خبرگزاری کار ایران

گزارش ایلنا از آمار برق‌گرفتگیِ کارگران؛

«روی کاغذ» همه چیز مرتب است

«روی کاغذ» همه چیز مرتب است
کد خبر : ۶۲۱۱۹۶

مشاور حفاظت فنی و خدمات ایمنی وزارت کار می‌گوید: تنها از طریق نظارت و بازآموزی، می‌توان از حوادث مرگبار برق‌گرفتگی جلوگیری کرد. آنچه بیش از همه اهمیت دارد، «تعهد کارفرما» به اجرای قوانین و حفظ جان کارگر است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، خبر ساده‌ است؛ در کمتر از یک جمله خلاصه می‌شود و به ظاهر هیچ جای ابهامی ندارد:  مرگ کارگر شرکت توزیع برق بر اثر برق‌گرفتگی.

هفدهم اردیبهشت، کارگری که نام و نشانش را نمی‌دانیم در ممسنی فارس بر اثر برق‌گرفتگی جان خود را از دست می‌دهد؛ به همین سادگی:

« یکی از تکنسین‌های برق که به‌صورت پیمانکاری در اداره برق شهرستان ممسنی مشغول کار بود، به علت برق گرفتگی جان باخت. از قرار معلوم، وی در حال انجام فعالیت روی یک پایه برق بود که دچار حادثه برق گرفتگی می‌شود.»

این تنها حادثه‌ی برق‌گرفتگی در روزهای گذشته نیست. به عقب برمی‌گردیم؛ درست دو روز قبل از این اتفاق، برق، جان کارگر ۲۵ ساله مزرعه پرورش میگو چوئبده آبادان را گرفت. این جوان جمعه شب بدون علائم حیاتی به درمانگاه شهر چوئبده در آبادان منتقل می‌شود و پزشکان و کادر درمان، هرچه برای احیای قلبی او تلاش می‌کنند به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسند؛ با وجود همه تلاش‌هایی که صورت می‌گیرد، علایم حیاتی  همچنان روی صفر مطلق ایستاده‌است. روی خط صاف و ممتدِ مرگ.

بازهم عقب‌تر می‌رویم؛ در نهم اسفند ۹۶، برخورد میله پرچم با کابل برق فشار قوی باعث مرگ دو کارگر و مصدومیت سه نفر دیگر در یزد شد. تعدادی از کارگران شهرداری «مهریز» یزد در حال نصب میله پرچم بودند که به دلیل برخورد میله با کابل برق فشار قوی، این حادثه دردناک رخ می‌دهد. در این حادثه نیز دو نفر از مصدومان «در جا» علائم حیاتی را از دست می‌دهند و  جان می‌سپارند.

با وجود همه‌ی این اتفاقاتِ منجر به مرگِ کارگران که هر هفته و هر ماه در شهرها و استان‌های مختلف رخ می‌دهد،  آمار دقیقی از تعداد و توزیع شغلی و جغرافیایی حوادث برق گرفتگی در دست نیست؛ براساس آماری که رسانه تخصصی برق (برق‌نیوز) اعلام کرده، در سال‌های  ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ بیشترین میزان برق گرفتگی در کشور رخ داده است که در این دو سال ۷۵۰ نفر از هموطنان جان خود را از دست داده اند. براساس این آمارِ ارائه شده، در فاصله‌ی ده‌ساله‌ی ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳،  شش هزار و ۸۷۶ نفر به علت برق گرفتگی در کشور جان خود را از دست داده‌اند.

در نمودار زیر تغییرات آماری برق‌گرفتگی در یک فاصله‌زمانی ده ساله، از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۰ دیده می‌شود؛ همانطور که در این نمودار مشخص است، در این فاصله زمانی، سال ۱۳۸۹ بیشترین قربانیِ برق‌گرفتگی را داشته است.

«روی کاغذ» همه چیز مرتب است

نکته بعدی نسبت حوادث برق‌گرفتگی به کلیه حوادث مرگبار است؛ این نسبت چیزی بین یک تا چهار درصد است که البته به هیچ وجه عدد کمی نیست و طبیعی ست هرچه در یک سال، میزان مرگ‌ومیر بر اثر برق‌گرفتگی بیشتر شود، این نسبت بالاتر می‌رود:

«روی کاغذ» همه چیز مرتب است

مهرماه سال گذشته مدیرکل دفتر تشریح و بررسی صحنه جرم سازمان پزشکی قانونی ایران، از افزایش مرگ ناشی از برق گرفتگی خبر داد و گفت: از ابتدای فروردین تا پایان تیرماه ۹۶، ۲۳۴ تن به دلیل برق‌گرفتگی در کشور فوت کرده‌اند که از این شمار ۲۳ نفر زن بودند. به گفته‌ی او، در چهارماهه نخست سال ۹۶ نسبت به مدت مشابه سال ۹۵ با افزایش ۶/۴ درصدی شمار جانباختگان ناشی از برق‌گرفتگی مواجه بوده‌ایم.

مساله اینجاست که در این آمار پراکنده، خبری از اطلاعاتِ  تفکیک شغلی نیست و بنابراین هیچ راهی وجود ندارد که بفهمیم چه تعداد ازجان‌باختگان بر اثر برق‌گرفتگی، «کارگر» بوده‌اند یا به عبارت دیگر، چه تعداد از این حوادث منجر به فوت، حادثه شغلی بوده‌است. به عبارت دقیق،‌ هیچ آماری از کارگرانی که بر اثر برق گرفتگی جان خود را از دست می‌دهند، در دست نیست.

علیرغم اینکه آمار توزیعی برق‌گرفتگی هیچ زمان ارائه نشده‌است، با نگاهی اجمالی به اخبار حوادث کار درمی‌یابیم که یکی از مهم‌ترین عواملِ مرگ در حین کار، برق‌گرفتگی‌ست؛ هر هفته و هر ماه، در اخبارِ کارگری شاهد مرگ کارگران بر اثر اتصال به جریان برق هستیم. اما چه پیش‌شرط‌هایی باید برقرار باشد تا جریان برق نتواند در نقش یک قاتل در کارگاه‌ها عمل کرده و جان کارگران را به سادگیِ آب‌خوردن قربانی کند.

«روی کاغذ» همه چیز مرتب است

غلامرضا غفوری (مشاور حفاظت فنی و خدمات ایمنی وزارت کار) در ارتباط با برق‌گرفتگی و مرگ و میر ناشی از آن در محیط کار با اشاره به حادثه‌ی مرگبار شرکت توزیع برق ممسنی می‌گوید: در ارتباط با کارگران شرکت توزیع برق دو نوع برق گرفتگی داریم؛ یکی برق‌گرفتگی فشار قوی یا در اصطلاحِ خودِ برقی‌ها فشار متوسط که مربوط به برق ۲۰ کیلو ولت است و دیگری برق‌گرفتگی فشار ضعیف. در ارتباط با کارکردن با برق فشار قوی یا همان ۲۰ کیلو ولت، الزامات بسیاری وجود دارد؛ آیین‌نامه‌هایی داریم که اصول ایمنی را مشخص کرده‌اند؛ هم وزارت کار در این مورد آیین‌نامه دارد و هم خود شرکت توانیر آیین‌نامه‌های مختلفی در این مورد دارد. در شرکت‌های توزیع برق، کمیته‌های ایمنی کامل و پیشرفته‌ای نیز وجود دارد، حتی شرط تایید صلاحیت ایمنی پیمانکاران را برای برون‌سپاری پروژه‌ها تعریف کرده‌اند؛ بنابراین می‌توان گفت «روی کاغذ» همه تمهیدات اندیشیده شده و پیش‌بینی‌ها انجام شده.

وی ادامه می‌دهد: در حوادث مرگبارِ برق‌گرفتگی به چند مساله باید توجه کنیم؛ یکی الزامات قانونی‌ست که وزارت کار و شرکت توانیر، این الزامات را تدوین کرده‌اند؛ یعنی خلاء قانونی نداریم و از منظر قوانین، چیزی کم و کسر نیست؛ هم وزارت کار به عنوان اصلی‌ترین متولی ایمنی کشور و هم شرکت توانیر به عنوان کارفرمای اصلی، آیین‌نامه‌های مورد نیاز را تدوین کرده‌اند؛ در چارت‌های سازمانیِ شرکت توانیر واحد «مدیریت ایمنی» هم تعریف شده و این واحد، انواع اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از حوادث مختلف شغلی را در دستور کار قرار داده‌است.

۸۸ درصد حوادث شغلی در اثر اعمال ناایمن اتفاق می‌افتد

اگر اینطور است پس چرا هر روز و هر هفته شاهد مرگ کارگرانی هستیم که جریان برق، شریان حیاتی ‌آنها را قطع می کند؟ غفوری در این ارتباط با تشریح علل بروز حوادث مرگبار شغلی می‌گوید: حوادث کار به دو علت اتفاق می‌افتد؛ «اعمال ناایمن» و «شرایط ناایمن». اما اینکه کدام دلیل بر دیگری غلبه دارد و گستردگی آن چگونه است، بستگی به عوامل بسیاری دارد. طبق آمار موجود در دنیا، ۸۸ درصد حوادث شغلی در اثر اعمال ناایمن اتفاق می‌افتد؛ حدود ده درصد به شرایط ناایمن برمی‌گرددد و دو درصد حوادث نیز، دلایل متفرقه و ناشناخته دارند.

او در تشریح این آمار می‌گوید: ۸۸ درصدِ اعمال ناایمن به اپراتور  و کسی که در حال «کار» است،  برمی‌گردد؛ فرد اگر هر نوع اقدامی انجام دهد که تخطی از الزامات و قوانین باشد، عمل ناایمن محسوب می‌شود مثل کارکردن بدون مجوزهای لازم، بی‌توجهی به دستورالعمل‌های ایمنی، ترک دستگاه در وضعیت خطرناک، جدا کردن تجهیزات ایمنی از دستگاه، کار با دستگاه با سرعت غیرمجاز، خستگی و خواب‌آلودگی یا انجام کارهای پرخطر و پر از ریسک.

«نظارت» و «بازآموزی»؛ کلید مقابله با حوادثِ برق‌گرفتگی

راه جلوگیری از این حوادث چیست؟ چطور می‌توان استانداردها را دقیق پیاده کرد و اپراتورها را ملزم کرد که این الزامات را جدی بگیرند؟ غفوری، راهکار را قوی کردن  «نظارت» و «بازآموزی» می‌داند و می‌گوید: در سال‌های اخیر شرکت‌های پیمانکاری توانیر مجبور شده‌اند از وزارت کار تایید صلاحیت ایمنیِ پیمانکاری بگیرند. پا گرفتن این سنت، اتفاق مثبتی‌ست و باعث می‌شود نرخ حوادث در شرکت‌های پیمانکاری کاهش بیاید. برای گرفتن این مجوز، شرکت باید یک مسئول ایمنی معرفی کند که دوره ایمنی تخصصی بگذراند؛ همه کارگرانِ پیمانکار نیز موظفند دوره ایمنی عمومی بگذرانند؛ کارفرما نیز  دوره آموزش ایمنی ویژه کارفرما را می‌گذراند. پس از منظر «آموزش اولیه» برای شرکت‌های پیمانکاری هیچ مشکلی وجود ندارد و همه این آموزش‌ها را می‌گذرانند.

وی ادامه می‌دهد: در مرحله بعدی، بازآموزی باید جدی گرفته شود؛ یعنی همان آموزش اولیه به تنهایی کفایت نمی‌کند و مساله بعد بحث «نظارت» است که در موارد زیادی جدی گرفته نمی‌شود. بنابراین از آنجا که هم دستورالعمل‌ها روی کاغذ، کامل است و هم آموزش‌های اولیه الزامی‌ست، بازآموزی و نظارت باید فعال شود.

لزوم بازآموزی از آنجا احساس می‌شود که در آموزش ایمنی عمومی، بحث‌های عام ایمنی مطرح می‌شود؛ به گفته غفوری، تنها خطرات کلی مانند خطرات کار در ارتفاع آموزش داده می‌شود ولی برای شرکت‌های پیمانکاری تخصصی مثل شرکت‌های زیرمجموعه‌ی توزیع برق، باید آموزش‌های ایمنی تخصصی در ارتباط با اصول کار با برق ۲۰ کیلو ولت از طریق مراجع ذی‌صلاح به‌طور مدون در دستور کار قرار بگیرد و به آموزش ایمنی عمومی بسنده نکنند.  

غفوری با اشاره به آیین نامه «آموزش ایمنی، کارفرمایان، کارگران و کارآموزان» که توسط وزارت کار تصویب شده می‌گوید: در ماده‌ی پنجِ این آیین‌نامه، آموزش ایمنی تخصصی برای کارفرمایان الزام شده و آمده کارفرما موظف است نسبت به آموزش ایمنی کارگران و کارآموزان «متناسب با  نوع کار» از طریق مراجع ذی‌صلاح اقدام کند.

آموزش ایمنیِ تخصصی را جدی بگیریم

غفوری ادامه می‌دهد: اگر واقعا دنبال این هستیم که جلوی حوادث را بگیریم، باید روی آموزش ایمنیِ تخصصی، کاربردی و فنی بیشتر کار بکنیم و در کنار آن بحث نظارت را واقعاً جدی بگیریم. اگر این حلقه‌ها هرکدام درست کار نکنند و با هم ارتباط صحیح و اصولی نداشته باشند، طبیعی‌ست که حادثه اتفاق می‌افتد؛ شوخی‌بردار هم نیست.

در بازخوانی مجدد «خبر ممسنی» چیزی که جلب توجه می‌کند، «پیمانکاری بودن» کارگر متوفی‌ست؛ این ویژگی را در بسیاری دیگر از حوادث مشابه نیز می‌توان یافت؛ آیا پیمانکاری بودن کارگر و اشتغال در بخش خصوصیِ شاخه شاخه و سلسله مراتبی، ریسک خطر را بالاتر می‌برد؟ غفوری در این‌باره با رد این استدلال به صورت عام می‌گوید: نمی‌توان نتیجه‌گیریِ کلی کرد؛ شرکت‌های پیمانکاری غول‌پیکری داریم که منظم، خوب و بدون حادثه کار می‌کنند و یک ساختار ایمنی کامل را پیاده کرده‌اند و در مقابل شرکت‌های خُردی داریم که فقط پنج نفر نیرو دارند اما نرخ حادثه کار آن‌ها بالاست و برای جان کارگر ارزشی قائل نیستند؛ پس صرف پیمانکاری بودن یا نبودن مهم نیست، مهم این است که در یک مجموعه، چقدر «فرهنگ ایمنی» نهادینه شده باشد و عمل به آن تا چه اندازه‌ای است. اینجا بحث «تعهد» مطرح است.

اما سوال اینجاست که تا چه میزان، این «تعهد» در جامعه‌ی کار کشور نهادینه  شده‌ و  آیا می‌تواند در کاهش خطرات جانی کارگرانی که در مشاغل پرخطر مشغولند، موثر باشد؛ برای الزام‌آور کردن این تعهد چه اقداماتی باید صورت بگیرد تا کارگران برق‌کار به همین سادگی از ارتفاع فشار قوی سقوط نکنند و جان را بر سر لقمه‌ای نان نگذارند؟

بدون تردید، در این میان اهمیتِ ارائه آمارهای «شفاف» و تفکیکی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت؛ آمارهایی که جای خالی‌شان به شدت احساس می‌شود.

گزارش: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز