خبرگزاری کار ایران

یک اقتصاددان در گفت‌وگو با ایلنا:

فقر در میان شاغلان گسترش یافته/افزایش مشاغل غیررسمی خطرآفرین است

فقر در میان شاغلان گسترش یافته/افزایش مشاغل غیررسمی خطرآفرین است
کد خبر : ۶۲۵۳۴۲

زهرا کریمی موغاری می‌گوید: آسیب‌های اجتماعی ناشی از فقر است. وقتی شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که بیکاری، مشاغل غیررسمی، مزدهای پایین، و به تبع آن فقر افزایش یابد، مشاغل غیرقانونی و به تبع آن، آسیب‌های اجتماعی نیز بیشتر خواهد شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، علی ربیعی (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران) شامگاه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ از شناسایی ۱۰ میلیون کارگر که در «مشاغل غیررسمی» اشتغال دارند، خبر داد. از آنجا که براساس آخرین آمار منابع دولتی، جمعیت شاغل ایران ۲۱ میلیون و ۵۷۶ هزار نفر است، می‌توان ادعا کرد که نیمی از جمعیت شاغل ایران در مشاغل غیررسمی اشتغال دارند.

کارگر غیررسمی یا همان کارگرِ «بی‌شناسنامه»‌، نیروی کاری‌ست که در فقدان «فرصت‌های شغلی شایسته» دست به هر کار ممکن می‌زند تا بتواند هزینه‌های زندگی خود و خانواده‌اش را تامین کند و طبیعی‌ست که این شیوه‌ی امرار معاش، آسیب‌ها و تبعات منفی بسیاری نیز به همراه دارد. در شرایطی که اقتصاد دچار بی‌ثباتی و نوسان بسیار است و افزایش نرخ ارز، معیشت مردم را با مشکلات حادتر مواجه کرده‌است، می‌توان انتظار داشت که مشاغل غیررسمی افزایش یابد. در این شرایط، خیلی‌ها بیکار می‌شوند و در خیابان‌ها «بساط» پهن می‌کنند یا سراغ راه‌های نامتعارف امرار معاش می‌روند.

زهرا کریمی موغاری (اقتصاددان و استاد دانشگاه مازندران) در گفتگوی پیشِ‌رو، بر نقشِ فضای نامناسب کسب و کار در گسترش اشتغال غیررسمی انگشت می‌گذارد و معتقد است: زدودن اقتصاد غیررسمی و گسترش مشاغل رسمی، پایدار و زیر چتر قانون کار و تامین اجتماعی، کار دشواری است و راهکارِ خطی و ساده ندارد.

فقر در میان شاغلان گسترش یافته/افزایش مشاغل غیررسمی خطرآفرین است

فضای کلی اقتصاد را در سال‌های گذشته چطور تفسیر می‌کنید؟ تولید داخلی چرا نتوانسته سرپا بماند و چرا گروه گروه کارگران به ارتش بیکاران و غیررسمی‌کاران می‌پیوندند؟

در سال‌های گذشته، تولید داخلی به شدت آسیب دیده ‌است؛ کارخانه‌های قدیمی و خوش سابقه‌ای مثل «ارج»، «آزمایش» و «آبسال» همه به شدت آسیب دیده‌اند؛ اگر بخواهیم این وضعیت را آسیب‌شناسی کنیم، به عوامل متعددی برمی‌خوریم؛ تکنولوژی کهنه و به‌روز نشده، هزینه‌های بالای سربار تولید و مجموعه عوامل زیرساختی دیگر موجب شده که این کارخانه‌ها قدرت رقابتی خود را از دست بدهند و نتوانند به فعالیت تولیدی خود ادامه بدهند. در این بین، ورود کالای قاچاق هم مزید بر علت و عامل تاثیرگذاری‌ست. در مجموع، اینکه بازار کار «خراب» است و نمی‌توان جلوی اشتغال غیررسمی را گرفت، یک واقعیت بدیهی‌ست. در ادبیات اقتصادی، بازار کارِ غیررسمی به «اسفنج» بازار کار تعبیر شده؛ مثل وقتی که آب در سفره‌ی غذا می‌ریزد و با یک اسفنج این آب را جمع می‌کنید، اشتغال غیررسمی هم حکم اسفنج بازار کار را دارد. فردی که بیکار است و خانواده‌اش با فقر دست و پنجه نرم می‌کند، باید از هر طریق که شده، درآمد کسب کند؛ «کارگر غیررسمی» هر کاری که بتواند می‌کند؛ دستفروشی، بنایی، نقاشی ساختمانی و هزار جور شغل دیگر؛ این رویه‌ای طبیعی‌ست؛ مردم نمی‌توانند مدت طولانی بیکار باشند.

