خبرگزاری کار ایران

رئیس سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور مطرح کرد؛

دلایلِ شکستِ کاریابان و فارغ‌التحصیلان در بازار کار/مهارت، آخرین دغدغه نظام آموزشی است

دلایلِ شکستِ کاریابان و فارغ‌التحصیلان در بازار کار/مهارت، آخرین دغدغه نظام آموزشی است
کد خبر : ۵۹۷۸۹۸

در حال حاضر کارفرمایان وقتی نیرویی را بر مبنای زبان ارزشگذاری نیروی انسانی (مدرک و...) جذب می‌کنند تازه می‌فهمند که به وی نیاز ندارند. اساسا کارجوی فارغ‌التحصیل یکبار هم پایش را از محیط کار بیرون نگذاشته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بازار کار در ایران چندان قاعده‌مند نیست و تحت تاثیر نوسانات اقتصادی به راحتی درگیر بحران می‌شود و نیروی کار کمتری را جذی خود می‌کند. برای مواجهه با کج‌رفتاری بازار کار، نمی‌توان یک نسخه واحد پیچید. کارفرمایان مدعی هستند که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی آمادگی‌های لازم را برای ورود به بازار کار  ندارند و نظام آموزش کشور باید مسئولانه‌تر نقش بازی کند و دانشجویانی را پرورش دهد که حداقلی از مهارت‌ها را داشته باشند. دانشجویان و کارجویان اما نظر دیگری دارند و می‌گوید حتی اگر «علامه دهر» هم بشویم برای ما کاری پیدا نمی‌شود، با این حال می‌توان مدعی شد که نظام آموزشی هرگز منطبق بر نیازهای بازار کار نیست.

 «سلیمان پاک سرشت» رئیس سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور هم بر این عقیده است که باید اطمینان حاصل کرد که فرد پیش از ورود به بازار کار مهارت‌های عملی لازم را آموخته است تا کارفرمایان راحت‌تر آنها را بپذیرند. وی تاکید دارد که تنها در این صورت است که امنیت شغلی نیروی کار تضمین می‌شود و دیگر شاهد ریزش نیروی کار نخواهیم بود.

آقای پاک سرشت؛ سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای درست همزمان با شکل‌گیری وزارت کار متولد شد. این سازمان قابلیت‌های قابل توجهی دارد. تعداد زیادی مرکز دولتی درکنار مراکز خصوصی که وزارت کار مجوزهای آنان را صادر می‌کند. این سازمان قرار بود رسالت‌های خود را منطبق با اهداف وزارت تعاون، کار ور فاه اجتماعی تعریف کند. یعنی همان محوری که آرزوی وزیر کار را محقق کند برای اینکه «هر ایرانی یک مهارت» داشته باشد. در این مسیر به‌نظر تنها سازمان فنی حرفه‌ای‌ست که می‌تواند با توسعه نظام مهارت‌ها و آموزش‌ها، پیشقدم است. این سازمان اکنون چه می‌کند و چه چشم‌اندازی برای خود پیش‌بینی می‌کند؟ 

سازمان فنی و حرفه‌ای یک سازمان باسابقه است که به موجب قانون کار تشکیل شد و ماموریتش آموزش کارجویان و ارتقای مهارت شاغلین است. امروز برداشت ما از مساله مهارت حرفه‌ای‌تر شده است و قلمروهای دیگری هم در حوزه مهارت آموزی ایجاد شده است. درحال حاضر حوزه ماموریت‌های ما بسیار گسترده‌تر است. منظور آقای ربیعی هم ارتقای مهارت‌هاست تا سطح بهره‌وری افزایش یابد. در نتیجه سازمان وارد قلمروهای دیگری هم شده است. در حال حاضر هم ماموریت‌های سازمان وسیع‌تر شده است.

ما وارد حوزه افراد آسیب دیده اجتماعی هم شده‌ایم و ماموریت‌مان صرفا تسهیل کردن ورود افراد به بازار کار نیست بلکه بحث توانمندسازی هم مطرح است. در حوزه فقر، در حوزه‌ زنان روستایی و زنان سرپرست خانوار وارد شدیم. دغدغه امروز ما ارتقای اشتغال‌پذیری دانشجویان است. بنابراین اگر بخواهیم نقشه‌ای کلی از آنچه که سازمان ماموریت دارد را تصویر کنیم تنها یک بخش از آن توانمندسازی افراد برای  ورود به حوزه اشتغال است. در واقع هدف مهارت‌آموزی با هدف اشتغال یکی و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. درنهایت هدف این است که اطمینان حاصل کنیم که افراد از مهارت‌های لازم برای ورود به بازار کار برخوردار باشند.

در عین حال ما تضمین می‌کنیم که نیروی کار از صلاحیت کافی برای ورود به بازار کار برخوردار است. برای نمونه درمورد کارگران ساختمانی و درمورد اصناف بحث همین است. بهره‌وری ایجاب می‌کند که علاوه بر آموزش‌های فردی، آموزش‌های مهارتی هم تقویت شود. البته باید بگویم که سال‌ها بر سر این بحث بوده است که ما باید یک نظام آموزش مهارتی جداگانه داشته باشیم یا نه؟ بنابراین سازمان ماموریت گسترده‌ای در حوزه اقتصادی، اجتماعی دارد و دو موضوع برای ما اولویت دارد. یکی از آنها بحث اشتغال است در این فقره ماموریت ما این است که با پدیده‌هایی از جنس ریزش نیروی کار مقابله کنیم پدیده‌‌‌ای که به عدم فراگیری مهارت‌ها توسط فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بازمی‌گردد.

دلایلِ شکستِ کاریابان و فارغ‌التحصیلان در بازار کار/مهارت، آخرین دغدغه نظام آموزشی است

پس شما تاکید دارید که یکی از دلایل بیکاری انفعالِ مراکز دانشگاهی درخصوص مهارت‌آموزی و تاکید صرف آنها روی موضوعات تئوریک است. دروسی که تنها برای نمره گرفتن و واحد گذارندن برای دانشجویان پیش‌بینی شده‌اند و اساسا تطابقی با خواسته‌های کارفرمایان از نیروی کار ندارند؟

بلی. فرد آموزش ندیده قدرت مولد بودن را ندارد. مشکلاتی که در حوزه کسب و کار وجود دارد ناشی از این است که نیروهای کار نمی‌تواند انتظارات را برآورده کند و در نتیجه فرصت‌ها را از دست می‌دهد. یکی دیگر از اولویت‌های حال حاضر ما کاهش فقر است هر دوی اینها ماموریت‌های جدی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.

در حوزه کاهش فقر مساله مهم آموزش‌های مهارت معطوف به کاهش فقر است. وقتی از آموزش مهارت صحبت می‌کنیم از پکیجی از آموزش‌ها صحبت می‌کنیم که بسته به اینکه هدف آن‌ها چیست، از ابزار و فرآیندهای متفاوت استفاده می‌کند که قاعدتا نتیجه آن متفاوت است. آموزشی که معطوف به کاهش فقر است از آموزشی که در حوزه اشتغال است، متفاوت است. درنتیجه ماموریت سازمان در حوزه مقابله با فقر جدی‌تر شده است. در حال حاضر برای سازمان فنی حرفه‌ای دو موضوع کلیدی است اولی اشتغال پایدار و بهره‌ور و دومی کاهش فقر در بافت‌های حاشیه‌ای و در خانواده‌ها آسیب‌پذیر.

سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای در حوزه آموزش‌های غیررسمی ورود می‌کند. آموزش عالی و آموزش و پرورش بخش‌های رسمی آموزش در کشور هستند. در فنی و حرفه‌ای هم آموزش‌هایی ارائه می‌شود. این سازمان در کل کشور دارای ادارات کل است. اداره کل مسئولیت مجموعه مراکز را برعهده دارد و مراکز هم شامل مجموعه کارگاه‌هایی هستند که افراد در آن آموزش می‌بینند و آزمون می‌دهند و گواهی صلاحیت مشخصی کسب می‌کنند. در کنار آموزشگاه‌های رسمی فنی‌و‌حرفه‌ای که تحت نظر دولت هستند، آموزشگاه‌های آزاد را هم داریم لذا باید بخش خصوصی را تقویت کنیم تا آنها هم برای ارائه آموزش‌ها به میدان بیایند.

امروزه دولت‌ها در آموزش‌های مهارتی خیلی دخالت نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند بیشتر نقش‌های نظارتی و تنظیم‌گری برعهده بگیرند و روابط را تنظیم کنند. بنابراین بخش خصوصی ما فعال است و 10 تا 11 هزار آموزشگاه آزاد داریم. البته تعداد آموزشگاه‌های آزاد در بلندمدت کم شده است که این نشان می‌دهد حال بخش خصوصی چندان خوب نیست. در مهارت آموزی هم آموزشگاه‌ها دولتی و هم آزاد نقش مهمی را برعهده دارند و 50 درصد از آموزش‌ها را امروزه آموزشگاه‌های آزاد برعهده دارد. اگر ما یک و نیم میلیون نفر را آموزش بدهیم 700 ، 800 هزار نفر از آنها در آموزشگاه‌های خصوصی تحت نظر سازمان فنی و حرفه‌ای هستند.

به هر حال نوع آموزش و نوع آموزشگاه در هر دو اینها متفاوت است. در بخش دولتی هزینه‌ها را خودمان تامین می‌کنیم که تجهیزات و امکانات گرانقیمتی هم در آن احتیاج است اما آموزشگاه‌های خصوصی بیشتر آموزش‌های خود را در حوزه خدمات متمرکز کردند و در حوزه صنعت که بسیار پرهزینه است، بخش دولتی سازمان فنی حرفه‌ای مسئولیت ارائه آموزش‌ها را برعهده دارد. اینکه بگوییم آموزش‌های ارائه شده در نظام آموزشی کشور در حوزه بازار کار و ورود افراد به محیط کار تاثیرگذار نیستند، یعنی فاصله‌ای وجود دارد بین آن چیزی که آموزش داده شده و آنچه که باید فرد از خود نشان دهد. حتی در پیشرفته‌ترین آموزش‌ها نظام‌های مهارتی هم میزانی از این فاصله همیشه وجود دارد. در بلندمدت تغییرات بسیاری در حوزه بازار کار به علت تغییرات تکنولوژیکی و تغییرات جمعیتی اتفاق افتاده که به‌صورت کلی معادلات بازار کار را برهم می‌زند. این یعنی کل نظام بازار کار در حال تغییر است.

سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای چه ابزاری برای پیاده‌سازی این سیاست‌ها در اختیار دارد؟

سازمان روش‌ها و ابزار زیادی و برنامه‌های زیادی را پیاده کرده است تا این اتفاق بیفتد یک زمانی ما فکر کردیم اگر دسترسی‌ها را بیشتر کنیم احتمالا باعث خواهد شد تا این خلاء مهارتی کاهش پیدا کند. با این توسعه کمی می‌خواهم بگویم که برنامه‌ریزی‌ها و استراتژی‌ها در گذر زمان دچار تغییر و تحول شده است. ماهم خود را متحول کرده‌ایم مثلا به سراغ حوزه‌های آی سی تی و ... رفته‌ایم.

درنتیجه از برنامه‌های متمرکزی که سابق بر این محور برنامه‌ریزی‌ها بود فاصله می‌گیریم. یعنی معتقد نیستیم که باید در ستاد مرکزی سازمان فنی و حرفه‌ای بنشینیم و تصمیم بگیریم که مثلا در استان خراسان جنوبی چه چیزهایی آموزش داده می‌شود. بنابراین تغییر سطح و تغییر مقیاس تصمیم‌گیری را باید مبنا قرار دهیم و تخصص‌‌ها را در حوزه آموزش‌های محلی دنبال کنیم.

در حوزه فقرزدایی چگونه برنامه‌های مهارت آموزی خود را متمرکز کرده‌اید؟

کسی که مهارت‌ لازم را کسب کرده است مثلا می‌‌تواند در یک بافت فرسوده سرویس بگیرد. زنان سرپرست خانوار هم وقتی کسب مهارت کنند، در چارچوب همین سیاست‌ها توانمند می‌شوند و شغل پیدا می‌کنند. دومین ویژگی که در پی آن هستیم برقرار کردن ارتباط فعالانه با بازار است ما باید بازار را شناسایی کنیم و کنشگران آن را بشناسیم.

البته باید بگویم ما در هر استان برنامه‌ریزی‌ها را مشخص می‌کنیم و در شهرستا‌ن‌ها در ازای تعداد کارجویان و بافت آن منطقه تحلیلی از بازار کار و نیازهای آن منطقه ارائه کنیم. تکلیف ما برای سال 97 این است که هر استانی با متد خودش آموزش‌هایی ارئه کنیم که مثمرثمر باشد. حالا این آموزش‌ها می‌تواند در حوزه زنان سرپرست خانوار، در حوزه دانشجویان و در حوزه معتادان بهبود یافته باشد.

ما برای یک رشد 8 درصدی در حوزه اشتغال نیاز به 700 هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری داریم. وقتی چنین منابعی در اختیار نداریم مجبوریم جبران سرمایه را از محل بهره‌وری نیروی انسانی محقق کنیم. در شرایطی که امروز 90 درصد از افراد با مهارت‌های جزئی وارد بازار کار می‌شوند تنها سازمان فنی حرفه‌ای می‌تواند با برنامه‌ها و طرح‌های خود تحول آفرین و راهگشا باشد. شما برای جبران این کاستی‌ها چه برنامه‌ای درپیش دارید؟

وقتی سوال این است که آیا نیروهایی که ما پرورش می‌دهیم می‌توانند نیازهای آینده  بازار کار را تامین کنند؟ جواب آن تا حدی مشخص است. نظام آموزشی منطبق بر نیازهای بازار کار نیست و این امر نیروی کار را هم از خود متاثر می‌سازد؛ چراکه تا پیش از  ورود به بازارکار ارتباطی با بازار کار نداشته است لذا هماهنگی خود را با بنگاه‌ها ضروری می‌بینیم. به این منظور می‌توان تفاهم‌نامه منعقد کرد؛ تفاهم‌نامه‌های چند منظوره. اگر بنگاهی مثلا در حوزه صنایع خودرو فعالیت می‌کنند ما می‌آییم استانداردهای خود را ذیل این تفاهم‌نامه با آن بنگاه به روز می‌کنیم. بعضا توافق می‌کنیم که تجهیزات کارگاهی خود را از همین طریق تامین کنیم. بنابراین آن چیزی که شما به عنوان هدف به آن اشاره می‌کنید الزاما در داخل کارگاه و یا بنگاه اتفاق نمی‌افتد چراکه مساله فراتر از اینهاست.

در حال حاضر ارتباطات ما با این بخش از اقتصاد ضعیف است. ما نهایتا خوب عمل می‌کنیم؛ اما به عنوان یک پروژه کلان باید هماهنگی‌هایی میان سازمان فنی و حرفه‌ای و سایر دستگاه‌های ارائه دهنده مهارت‌ها با انجمن‌ها و اصناف صورت پذیرد چراکه دغدغه‌هایشان از یک جنس است. درنتیجه شما تنها مسائل بنگاه را هم ندارید بلکه مسائل بلندمدت در بازار کار مطرح است. دنیا امروز به همین سمت رفته است. در آخرین جلسه‌ای که مابین نمایندگان بخش خصوصی و سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای داشتیم، آنها اعلام کردند که آمادگی ورود به این موضوع را دارند. لذا قرار است اتفاق موثری در آموزش مهارت‌ به شاغلین اتفاق بیفتد.

دلایلِ شکستِ کاریابان و فارغ‌التحصیلان در بازار کار/مهارت، آخرین دغدغه نظام آموزشی است

موضوع دیگری که مطرح است اینکه فعالان کارگری می‌گویند 90 درصد از نیروهای کار امنیت شغلی ندارند؛ پس در ایجا مسئله مهم‌تری وجود دارد. حتی کارگری که در شهرداری رفتگر است امروز لیسانس و فوق لیسانس دارد؛ در واقع این بازار کار است که باید برای تامین نیرو خود را با نظام آموزشی کشور هماهنگ کند تا شایسته‌ترین‌ها پس از فراغت از تحصیل جذب بازار  کار شوند. در واقع همین حالا هر کارفرمایی که واقعا بخواهد اراده کند می‌تواند نیروی متخصص مورد نیاز خود را تامین کند و اینگونه هم نیست که همه بیشتر آنها بی‌تجربه باشند و ابتدایی‌ترین مسائل را ندانند و احیانا به آموزش‌های بیشتر احتیاج داشته باشند، پس بازار کار ایران آمادگی جذب نیروی کار متخصص را ندارد و کارفرمایان تلاش می‌کنند با استخدام افراد کم‌توان‌تر به آنها حقوق پایین‌تری پرداخت کنند تا درنهایت همیشه از قدرت چانه‌زنی بالاتری برخوردار باشند و هر طور که می‌خواهند با وی قراردادکار منعقد کنند؛ در واقع آنها تعمدا و با درنظر گرفتن مصالح و منافع از جامعه هدف خود که همان نیروی کار متخصص است، چشم می‌پوشند.

