ایلنا گزارش میدهد؛
"نداری و مظلومیت" برای عشایر ، "آسایش و سعادت" برای دلالان/گلهها سال به سال کوچکتر میشوند و جمعیت عشایر کمتر
سال به سال از جمعیت عشایر دارد کاسته میشود. در گذشته در یک روستا فقط 21 هزار راس دام وجود داشت. اما اکنون وضع بهگونهای شده که هر سال یک گله از تعداد گلهها کاسته میشود. تا انتهای سال 96، بهخاطر مشکلات فراوان، بین 10 الی 20 درصد عشایر دامشان را فروختند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، "عشایر با کمترین هزینه بیشترین منفعت را برای کشور دارند". "عشایر رسانهای برای بیان مسائل و مشکلات خود ندارند". این جملات از کرمعلی قندالی (رئیس سازمان امور عشایر کشور) بیانگر شرایط بغرنجی است که عشایر در آن به سختی به حیات متمایز خود ادامه میدهند و مهر تاییدی است بر مظلومیت و محجوریت آنها در سیاستگذاریها و حتی رسانهها.
عشایر که زمانی یکسوم جمعیت ایران را در نیمه اول قرن سیزدهم خورشیدی تشکیل میدادند اکنون با جمعیتی معادل یکمیلیون و صدوهشتادوششهزار نفر (آمار متعلق به سال 1384 و استخراجشده از تارنمای سازمان امور عشایر کشور است) تنها حدود یکونیم درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهند.
عشایر؛ زحمتکشان عرصه غذا و تولید داخلی
شاهپور اعلایی (معاون سازمان امور عشایر کشور) آماری از تولیدات عشایر ارائه کرده که حاکی از جایگاه پراهمیت آنها برای کشور است: تولید بیش از 35 درصد صنایع دستی، 40 درصد از فرش صادراتی و 190 هزار تن از گوشت قرمز کشور. عشایر با دارابودن 23,5 میلیون راس دام که دربرگیرنده نزدیک به 28 درصد از کل جمعیت دام سبک کشور میشود 25 درصد از گوشت قرمز کشور را تولید میکنند. همچنین صنایع دستی و فرش ازجمله کالاهایی هستند که نهتنها میتوانند در عرصه صادرات سود سرشاری را نصیب کشور کنند، بلکه قابلیت انتقال پیام و ارزشهای فرهنگی کشور و معرفی چهرهای جذاب از کشور و ساکنان مختلف آن را دارند.
وی با تاکید بر تاثیر بسیار زیاد خشکسالی بر جامعه عشایری کشور و وابستگی معیشت عشایر به مراتع، گفت: اگر عشایر علوفه مورد نیاز دام هایشان را نداشته باشند نه تنها نتوانستهایم اشتغال اضافه ایجاد کنیم بلکه از زندگی آنان نیز صیانت نکردهایم.
وحید جعفریان (مدیرکل دفتر ترویج، آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان منابع طبیعی) نیز گفت: بهرهبرداران محلی میتوانند با دانش بومی، شرکای قدرتمندی در حفاظت از منابع طبیعی باشند.
غلامرضا قوسی (مدیرکل امور عشایر استان خراسان جنوبی) در 28 بهمن 1396 اعلام داشت عشایر خراسان جنوبی تولیدکننده 6000 تن گوشت قرمز هستند. 15هزار و 676 خانوار عشایر خراسانجنوبی، یک میلیون و 200 هزار رأس دام سبک و سنگین در اختیار دارند که 30 درصد محصولات دامی استان را تولید میکنند. این گفتهها بیانگر نقش پراهمیت عشایر در تامین تغذیه کشور و یا حداقل بعضی استانها است.
زخم سیاه واردات بر گوشت قرمز عشایر
سیدعبدالحکیم دادار (مدیرعامل شرکت تعاونی عشایری شهرستان درمیان در استان خراسان جنوبی و عضو شورای اسلامی این شهرستان) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، گفت: عشایر ایران تامینکننده 35-40 درصد کل گوشت قرمز کشور هستند. واردات بیرویه گوشت قرمز با تعرفه پایین باعث شده از تولیدات عشایر در این حوزه حمایت لازم بهعمل نیاید.
دادار با تاکید بر مظلومیت و مسکوتماندن وضعیت اسفبار عشایر در ایران اظهار داشت: خشکسالی ممتد برای دامداری و دامپروری خراسان جنوبی مشکلات بسیار زیادی ایجاد کردهاست. گرانی خوراک دام از قبیل علوفه، یونجه و جو هم معضل دیگریست افزوده بر مشکلات همیشگی. چنین مشکلاتی موجب شده که صنایع دستی نقش مهمتری بهعنوان شغل جایگزین برای دامداری پیدا کند.
تسهیلات دولتی؛ زودگذر و بیهدف
وی افزود: زمانی بود که فرش درمیان بازار بسیار خوبی یافته بود و در تهران و حتی خارج از ایران، طرفداران قابل توجهی داشت اما متاسفانه مدتیست بازار سابق خود را از دست داده است. این امر ناشی از مشکلات در حوزه صادرات فرش است. بازار فرش مشکلات بسیار زیادی دارد. قیمت مواد اولیه بالا است و در نتیجه هزینه تولید هم بالا میرود. این امر به کاهش خرید فرش انجامیده است.
دادار با ذکر اینکه تسهیلات دولت بسیار زودگذر و بیهدف است، اظهار داشت: تسهیلات ارزانقیمتی که برای اتحادیه در نظر گرفته شده، بالغ بر دو میلیارد است. این تسهیلات قرار است بین ده شهرستان و احتمالا هر کدام بین سیصد الی 400 میلیون تومان توزیع شود. این مبلغ توان رفع مشکلات موجود را ندارد و دولت باید بیشتر از این حمایت کند. بهتر است این تسهیلات در جهت تامین خوراک دام و یا خرید دام هدایت شود.
وی تاکید کرد: در مقابل تلاشها و خدماتی که عشایر ارائه میدهند خدمات بسیار کمی دریافت میکنند. بهاین صورت که اگر بخواهند یک اعتبار بسیار اندک مثلا یکمیلیون تومانی بگیرند دردسر بسیار زیادی دارند.
وی گفت: عشایر مردم بسیار کمتوقعی هستند و سطح مطالباتشان محدود است. با این حال، در دستیابی به ابتداییترین نیازهای خود مثل آب آشامیدنی هم مشکل دارند.
مدیرعامل شرکت تعاونی عشایری شهرستان درمیان افزود: در زمینه آب آشامیدنی، با یک تانکر مشکل حداقل ده خانوار عشایری را میتوان حل نمود. البته اکنون مدتیست مطالبهای مدنظر عشایر قرار دارد و آن هم این است که آبرسانی به محلات عشایر انجام شود. اکنون وضع به صورتیست که عموما آب با تانکر باید برای آنها برده شود. ما نمیگوییم هر خانهای برخوردار از آب لولهکشی باشد بلکه فقط یک شیر آب برای هر محله با حدود 30 خانوار. عشایر مردم خودکفایی هستند و این توانایی را دارند که آب شربشان را خودشان تامین کنند.
کاهش سالانه جمعیت عشایر
وی افزود: سال به سال از جمعیت عشایر دارد کاسته میشود. در گذشته در یک روستا فقط 21 هزار راس دام وجود داشت. اما اکنون وضع بهگونهای شده که هر سال یک گله از تعداد گلهها کاسته میشود. تا انتهای سال 96، بهخاطر مشکلات فراوان، بین 10 الی 20 درصد عشایر دامشان را فروختند.
دادار گفت: ما البته در اینجا و بههمراهی دیگر عشایر کارخانه خوراک دام داریم. از سال 94، بالای 50 تن تولید خوراک دام داشتیم اما روند تولید آن هم بهخاطر کمبود مواد اولیه و افزایش قیمتها مرتبا در حال کاهش بودهاست.
وی گفت: عشایری داشتیم که بهخاطر چندساعت بیآبی، داماش را که چندسال برای آن زحمت کشیده و خون دل خورده، از دست میدهد.
وی افزود: شاید نهایتا 10 نفر در منطقه و بین عشایر باشند که درآمد بالای 5 میلیون تومان داشته باشند. اما غالبا بسیار فقیر هستند و درآمدهای پایینی دارند. کم نداریم کسانی که درآمد ماهیانهشان بهزور به دویست-سیصدهزار تومان میرسد.
عشایر غذا را از دهان خود و خانوادهشان میگیرند و به دامهایشان میدهند
دادار اظهار داشت: عشایری داریم که با پول یارانه که بخش مهمی از درآمدشان محسوب میشود نه برای خانوادهشان، بلکه برای دامشان خرید میکنند. آنها شبانهروز برای دامشان فعالیت میکنند.
وی گفت: البته تورم امسال موجب شد قیمت دام عشایر افزایش بیابد و با قیمت بهتری از آنها خریداری شود. سال گذشته قیمت دام بسیار پایین بود و با قیمت بسیار بدی از آنها خریداری میشد. یک مشکلی که هست دلالها هستند و آنها قیمت را بسیار پایینتر از بازار میزند. دلالها مورد حمایت شرکت پشتیبانی امور دام هستند.
عشایر پاسدار مرزها هستند؛ اما چهکسی پاسدار حقوق و کرامت انسانی آنها است
عضو شورای اسلامی شهرستان درمیان در پایان، گفت: عشایر با تمام مشکلاتی که داشته و دارند بازهم در مقام پاسداران مرزها نقش موثری را ایفا کردهاند. آنها این مناطق را تاکنون ترک نکردهاند. در صورت بروز چنین اتفاقی مرز بسیار ناامن میشود. آنها در تامین امنیت مرزها نقش بسیار حساسی دارند. باید مسئولان این نکته را لحاظ کنند اگر عشایر نباشند مرزی هم وجود نخواهد داشت.
به من که خانه و کاشانهام در روستا است، میگویند برای دریافت وام با مبالغ بالا، سند شهری بیاورم
حسین رمضانی (دامدار عشایری) نیز به خبرنگار ایلنا گفت: میزان علوفهای که به عشایر داده میشود جوابگوی نیاز دامهای ما نیست. قیمتها هم که مرتبا بالا میرود. وامهای کمبهره با مبالغی مثل 4-5تومان گرچه کاربریهایی دارد اما کم است و چندان مشکلی از دردهای ما دوا نمیکند. برای دریافت وامهای با مبالغ بالا به سند شهری نیاز است که ما نداریم، سندهای ما روستایی است.
وی افزود: تقریبا همه مردم دامهایشان را در خشکسالی از دست دادهاند. درآمدها در اینجا بسیار پایین است. کارهای سابق چندان درآمدزایی ندارد و صنایع دستی در حال تبدیل شدن به شغل جایگزین است. درآمدها بسیار ناچیز است و معمولا از یکمیلیون تومان در ماه فراتر نمیرود.
قریب به اتفاق مردم دامشان را از دست دادهاند
سیدسعید موسوی (رئیس اتحادیه تعاونیهای عشایری استان خراسان جنوبی) اظهار داشت: عدم مدیریت آب هم ازجمله دلایل حاد شدن 19 سال خشکسالی در خراسان جنوبی است. عدم مدیریت آب و فقدان سد و بند خاکی موجب شده سیلابهای بهاری در بخشهایی از شرق استان بهسمت افغانستان جاری باشند.
وی اظهار داشت: کشاورزی بین عشایر چندان رواجی ندارد. به جرات میتوان گفت 99 درصد مردم دامدار بودند. تا 5-6سال پیش افرادی در بین عشایر بودند که تا سههزار راس دام داشتند اما اکنون تعداد دامشان به 100-200 راس رسیده است.
درآمد عشایر آنقدر پایین است که توان بازپرداخت کمترین بدهیها را هم ندارند
وی گفت: ما شغل آبا و اجدادیمان را بهخاطر خشکسالی از دست دادیم. علوفه را به هر زحمتی شده تامین میکنیم تا عشایر راغب به ماندن در مرزها بمانند. اگر مرز خالی بشود امنیتی باقی نخواهد ماند. بسیاری هم البته علوفه گرفتهاند ولی نتوانستهاند بدهی آن را باز گردانند. حتی فردی داشتهایم پانصدهزار تومان بدهی داشته ولی توان بازپرداخت آن را نداشته است. اکثرا حداقل دو-سه میلیون تومان بدهی دارند.
موسوی در توضیح جمعیت عشایری خراسان جنوبی گفت: 13 درصد جمعیت این استان از عشایر هستند و کل جمعیت آنها در حدود هشتاد و یکهزار نفر است. بیشتر جمعیت عشایر در شهرستان نهبندان، سربیشه، درمیان، زیرکوه و قائن هستند. حدود 80 درصد عشایری که در حد بیستراس دام دارند درآمد زیر یکمیلیون تومان دارند. 25 الی 30 درصد عشایر در حد 50 راس دام به بالا دارند. حدود 40 درصد عشایر دام ندارند و با یارانه زندگی میکنند. قبلا بعضیها در کار قاچاق بودند اما الان هم شرایط قاچاق کالا وجود ندارد. اما قاچاق مواد مخدر رو به افزایش است.
مهاجرت عشایر به شهرها در پی سرنوشت؛ مردان کارگری میکنند، زنان خانهداری
وی اظهار داشت: بعضی از عشایر که دامشان را از دست میدهند مهاجرت کرده و در حاشیه شهرها ساکن شدهاند. اگر که مرد باشند کارگری میکنند و زن هم باشند نیازمند به کمک هستند. توانستیم عشایر را به سمت بیمهشدن ترغیب کنیم. اما تا الان بازنشستگی نداشتهایم.
گامهای سریع اما سوزان خشکسالی در مقابل قدمهای لنگان تسهیلات دولتی
موسی ابراهیمی (دامدار عشایری) به ایلنا گفت: خشکسالی در خراسان جنوبی به همه اقشار حتی کارمندان هم آسیب زدهاست. البته عشایر در این بین موردی خاص هستند چراکه آن را بهعنوان بخشی از حقیقت زندگی خود پذیرفتهاند.
وی اظهار داشت: اداره کل امور عشایر از طریق اصلاح نژاد دام و بذر تلاش کرده به عشایر کمک برساند اما معضل خشکسالی در خراسان جنوبی، جدیتر از این حرفهاست و سرعت و شتاب خشکسالی بسیار بالاتر از چنین اصلاحات و تسهیلاتی است.
ابراهیمی در پایان، گفت: عشایر وابستگی زیادی به طبیعت دارند و بیشترین آسیب را از خشکسالی خوردهاند. بیآبی و گرانی علوفه دو معضل بزرگ دامداران و عشایر خراسان جنوبی است.
توسعه نامتوازن برای بهرهمندان زیبا و دوستداشتنی است و برای نابرخورداران کابوسی مهلک. طعم محرومیت از بازار کار و قلههای اصلی درآمدزای هر کشوری، تلخ است و تاثیرات آن دیرپا. عشایر بهدلیل نقش هراسناکی که برای ثبات حکومت مرکزی در ایران داشتند آماج بیشترین میزان حملات و محدودیتها در تاریخ معاصر شدند، محدودیتهایی که زخمهای کهنهای بر تن رنجور جامعه عشایری ایران بر جای گذاشتهاست.
ناپایداری سیاستهای اشتغال دولت
فرشاد مومنی (اقتصاددان) سیاستهاى اشتغالزایى دولت را معطوف به پایدارى نمیداند. بهزعم وی، نهادهاى دولتى در جهتى حرکت نمىکنند که بتوانند به پایدارى اشتغال و گسترش آن دامن بزنند. همچنین توانایى برنامهریزى براى اشتغالزایى و یا حتى صیانت از اشتغالهاى موجود در زمانه مواجهه با بحرانهایى همچون خشکسالى، تحریم، رکود و... را ندارند.
از سال 1368 و با آغاز فصل نوین سیاستگذاری اقتصادی کلان کشوری موسوم به تعدیل ساختاری، اقتصاد ایران بحرانهای اقتصادى کوچک و بزرگی را از سر گذرانده، اما آنچه که تا همین اواخر، بسیار ناپیدا از رسانهها و افکار عمومى بوده، مشکلات زیست محیطى و خشکسالى و تاثیرات بسیار مخرب و مهلک آنها بر حیات و ممات جامعه ایرانى، به خصوص کشاورزان و دامداران، روستاییان و عشایر است. در واقع مىتوان این مدعا را مطرح کرد که خشکسالى در دو دهه اخیر موج جدیدى از مهاجرت روستا به روستا و به ویژه روستا به شهر را در ایران دامن زده که تاثیرات ویرانگرى بر وضعیت بازار و نیروهای کار داشته است.
کوچ دائم عشایر به شهرها در جستجوی درآمد، آبی است در آسیاب نظام سرمایهداری بیشینهساز سود
سبک زندگى خاص عشایر به رغم تمام مقاومتهایى که در یک قرن اخیر در برابر انواع فشارها آورده، در حال ناپدیدشدن و یا به عبارتى هولناکتر، انقراض است. خشکسالی، این دشمن دیرینه کشاورزان و دامداران، کمر معیشت و اشتغال عشایر را شکسته است. با این وجود، سادهاندیشانه است اگر تاثیرات خشکسالی را فقط بر اشتغال عشایری بدانیم. ورشکستگی عشایر و کوچ ناگزیر و همیشگی آنها بر انبوه جویندگان کار در شهرها میافزاید. این مهم از قدرت تاثیرگذاری و چانهزنی کارگران میکاهد چراکه نیروی کار انبوه در جستجوی کار عرضهای بالا را در برابر تقاضای محدود ایجاد میکند. محو زندگى عشایرى تاثیرات منفىاى براى اقتصاد و جامعه و حتى سیاست خواهد داشت. در زمینه اقتصاد، عشایر از مهمترین تامینکنندگان صنایع دستى، فرش، لبنیات و گوشت قرمز کشور هستند. گوشت و لبنیات، کالایى اساسى و غیرقابل چشمپوشى در تغذیه است. صنایع دستى و فرش هم کالاهایى به شدت سودآور به خصوص در حوزه توریسم و صادرات هستند.
جدا از تاثیرات ابتدا به ساکن عشایر، مهاجرت آنها به شهرها، بر حجم عرضه نیروى کار مىافزاید. با یادآورى سیاستهاى اشتغالزایى دولت، سخت نخواهد بود پیش بینى فاجعهاى را که در انتظار خانوارهاى عشایرى در شهرها خواهد بود. فاجعهاى که قطعا محدود به آنها نخواهد شد و تعارضها و تبعیضهاى زیادى را در جامعه ایجاد خواهد کرد. بعلاوه بر تعداد لشکر انبوه بیکاران مىافزاید و این خود موجب سختتر شدن وضعیت براى نیروهاى کار موجود در بازار کار مى شود؛ عرضه بالا و تقاضاى پایین.
گزارش: علی رفاهی