برای از بین بردن «مشاغل غیررسمی» یا به اصطلاح غیررسمی‌زدایی از بازار کار چه راهکارهایی وجود دارد؟

از یکسو مشاغل غیررسمی به مردم در تامین معاش کمک می‌کند و اجازه می‌دهد که مردم «نان» دربیاورند؛ از سوی دیگر می‌بینیم در واحدهای کوچک وقتی افراد به خصوص زنان استخدام می‌شوند، نه بیمه هستند و نه حداقل مزد رعایت می‌شود؛ این مشکل در مورد مردان هم هست اما برای زنان به دلیل آسیب‌پذیری بیشتر، حادتر است. ولی به دلیل وضعیت خراب بازار کار، دولت برای اجرای دقیق قانون کار زیاد سختگیری نمی‌کند و به اصطلاح چندان مته به خشخاش نمی‌گذارد و اگر کارگران شکایتی نداشته باشند در مورد پرداخت حداقل مزد و بیمه‌ی کارگران، کارفرمایان را تحت فشار قرار نمی‌دهد. با این استدلال که اگر برای اجرای قانون کار سخت‌گیری شود، ممکن است بخشی از همین مشاغل هم ازبین برود. در شرایط نامساعد بازار کار، دولت‌ها عموما با اشتغال غیررسمی مبارزه نمی‌کنند.

راهکار مقابله با اشتغال غیررسمی در واقع زدودنِ وضعیت نامساعدِ بازار کار است؛ راهکار اصلی، تلاش برای افزایش رشد اقتصادی است و برای رشد اقتصادی، سرمایه‌گذاری لازم است و برای سرمایه‌گذاری هم آرامش لازم است؛ بنابراین هیچ راهکارِ ساده‌ای وجود ندارد؛ هیچ جوابِ راحت و سرراستی برای مقابله با این وضعیت وجود ندارد. به‌طور مثال اگر برای افزایش سرمایه‌گذاری، نرخ بهره کاهش یابد، در شرایط کنونی در عمل پول‌ها به سمت بازار طلا و ارز می‌رود؛ پس کاهش نرخ بهره، راهکار حلِ مشکل کمبود سرمایه‌گذاری و بیکاری گسترده در کشور نیست. برای سرمایه گذاری به «آرامش اقتصادی» نیاز است؛ فضای کسب و کار ما باید مشوق سرمایه‌گذاری بلندمدت باشد که در شرایط فعلی، به هیچ‌وجه نیست. همه‌ی مردم نگران آینده هستند و وقتی صاحبان سرمایه نگران آینده هستند، به فعالیت های بلندمدت گرایشی نشان نمی دهند.

با فضایی که در چند ماه حاکم شده، مشکلات واحدهای تولیدی احتمالا حادتر خواهد شد؛ با افزایش نرخ ارز بسیاری از کارخانه‌ها نمی‌توانند مواد اولیه مورد نیاز خود را  تهیه کنند؛ با این حساب ممکن است موجی جدید از بیکار شدن‌ها در راه باشد و  در نتیجه‌ی آن، نرخ مشاغل غیررسمی به همره آسیب‌های مستتر در آن، افزایش پیدا کند؛ تا چه حد با این استدلال موافقید؟

قطعا همینطور است؛ پیش‌بینی من هم همین است؛ الان شما می‌بینید کارخانه‌هایی هستند که گاه دولت هم از آنها حمایت کرده؛ اما مشکل‌شان حل نشده است. ماه‌ها دستمزد کارگران به تعویق افتاده؛ اعتراضات کارگری در کشور روندی فزاینده به خود گرفته است؛ تداوم این وضعیت به معنی آن است که افرادی که بیکار می‌شوند، باید یک جایی دنبال کار بگردند و چون سرمایه‌گذاری و گسترش فعالیت‌های اقتصادیِ مولد، شکل نمی‌گیرد، در نهایت بسیاری از افراد بیکار شده، ناگزیر مشاغل موقت با مزدهای پائین را خواهند پذیرفت. یعنی باید منتظر افزایش مشاغل غیررسمی باشیم.

پس با این حساب، فعلا باید منتظر افزایش مشاغل غیررسمی باشیم.

بله؛ در صورت تداوم مشکلات کنونی، در آینده اشتغال غیررسمی افزایش خواهد یافت و سهم بیشتری از شاغلان را جذب خواهد کرد.

اگرچه مشاغل غیررسمی، راهی‌ست برای «نان درآوردن» اما آسیب‌هایی هم برای نیروی کار در پی دارد؛ شما این آسیب‌ها را چگونه می‌بینید؟

قطعاً همینطور است؛ ببینید امروزه یکی از مسائل بسیار جدی ما، گسترش فقر در میان شاغلان است؛ در مناطق شهریِ کشور، بیش از ۶۰ درصدِ فقرا، شاغل هستند؛ یعنی با وجود اینکه صاحب شغل هستند، نمی‌توانند هزینه‌های زندگی خود را تامین کنند. امسال حداقل مزد حدود یک میلیون و دویست هزارتومان است. یک خانواده چهار نفره، چطور می‌تواند با این مزد زندگی کند؟ هرچند برای افزایش نرخ رشد جمعیت حتی خانواده‌ها ترغیب می‌شوند که سه فرزند داشته باشند؛  اما یک خانوار سه یا چهار نفری، اگر مستاجر باشد، اگر فرزندانش، بزرگ باشند، اگر حداقل یکی از فرزندان، دانشجوی دانشگاه آزاد باشد، کلاهش پس معرکه است، نمی‌تواند با حداقل مزد، زندگیِ بخورونمیر داشته باشد. به علاوه، حداقل مزدِ قانونی عموما به نیروی کار در شرکت‌های بزرگ پرداخت می‌شود؛ در خیلی از کارگاه‌های کوچک، همین حداقل هم به کارگر پرداخت نمی‌شود. به همین جهت فقر در میان شاغلان گسترش یافته و آسیب‌های اجتماعی جدی در پی داشته است.

شاغلان رسمی، بیمه هستند و اگر بیمار شوند یا به مشکل بربخورند از حداقل حمایت اجتماعی بهره‌مند می‌شوند و علاوه بر آن، از مزایایِ بازنشستگی بهره‌مند می‌شوند؛ اما در موردِ غیررسمی‌ها اوضاع به مراتب بدتر است. لذا  فقر و آسیب‌های ناشی از آن برای شاغلان غیررسمی به مراتب جدی‌تر و عمیق‌تر است.

درست است؛ بحث اصلی و نگرانی جدی در شرایط فعلی این است که سهم زنان در این مشاغل غیررسمی بیشتر از مردان است و همین مساله، یک زنگ اخطار است؛ اگر زنی که سرپرست خانوار است شغلی داشته باشد و ماهی ۴۰۰-۵۰۰ هزار تومان مزدبگیرد؛ هیچ راهی برایش باقی نمی‌ماند جز اینکه بخشی از هزینه‌های زندگی را از منابعِ «دیگری» تامین کند؛ چنین وضعیتی ممکن است به تن‌فروشی و فحشا یا مشارکت در معاملات مواد مخدر و یا خلاف‌کاری‌های دیگر منجر شود. در این شرایط پرتنش، «خشونت» هم در خانواده‌ها افزایش پیدا می‌کند.

یعنی معتقدید اشتغال غیررسمی، با گسترش «مشاغل غیرقانونی» و آسیب‌های اجتماعی ارتباط دارد؟

بله؛ همه آسیب‌های اجتماعی ناشی از فقر است و وقتی شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که بیکاری، مشاغل غیررسمی، و مزدهای پایین، و به تبع آن فقر افزایش یابد، مشاغل غیرقانونی و به تبع آن، آسیب‌های اجتماعی نیز بیشتر خواهد شد.

گفتگو: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز