مدافع صدیق کارگران بر تخت بیمارستان
ابوتراب فیضی که او را میتوان تاریخ مجسم سازمان تامین اجتماعی و نماینده صدیق و دلسوز جامعه کارگری کشور نامید؛ بهخاطر سکته مغزی بهحالت کما در بستر بیماری افتاده است.
به گزارش ایلنا، علی حیدری (عضو و نایبرییس هیاتمدیره سازمان تامین اجتماعی) در یادداشتی به تشریح وضعیت ابوتراب فیضی پرداخته که در ادامه میخوانید:
در آستانه روز جهانی کارگر پیکر فرتوت و نحیف یکی از متقدمین فعالان کارگری به خاطر سکته مغزی بهحالت کما در بستر بیماری افتاده است. ابوتراب فیضی که او را میتوان تاریخ مجسم سازمان تامین اجتماعی و نماینده صدیق و دلسوز جامعه کارگری کشور نامید، در بخش ICU بیمارستانی آرمیده که سالهای زیادی از عمر ۸۳ سالهاش را بهعنوان عضو هیات امناء بیمارستان دغدغهمندانه و بیشائبه صرف ساخت، توسعه و تجهیز آن کرد (بیمارستان فیاض بخش تهران).
ابوتراب فیضی کارگر بازنشسته شرکت صنایع بهشهر، نماینده کارگران در شورایعالی کار و شورایعالی تامین اجتماعی(هیاتامناء سازمانتامیناجتماعی) را در کارنامه خود دارد و همواره جزو افراد موثر تشکلهای کارگری انجام وظیفه کرد و بعدها که در زمره مستمریبگیران قرار گرفت غالباً عضو هیاتمدیره کانون مستمریبگیران بازنشسته تامین اجتماعی بود. او بارها از خاطرات خود در زمان کلنگزنی ساختمان مرکزی سازمان تامین اجتماعی و بیمارستانهای سازمان تامین اجتماعی میگفت و از زحماتی که برای تصویب قانون کار، قانون تامین اجتماعی و قانون الزام(برگشت بخش درمان سازمان تامین اجتماعی به پیکره آن) کشیده است.
او بهرغم کهولت سن از حافظه خوبی در ارتباط با تاریخچه و سیر تطور سازمان تامین اجتماعی و قوانین و مقررات مرتبط برخودار بود و بسیاری از اسناد و مدارک تاریخی مربوط به سازمان تامین اجتماعی را نزد خود داشت. اواخر دهه هفتاد یکی از نهادها برای تصاحب زمینهای بیمارستان لواسانی(سرخه حصار) تامین اجتماعی خیز برداشت و از سازمان تامین اجتماعی مطالبه سند کرد و در مجموعه سازمان و توابع آن مستندی درخصوص مالکیت سازمان تامین اجتماعی بر بیمارستان مزبور پیدا نشد. ابوتراب فیضی با مراجعه به منزل و اسناد و مدارک خود در زمان عضویت در شورایعالی تامین اجتماعی، سند خرید ملک مزبور در قبل از انقلاب را ارائه کرد و مدرک مزبور در تثبیت مالکیت سازمان موثر افتاد.
در ۵ سال گذشته نیز با توجه به تغییراتی که دولت قبلی در اساسنامه سازمان بهعمل آورده بود، با طرح شکایت در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی دنبال اصلاح اساسنامه سازمان تامین اجتماعی و اعمال سهجانبهگرایی در آن بود و همچنین برای بازگشت استقلال سازمان تامین اجتماعی و یکپارچگی آن بارها با نمایندگان مجلس مکاتبه کرد و وقتی با عدم همکاری متولیان مربوطه برای ایجاد امکان ورود او به مجلس مواجه شد و کمکی در ارسال مکاتباتش برای نمایندگان نکردند، خود دست بهکار شد و با هزینه شخصی نامهها را برای تمامی نمایندگان پست سفارشی کرد.
در همین اثناء او یکروز به من مراجعه کرد و ضمن گله و شکایت از اینکه تریبون و رسانهای برای طرح دفاعیاتش از کیان سازمان نمییابد، گفت مبلغی را برای هزینههای کفن و دفن و مراسم فوت خویش کنار گذاشته است و میخواست آن مبلغ را به من بدهد و از من خواست آن مبلغ را صرف برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی یا درج مصاحبهاش در رسانهها برای دفاع از کیان سازمان تامین اجتماعی کنم که با زحمت و تلاش دوستان و بدون صرف هزینه ترتیب انجام مصاحبهاش را فراهم کردم.
در زمان مدیر عاملی جناب آقای دکتر ستاریفر موزه و نمایشگاه دائمی تامین اجتماعی تاسیس شد(موزهای که در زمان دولت قبل برچیده شد) و مدیرعامل میخواست سردیس یا تندیس او را تهیه و در موزه نصب کند، ایدهای که محقق نشد و الان که او را برتخت ICU بیمارستان فیاتبخش ملاقات کردم دیگر امکان اینکه او با دستان لرزانش از این مجسمه پردهبرداری کند وجود ندارد؛ همان دستانی که طی دو دهه اخیر هر زمانی پای دفاع از کیان سازمان تامین اجتماعی میرسید و حین نطقهای او لرزش بیشتری مییافت.