بگذارید برای اینکه منظورم روشن شود نمونه‌ای بیاورم. یک اپراتور مخابراتی را درنظر بگیرید این اپراتور برای اینکه خوب کار بکند چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ چه مهارت‌هایی باید بیاموزد؟ پاسخ مجموعه‌ای از مهارت‌ها. چه کسی، چه نهادی این مهارت‌ها را به وی پیش از ورود به بازار کار می‌آموزد؟

نظام آموزشی کشور ما بر مبنای کسب مهارت‌های شغلی طراحی نشده است. یعنی کسی که لیسانس حسابداری دارد همه شایستگی‌های شغلی را باید داشته باشد تا کارش را خوب انجام دهد. اگر بخواهیم مساله را بازکنیم باید بپرسیم، آیا دانشگاه‌ها دروس خود را بر مبنای مهارت‌های شغلی طراحی کردند؟

در حال حاضر کارفرمایان وقتی نیرویی را بر مبنای زبان ارزشگذاری نیروی انسانی (مدرک و...) جذب می‌کنند تازه می‌فهمند که به وی نیاز ندارند. اساسا کارجوی فارغ‌التحصیل یکبار هم پایش را از محیط کار بیرون نگذاشته است. بنابراین ریزش نیرو لاجرم اتفاق می‌افتد. تقریبا 40 درصد از افرادی که در کارگاه‌های ما شرکت می‌کنند فارغ‌التحصیل دانشگاه هستند یعنی یک لیسانس یا فوق لیسانس گرفتند و حالا آمدند می‌گویند می‌خواهند یک نرم‌افزار یا یک شایستگی شغلی را فرا بگیرند و گواهینامه‌ای هم بگیرند اینگونه بنگاه‌ها هم از فارغ‌التحصیلان استقبال می‌کنند. بنابراین موافقم مساله فقر مهارت جدی است. باید به این سمت برویم که آموزش‌ها شایستگی محور بشوند و نیروی شایسته از آن بیرون بیایند.

شما برنامه‌ای برای جلوگیری از سرگردانی فارغ‌التحصیلان دانشگاهی دارید؟ به هر حال چیزی که زیاد است متخصص بیکار است که البته در جاهایی هم به‌صورت انفرادی کارآموزی کرده‌اند اما کسی نیست که آنها در این شرایط اقتصادی که تولید درگیری رکود است، جذب کند؟

تفاهم‌نامه‌ای که به زودی وزارت علوم منعقد می‌کند این است که بخشی از آموزش‌های دانشگاهی را جدا کنیم و به داخل کارگاه‌ها بیاوریم. در کشور ما در کنار همه رشته‌های تحصیلی چیزی به نام مدیریت مهارت‌های فنی وجود ندارد. در مراکز ما افرادی باید مدیریت بکنند که تخصصشان دانش و آموزش فنی و حرفه‌ای باشد. این فرد باید بدانند که عرضه و تقاضا را چگونه سنجش کنند.

در استان کردستان افرادی با عنوان کولبر وجود دارند که برای 50 هزار تومان کالاهایی همچون یخچال ساید بای ساید را روی کولشان می‌گذارند با همه خطراتی که تهدیشان می‌کند ار مرز عبور می‌کنند؛ در واقع از روی ناچاری به این کار روی می‌آورند، چراکه کار دیگری برایشان نیست؛ به نظر شما آیا روی می‌رسد که کولبر با این 50 هزار تومان درآمدش برای یادگیری مهارت به آموزش‌گاه‌های فنی‌و‌حرفه‌ای مراجعه کند؟

قطعا. ماهم استقبال می‌کنیم چراکه برنامه سازمان همین است که براساس نیازهای هر منطقه و بافت اقتصادی آن مهارت‌های لازم را به متقاضیان انتقال دهیم تا آنها زندگی باکیفیت‌تری داشته باشند. سازمان فنی‌و‌حرفه‌ای متولی ایجاد شغل نیست اما مقوله اشتغال‌پذیری را تقویت کند لذا تنها قرار نیست که تنها در قالب طرح‌های اشتغال فراگیر یا اشتغال روستایی برای خود چارچوب تعیین کنیم. اقدامات و برنامه‌های ما در راستای کاهش فقر هم هست عملا برنامه‌ای را پیاده می‌کنیم که حلقه دیگری را تکمیل می‌کنند.

سوال این است که من در یک منطقه چه آموزشی را بدهم که فرد روی پای خود بایستد چرا که در بحث مشاغل خانگی هم وضعیت همین است افرادی می‌توانند مشاغل خانگی داشته باشند که به تناسب آن آموزش ببینند. اگر دقت کنید ما ابتدا جامعه هدف خود را شناسایی می‌کنیم و سپس برای آن برنامه‌ریزی می‌کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز