مدیر مرکز توانمندسازیِ آوای ماندگار دروازهغار:
رانت که حذف شود، فقرزدایی از زنان دشوار نیست/"تعاونی" راهکاری مناسب برای اشتغال زنان در محلاتی مانند دروازهغار
مدیرعامل یک نهاد مدنی حامی زنان فرودست میگوید: برخلاف الزامات و تسهیلاتی که روی کاغذ هست، در عمل در کشور ما ثبت و ایجاد یک تعاونی، سخت و زمانبر است و شاید به همین دلیل است که تاکنون، تعاونیها فقط برای افراد و نهادهای خاصی درآمد داشتهاست و تعاونیهای تولیدی برای اقشار آسیبپذیر هنوز پا نگرفتهاست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در شرایطی که نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است، فرصت اشتغال برای زنان حاشیهنشین و در معرض خطر که نه تحصیلات کافی دارند و نه از مهارتهای شغلی بهرهمندند، بسیار کمتر از زنان طبقات متوسط و بالاست. پرسش اصلی این است که درحالیکه دولت، حمایت چندانی از توانمندسازی زنان نمیکند و اهتمامی هم برای ایجاد فرصتهای شغلیِ شایسته ندارد، آیا نهادهای مدنی میتوانند در این بین، نقش تسهیلگر داشته باشند؟ آیا تجربهای عملی از ورود نهادهای مدنی به عرصه اشتغال زنان وجود دارد که بتوان از دل آن، مشکلات، کاستیها و راهکارها را تبیین کرد. برای اینکه نقش نهادهای مدنی در این عرصه را دریابیم، به سراغ علیاکبر اسماعیل پور (مدیرعامل مرکز توانمندسازیِ آوای ماندگار دروازهغار) رفتیم. این فعال مدنی در گفتگوی زیر بر لزوم حمایت دولت از نهادهای حامیِ زنان و کارکرد مثبت و سازنده «تعاونیها» تاکید دارد.
یکی از برنامههای نهاد مدنی شما، ایجاد فرصتهای شغلی برای زنان دروازه غار است؛ ابتدای امر بگویید به چه قشر از زنان کمک میکنید و چه نوع فرصتهای شغلی برای این زنان ایجاد میکنید؟
گروه هدف ما، «زنان و دختران در وضعیت دشوار دروازهغار» است. این زنانِ در وضعیت دشوار، شامل زنان بدسرپرست، سرپرست خانوار یا زنانی هستند که خانواده آنها درگیر معضل اعتیاد است. تلاش ما این است که این زنان را به حداقل توانمندی لازم برسانیم. همانطور که کارشناسان توسعه میگویند برای رسیدن به توسعه پایدار بایستی بیشتر از همه شرایط زندگیِ طبقات فرودست جامعه را تغییر بدهیم و در این بحث، توانمندسازی اهمیت بسیار دارد. اعتقاد داریم افزایش سطح تحصیلات و مهارتها، بهبود بهداشت و سلامت و حذف نگاههای سنتی در محله دروازه غار، توانمندسازی زنانِ در وضعیت دشوار را در پی دارد. برای رسیدن به این هدف، یک برنامهی توسعهی محلهای را با سه محور اصلی پیش میبریم: اولین محور، توانمندی اقتصادی براساس حرفهآموزی و کسب مهارتهای شغلی است. برنامه دوم، رشد اجتماعی و کسب مهارتهای زندگی است و در سومین مرحله، سوادآموزی قرار دارد.
پس تمرکز کار شما بیشتر آموزش شغلی است تا ایجاد فرصت های شغلی؟
فرصت هم ایجاد میکنیم. زنان بعد از گذراندن دورههای موازی فوق، یا جذب بازار کار محله میشوند که شامل چندین کارگاه تولیدیِ مستقر در محله ی دروازه غار است یا خودشان در منزل کار میکنند و برای برخی نیز ما در انجمن، فرصتهای شغلی ایجاد میکنیم. از بیرون سفارش میگیریم و برای زنان، فرصتهای شغلی ایجاد میکنیم؛ همان «کارآفرینی اجتماعی» در اینجا دارد اتفاق میافتد. کارگاههای خیاطی داریم؛ تولید کیسههای زیستمحیطی یا ساکهای دستی هست، کارهای چرمی یا سفالی تولید میشود یا کارهای صنایعدستی؛ مشخصه کارآفرینان اجتماعی این است که فضای کار در کارگاه، سیال است ولی درنهایت اگر بتوانیم به مرحله سودآوری برسیم، هم صندوقهای تعاونی برای زنان تعریف میکنیم و هم صندوقهای قرضالحسنه برای اعطای تسهیلاتِ خُرد تاسیس میکنیم. اگر بازهم سودی داشته باشد این کارآفرینی اجتماعی، این سود وارد چرخه توسعه میشود؛ برای مثال برای زنان، مهدکودک و پیشدبستانی رایگان دایر میکنیم.
بحث انجمنهای خیریه و تلاشهایی که علیالخصوص برای زنان آسیبپذیر انجام میدهند، بسیار چالشبرانگیز است؛ یعنی نزدیک شدن به این بحث باید با احتیاط بسیار صورت بگیرد؛ چون از یک طرف آسیبهای اجتماعی زیاد شدهاند و درنتیجه، زنان بسیاری، بیسرپرست و بدسرپرست شدهاند و یا خودشان سرپرست خانوار شدهاند و از طرف دیگر، گروههای خیریه مثل قارچ از زمین سربرآوردهاند که فقط از وضعیت دشوار این زنان سوءاستفاده میکنند. در شهرستانها، زنانی را میبینیم که برای روزی هشت ساعت کار در کارگاههای یک انجمن خیری، ماهی 300 هزارتومان یا نهایت 400 هزار تومان درآمد دارند. رویکرد انجمن شما به اشتغال زنان چگونه است؟ حداقلهای قانون کار را در کارگاههایتان رعایت میکنید؟
فضای کاری در کارگاههای ما سیال است؛ زنان ساعتی میآیند و براساس تعداد ساعات حضورشان مزد میگیرند. ما مثل خیلی از انجمنهای خیریه نمیگوییم برای زنِ تنها و سرپرست خانوار، «کاچی به از هیچی» بلکه اعتقاد داریم زنانِ در وضعیت دشوار هم باید زندگی شرافتمندانه و شایسته داشته باشند. بنابراین برای دستمزد زنان، حداقل حقوق بهصورت ساعتی پرداخت میشود و گاهی هم بیشتر از حداقل حقوق. هدفمان این است که سفارش کارِ ثابت و پایدار بگیریم؛ دنبال این هستیم که از شهرداریها، از بیمارستانها، قطارهای مسافربری یا پادگانها سفارش بگیریم که دائم سفارش کار برای زنان وجود داشته باشد.
تعامل این نهادها با شما چطور است؟ آیا وقتی به آنها گروه هدف را معرفی میکنید، با شما همکاری میکنند؟
تعامل با نهادهای دولتی و حاکمیتی خیلی سخت و زمانبر و توانفرساست. اینکه به این سازمانها بقبولانیم که باید مسئولیت برعهده بگیرند و براساس وظایف قانونیشان به اشتغال اقشار آسیبپذیر کمک کنند، کار سختیست. ما همواره به مسئولان میگوییم فقرزدایی از محلهی دروازهغار آنچنان کار سختی نیست و نیاز به چنان معادلات پیچیدهای ندارد. کافیست بیمارستانهای مهم تهران، دوختودوزِ البسه بیماران و ملحفههای تختها را به این محلهها واگذار کنند؛ کافیست «رانت» حذف شود و نهادها الزاماً مجبور نباشند قراردادها را با شرکتهای خاصی منعقد کنند، آن وقت، فقر به خصوص فقر زنان آسیبپذیر کاهش پیدا میکند؛ در این راستا، وزیر بهداشت، سازمان تامین اجتماعی و بسیاری از نهادهای مسئول دیگر میتوانند مداخله بکنند.
چه تعداد زنانِ در شرایط دشوار تحت پوشش انجمن شما هستند؟
در دو سال اخیر، دویست زن در این انجمن آموزش دیدهاند و هفتاد نفر از آنها در خود مرکز شاغل شدهاند. علاوه بر این واحد مددکاری مرکز، دویست خانواده را تحت پوشش مددکاری قرار دادهاست و همه این خدمات با کمکهای مردمی تامین میشود.
به مساله اشتغال زنان در محلات آسیبپذیر عمیقتر بپردازیم؛ شما زنان را توانمند میکنید درحالیکه فرصتهای شغلی برایشان محدود است؛ در این شرایط، آیا فکر نمیکنید استفاده از ظرفیت تعاونیها میتواند چارهساز باشد؟ پرسش این است که تعاونیهای زنان چه نقشی میتوانند داشته باشد در ایجاد فرصتهای اشتغال برای زنانی که آسیبپذیر هستند؛ از اقشار فرودست هستند و در محلات پرآسیب زندگی میکنند؟
ثبت و ایجاد تعاونیهای زنان میتواند به اخذ سفارش راحتتر ، ایجاد بازار آسانتر و استفاده آسان از تسهیلات و معافیتها منجر شود؛ در برنامههای توسعه ملی هم تاکید شده که باید بخشی از خدمات دولت به تعاونیها واگذار شود اما برخلاف این الزامات و تسهیلاتی که روی کاغذ هست، در عمل در کشور ما ثبت و ایجاد یک تعاونی، سخت و زمانبر است و شاید به همین دلیل است که تاکنون، تعاونیها فقط برای افراد و نهادهای خاصی درآمد داشتهاست و تعاونیهای تولیدی برای اقشار آسیبپذیر هنوز پا نگرفتهاست. شما فرض کنید در محله دروازهغار، ده زن توانمند شدهاند، آموزشهای لازم را برای خیاطی و یا تولید محصولات چرمی دیدهاند و حالا میخواهند بروند تعاونی ثبت کنند؛ به هیچوجه تسهیلگری از طرف وزارت رفاه و نهادهای متولی انجام نمیشود که این زنان بتوانند با خیال راحت و با آسودگی خاطر، تعاونی ثبت کنند و کارشان را شروع کنند. حمایتها خیلی ضعیف است و پروسه ثبت تعاونی، پروسهای سخت و نفسگیر است. امیدواریم بتوانیم بر این سختی غالب شویم و برای زنان، تعاونی ثبت کنیم چراکه برای زنان حاشیهنشین و در وضعیت دشوار، تعاونی راهکاری کارآمد برای کاهش فقر است.
یعنی انجمنهایی مثل انجمن شما میتوانند در ثبت تعاونی به زنها کمک کنند؟
ما میتوانیم تسهیلگر باشیم. نهادهای مدنی به هیچوجه خودشان نمیتوانند تعاونی ثبت کنند اما میتوانیم در روند اداری کار و طی کردن مراحل بوروکراسی به زنان کمک کنیم؛ میتوانیم چراغی در درست بگیریم و راه را به این زنان نشان بدهیم.
گفتگو: نسرین هزاره مقدم