گزارشی از تقدیرِ سیاهِ کارگران فولاد قروه در کردستان؛
کلنگزنی پشتِ کلنگزنی/بهجای آباد کردن کارخانههای تعطیل شده، کنارشان کارخانه جدید میسازند
انحلال فولاد زاگرس در قروه کردستان، چهارصد خانوار را بیروزی کرد؛ حالا در ده کیلومتری این مجتمعِ تعطیل، یک زنجیره جدید فولاد کلید خوردهاست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هیچ چیز برای یک کارگرِ متخصص زجرآورتر از بیکاری نیست؛ از آن دهشتناکتر اینکه همه این تخصصها را ببوسی و بگذاری سر تاقچه و از فرط اجبار به سراغ بیگاری بروی؛ سراغ کارهای غیرفنی. اینکه یک کارگر متخصص مجبور باشد برای سیر کردن شکم خود و خانوادهاش، دستفروشی کند؛ آجر روی آجر بگذارد یا در یک غرفه ترهبار، صندوقهای میوه و سبزیجات را جابجا کند.
بازیهای تلخ سرنوشت، آوارگی میآورد؛ از این شهر به آن شهر رفتن و شبها در پارک خوابیدن می آورد؛ بازیهای تلخ سرنوشت، سالهاست که روزگار ۴۰۰ کارگر فولاد زاگرس در قروه کردستان را سیاه کردهاست؛ ولی شاید همه آنچه بر سر این کارگران آمده، تقصیر سرنوشت نباشد؛ گاهی باید گفت بیچاره سرنوشت که پایش گیر است؛ همیشه مقصر قلمداد میشود.
امید خیلیها با این انحلال نابود شد
شرکت فولاد زاگرس به موجب مجمع فوق العادهای که در اسفند ماه ۹۲ توسط سهامداران عمده این شرکت شامل صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد و سازمان تامین اجتماعی برگزار شد، منحل اعلام شد. بعد از این انحلال، چهار صد کارگرِ فنی و متخصص این کارخانه قدیمی، همگی بیکار شدند؛ امید خیلی از خانوادهها در قروه به همین کارخانه بود؛ امید خیلیها با این انحلال ناامید شد.
احمد که یکی دو سال بعد از این انحلال از قروه و کردستان دل کنده و پایتخت را برای زندگیِ دور از خانواده انتخاب کرده، میگوید: آخر کردستان که صنعت و کارخانه ندارد؛ ما بودیم و یک فولاد قروه؛ وقتی تعطیل شد، خیلی از خانوادهها از هم پاشید؛ یک نمونهاش زندگی خود من که برای اینکه بتوانم حفظش کنم، مجبور شدم بیایم تهران و آن همه تجربه فنی را بگذارم کنار؛ اول دستفروشی میکردم ولی حالا دو سالیست که در یک غرفه میوه و ترهبار مشغول به کارم؛ صندوقها را میچینم؛ میوهها را مرتب میکنم؛ شبها هم همان پشت غرفه میخوابم؛ قبلاً در فولاد قروه پای کورههای ذوب میایستادم؛ حساب کنید فرقى این کارِ فعلیام با آن از کجا تا به کجاست؟! اما چه میشود کرد؟ گرسنگی شوخیبردار نیست....
کردستان میماندم، ماهی پانصد هزار تومان هم درآمد نداشتم
احمد ماههای متوالی از خانوادهاش دور میماند؛ مجبور است که دور بماند: قروه کار نبود؛ دیدم دارد همه چیز نابود میشود؛ هم خودم هم خانوادهام؛ بعضیها ماندند کردستان رفتند سراغ فعلگی و دستفروشی یا کولبری؛ من آمدم تهران؛ از یک جهاتی پشیمانم اما از جهات دیگر نه؛ حداقل میتوانم ماهی یکی دو میلیون تومان برای زن و فرزندانم بفرستم؛ آنجا میماندم پانصدهزار تومان هم درآمد نداشتم.
سال ۹۲ برای قروهی کردستان سال سختی بود؛ اما بعِد چند وقت امید کمرنگی از دورها خودش را نشان داد؛ دی ماه ۹۵ خبر تصویبِ ایجاد زنجیره فولاد در کردستان و در شهرستان قروه، بیم و امید را بار دیگر در دل بیکارشدههای فولاد زاگرس زنده کرد؛ کارگران در همان زمان، امید کمی داشتند برای اینکه احیای فولاد زاگرس که کارخانهای ریشهدار و قدیمی در منطقه است، در این زنجیره جایی داشته باشد.
حالا زمان به سرآمده و زمان کلنگ زنی رسیده؛ اواخر هفته گذشته، کلنگ کارخانه جدید فولاد با حضور وزیر صنعت و معدن بر زمین خورد؛ این کارخانه قرار است در زمینی به مساحت ۳۳۰ هکتار مابین قروه و دهگلان، احداث شود.
علی محمد مرادی (نماینده مردم قروه و دهگلان در مجلس شورای اسلامی) در ارتباط با احداث این کارخانه گفتهاست: احداث کارخانه زنجیره فولاد در مابین قروه و دهگلان برای دو تا سه هزار نفر جوان کردستانی شغل ایجاد میکند.
گرچه احداث کارخانه در منطقهای که کمتر خبر از صنعت و کارخانه در آن است، به نوبهی خود یک خبر خوش محسوب میشود؛ اما چرا دوبارهکاری؟ چرا کارخانه فولاد زاگرس با آن همه تجهیزات و ماشینآلات و آن حجم بالا از نیروی کار متخصص، احیا نمیشود؟ مگر احداث یک کارخانه جدید در این شرایط وانفسای اقتصادی کار سادهای است؟ اگر قصد، اشتغال زایی و رفع بیکاریست، چرا ماشینآلاتِ بلااستفاده و کارگران سرگردان را درنمییابند؛ چرا از پتانسیل فولاد زاگرس بهره نمیگیرند؟!
هیچ تعهد الزامآوری برای جذب کارگران فولاد قروه وجود ندارد!
محمد دره رزمی (رئیس سازمان صنعت و معدن استان کردستان) در این رابطه به ایلنا گفت : تاسیس زنجیره فولاد در کردستان، تصمیم وزارت صنعت و معدن است و در سال ۹۳، مصوب شده است. ایجاد این زنجیره فولاد، فقط مربوط به قروه نیست، بلکه قرار است، در سقز، بیجار و قروه تاسیس شود.
دره رزمی در پاسخ به این پرسش که چرا فولاد زاگرس دوباره راهاندازی نمیشود؛ گفت: یکی از آلترناتیوها همین فولاد زاگرس است و احتمال دارد در قروه همین مجموعه را برای راهاندازی انتخاب کنیم.
رئیس سازمان صنعت و معدن در ارتباط با نگرانی کارگران بیکار شده فولاد زاگرس گفت: از نظر قانونی هیچ تعهدی الزامآوری برای جذب این کارگران وجود ندارد. این ۴۰۰ نفر با مجموعهای همکاری میکردند که مجموعه تعطیل شده و آنها تسویه حساب کردهاند؛ لذا تعهدی برای استخدام مجدد آنها نیست. البته استفاده از تجربه آنها میتواند مفید باشد.
آیا فکر تبعاتِ منفیِ زیست محیطی کارخانههای ورشکسته و رها شده را کردهاید؟!
کلنگزنی کارخانه جدید در ده کیلومتری مجتمعِ بهحال خود رها شده قبلی، کارگران را به شدت نگران کردهاست؛ احمد امینی که نمایندگی کارگران بیکارشده فولاد زاگرس را برعهده دارد و پیش از این بارها برای پیگیری حقوق این کارگران به تهران آمده و دست به دامان نهادهای تصمیمگیرنده شده، در رابطه با این کلنگزنی و دغدغههای کارگران می گوید: کلنگزنی واحد جدید در ده کیلومتری فولاد زاگرس چه معنایی میتواند داشته باشد؟
وی سوالات متعددی را خطاب به مسئولان مطرح میکند: اگر قصد اشتغال زایی داشتید فولاد زاگرس سال ۹۲منحل نمیشد که موجب بیکاری ۴۰۰ نفر بطور مستقیم بشود و تلاشهای کارگران بعد ازچندین بار تجمع مقابل وزارت کار و مجلس واستانداری بینتیجه نمیماند. بهتر نیست بهجای کلنگزنی طرح جدید، کارخانههای تعطیل شده را احیا کنید یا از تعطیل شدن کارخانههای درحال تعطیلی جلوگیری کنید؟! آیا فکر تبعاتِ منفیِ زیست محیطی کارخانههای ورشکسته و رها شده راکردهاید؟!
امینی عقیده دارد اینکه کارخانهای را که چند دهه از منابع و زیرساختها و بیتالمال استفاده کرده را به حال خود رها کردهاند، جای تاسف دارد.
آیا امیدی به برگشتن داری؟ آیا میتوانی روزی را در آینده تصور کنی که بگویند برگرد بیا سر کار؟ میگوید: با این ترتیبی که اینها در پیش گرفتهاند، فکر نمیکنم هیچ اتفاق مثبتی بیفتد. گفتید رئیس صنعت و معدن استان گفته است «شاید» از تجربیات ما بیکارشدهها استفاده کنند، اما هیچ تضمینی نیست؛ آقایان کارخانه قدیمی را منحل کردند؛ بارها آمدیم و رفتیم و دوندگی کردیم، محل نگذاشتند؛ اینکه حالا بخواهند به یاد ما بیفتند، من چشمم آب نمیخورد.....
گزارش: نسرین هزاره مقدم