین شرایط ممکن به سر میبرند؛ از همه حقوق اولیه قانونی محرومند؛ دلالان و واسطهها به راحتی آنها را جرح و تعدیل میکنند؛ کارگران پروژهای اگر اعتراض صنفی کنند، خیلی راحت وارد «بلک لیست» میشوند؛ یعنی از نان خوردن میافتند؛ در این شرایط صداوسیما به زعم خودش تلاش دارد «زندگی آرام» کارگر پیمانکاری شهرداری را نشان دهد که از همه چیز راضی است و لبخند میزند....
وی تاکید کرد: با «شوآف» نمیشود مشکلات کارگران را لاپوشانی کرد؛ همه چیز آنقدر عیان است که دیگر کتمان آن تبدیل به یک کمدی غمانگیز میشود.
به گفتهی این فعال کارگری، تنها راهحل این است که کارگران متحد و یکصدا شوند و از مسئولان و کاربدستان بخواهند که حقوقشان پرداخته شود؛ از آنها بخواهند که به اصول قانون اساسی برگردند؛ از آنها بخواهند که مردم و مطالبات مردم را جدی بگیرند.
وی ادامه میدهد: با پراکندگی و تشتت کاری از پیش نمیرود. یکی از اولین راهکارهای اتحاد نیز تشکلیابی و انسجام صنفیست. باید تا آنجا که میشود کارگران دور هم جمع شوند و تشکل ایجاد کنند؛ چه کارگران پیمانکاری؛ چه کارگران پروژهای؛ فرقی نمیکند؛ تنها با اتحاد و تشکیلات میتوان به نتیجه رسید.