نگاهی به اشتغال در بخش کشاورزی دو منطقه عسلویه و اصفهان؛
کشاورزان باید سفرههای خود را جمع کنند/خشکسالی، سیاستهای غلط و مدیران بیسواد کشت و زرع را به تعطیلی کشاند
بعد از انقلاب جمعیت کشور ۳۰۰ درصد رشد کرد اما کشور هنوز برای پاسخ به تقاضاهای جمعیت ۸۰ میلیون نفری آماده نیست. تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا نیز به محدود شدن فعالیت بخش کشاورزی کمک کرده است. حالا نزولات آسمانی از برفهای سنگین به بارشهای پراکنده باران تقلیل پیدا کرده و محصولات کشاورزی به قیمت منصفانه از کشاورز خریداری نمیشود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گزارشِ بهارِ سال ۹۶ مرکز آمار ایران، سهم کشاورزی در اشتغال کشور را اندکی بیش از ۱۸ درصد نشان میدهد. مطابق این گزارش بخش خدمات بیش از ۴۹ درصد و بخش صنعت بیش از ۳۱ درصد فرصتهای شغلی کشور را به خود اختصاص دادهاند. گرچه این معیار کمیِ اقتصاد کلان، برای نشان دادن سهمِ کوچکِ کشاورزی از بازار کار کشور کافی است، اما همصحبتشدن با کسانی که خود یا پدرانشان سابقه کشاورزی دارند، نشان میدهد جویندگان کار تا چه اندازه برای ورود به مشاغل کشاورزی بیرغبتند!
کشاورزان عسلویه دلِ خوشی از وضع موجود ندارند
بوهندی کمالی (رئیس شورای اسلامی روستای سهمو جنوبی در شهرستان عسلویه) یکی از افرادی است که حرفهایش در مورد وضعیت کشاورزی این منطقه، مایوس کننده است. او میگوید: کم آبی و آلایندگی هوا، کشاورزی را در عسلویه از رونق انداخته است. قبل از آنکه پای پتروشیمی به عسلویه باز شود، کشاورزی یکی از ظرفیتهای شغلی منطقه بود. عسلویه حالا از قِبَلِ پروژههای پتروشیمی به پایتخت اقتصادی کشور معروف است. اما وضع بومیان کشاورز اصلا رضایتبخش نیست. بیشترِ زمینهای کشاورزی اکنون به محلِ استقرار تاسیسات پتروشیمی یا کمپهای اقامتی کارکنانِ غیربومی این صنعت تبدیل شدهاند. درآمد زمینهای باقیمانده نیز آنقدر زیاد نیست که بتوانند کشاورزان از طریقِ کشت و زرع در آنها زندگی خود را بگردانند.
این فعال اجتماعی شهرستان عسلویه در ادامه میگوید: امروز در عسلویه با کمبود آب شیرین مواجهیم. طبیعی است کشاورزان نیز از این وضعیت متاثر شوند. بعد از گذشت این همه سال منطقه ویژه عسلویه هنوز حتی برای احداث دستگاههای آبشیرین کن دریا اقدام نکردهاست. با این وضعیت کشاورزان عسلویه با کدام دلخوشی فعالیتشان را ادامه دهند؟
کمالی، حتی ساختار شبکه توزیع محصولات کشاورزی در بازارهای مصرف شهرستان عسلویه را به زیان کشاورزان بومی دانسته و میگوید: عمده محصولِ همین کشاورزان از عسلویه به استان فارس فرستاده و دوباره از آنجا وارد بازار عسلویه میشود. معلوم نیست چرا واسطهها باید این محصولات را از عسلویه خارج و دوباره آن را وارد کنند. دستکم بیش از ۱۵۰ هزار نفر در صنایع پتروشیمی منطقه ویژه مشغول کارند، خُب مگر آنها همین گوجه و خیار و کاهو را نمیخورند؟ پس چرا مدیران پتروشیمی حاضر نیستند این محصولات را بهصورت دست اول از خودِ عسلویه خریداری کنند؟
رئیس شورای اسلامی روستای سهمو جنوبی، در عین حال با انتقاد از عملکرد اداره جهاد کشاورزی شهرستان عسلویه میگوید: جهاد کشاورزی بیشتر دنبال برگزاری کارگاههای آموزشی برای کشاورزان است. مگر برای کشاورزی که دغدغه کمبود آب و بازار فروش محصول را دارد، رغبتی میماند که در دورههای آموزشی جدید شرکت کند؟ واقعیتش را بخواهید اینجا در عسلویه مطالبات کشاورزان بر زمین مانده؛ برای مثال دریافت مجوز برای حفر یک حلقه چاه، کارِ سادهای نیست. در چنین وضعی چطور میتوان انتظار داشت که کشاورزی رو به زوال نرود؟
در قهدریجان، تلاشِ کشاوران به در بسته خورد
کسادیِ کشاورزی فقط به شهرستان عسلویه محدود نمیشود. از قرار معلوم کشاورزانِ اصفهانی نیز دلِ پری دارند؛ یک نمونهاش عبداللـه جمالی که مدتهاست در بخش قهدریجان شهرستان فلاورجان به کشاورزی اشتغال دارد. او میگوید: زمانی بود که یک پلاک چند جریبی زمین کشاورزی، مخارج یک خانواده تامین میکرد، درآمد آنقدر بود که جدا از امور روزانه بتوان هم فرزندان را روانه خانه بخت کرد و هم به سفر حج رفت؛ اما خشکسالی و بیآبی باعث شده است تا کشاورزان توانگر دیروز، درگیر چگونگی تامین معاش شبِ خانواده باشند.
جمالی که دلیل همه این مشکلات را نتیجه سوءمدیریت مسئولان مربوطه میداند، میگوید: دخل و تصرف غیرقانونی و خلاف شرع در حقآبههای زایندهرود از یکسو و اقدامات غیرکارشناسانه دیگری، مانند ساخت سد خمیران روی رودخانه مُرغاب باعث بر هم خوردنِ اکوسیستم (زیستبوم) منطقه شده و در نتیجه کشاورزان از حرفه خود گریزان شدهاند.
این کشاورز قهدریجان که عقیده دارد در نتیجه این وضعیت بسیاری از کشاورزان ناگزیر شدهاند برای امرار معاش مهاجرت کنند، ادامه میدهد: بیشتر کشاورزان ناچارند محصول خود را زیر قیمت تمام شده بفروشند. مراجعه به بانکها نیز فقط باعث سردرگمی بیشتر و بدهکارتر شدن آنها شده است.
وی ادامه میدهد: در بسیاری از موارد، این مهاجرتها مشکلات جدیدی خلق کردهاند. شرایط بیشتر این کشاورزان دستکمی از وضعیت آوارگان ندارد و تلاشهای آنها به درِ بسته برخورده است، بنابراین نارضایتیِ افرادی در وضعیتِ کشاورزان قهدریجان از شرایط موجود طبیعی است.
کشاورزان حق دارند ناراضی باشند
در کنارِ این صحبتهای گلایهآمیز، گفتههای کارشناسیِ مصطفی شریف (عضو هیات علمی دانشگاه علامه) به فهمِ اینکه چرا این روزها کشاورزان از وضعیت خود رضایتی ندارند، کمک میکند. این اقتصاددان، اگرچه کوچک بودن سهم کشاورزی از بازار کار کشور را دلیلی برای رویگردانی نیروی کار از حرفه کشاورزی نمیداند؛ اما نمیتوان منکر مشکلات شاغلان بخش کشاورزی شد.
وی در توضیح مقصود خود میگوید: کشاورزی در دنیای مدرن امروز بیشتر بسترسازِ اشتغال است. مثلا در یک مزرعه افراد معینی به پرورش محصولات مشغولند اما همین محصولات وقتی وارد بازار میشوند، در بخشهای صنعت و خدمات برای شمار بیشتری از افراد موجب اشتغالزایی میشوند. طبیعی است که هرچه جوامع مدرنتر و توسعهیافتهتر باشند، بخش کشاورزی بیشتر بسترساز اشتغالزایی خواهد بود.
وی با یادآوری اینکه در جامعه در حال گذاری مانند ایران، هنوز بخش قابل توجهی از فعالیتهای کشاورزی بهصورت سنتی صورت میگیرد، ادامه میدهد: مدرن نشدن فعالیتهای بخش کشاورزی باعث شده تا نتوانیم اشتغال مرتبط با این بخش را به وضع مطلوبی برسانیم.
به عقیده این استاد دانشگاه، در شرایط کنونی کشاورزانی مانند بومیان عسلویه و قهدریجان حق دارند که از وضع موجود ناراضی باشند؛ چر که روند اجرای برنامههای توسعه در تعارض با منافع آنها بوده است. وی مقصود خود را اینطور بیان میکند: سازمان برنامه موظف است با انجام آمایشهای سرزمینی، استعدادهای اقتصادی موجود در هر منطقه از کشور را مشخص کند. این ظرفیتها باید با اولویت منافع اهالی منطقه و منافع ملی، طبقهبندی و اجرایی بشوند. با این وضع اگر در احداث و مدیریت برنامهی احداث منطقه ویژه عسلویه، منافع بومیان تامین شده بود، امروز کشاورزان بومی نباید با مشکل کمآبی و فروش محصول روبرو میشدند. میتوان مدیران واحدهای پتروشیمی را متقاعد کرد که ضمن خرید محصولات کشاورزان، با حمایتِ درست از تعاونیهای روستایی، امکان مدرنتر شدن فعالیتهای کشاورزی را فراهم کنند.
شریف که باور دارد؛ مشکل امروز کشاورزان تاحد زیادی از اجرای نادرست برنامههای آمایش سرزمینی ناشی میشو، ادامه میدهد: مثال دیگر همان وضعیت کشاورزان استان اصفهان است که مدعی هستند آب زایندهرود برخلاف حقآبه قدیمی تقسیم شده است. خُب، آیا غیر از این است که برخی مسئولان با اقدامات نابجایی که در دوره مسئولیت خود انجام دادند؛ زیست بوم یک منطقه را تغییر دادند؟ مسئله فقط این نیست که با گرفتن یک انشعاب از رودخانه به رونق کشاورزی یا فلان صنعت در یک ناحیه کمک کنیم؛ موضوع این است که بدانیم که کدام بسترهای زندگی بر جریان کنونی رودخانه شکل گرفته است و تغییر این جریان چه تبعاتی را میتواند به دنبال داشته باشد؟
این استاد بازنشسته دانشگاه علامه حرفهای خود را اینطور تکمیل میکند: بعد از انقلاب جمعیت کشور نزدیک به ۳۰۰ درصد رشد کرد. پس از این همه سال هنوز برای پاسخ به تقاضاهای جمعیت ۸۰ میلیون نفری آماده نیستیم. از سوی دیگر مسئله تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا هم به سهم خود به محدود شدن فعالیت بخش کشاورزی کمک کرده است. نزولات آسمانی از برفهای سنگین به بارشهای پراکنده باران تقلیل پیدا کرده و محصولات کشاورزی به قیمت منصفانه از کشاورز خریداری نمیشود.
وی میگوید: با این وضع، روستایی حق دارد خود را با شهریها مقایسه و به این نتیجه برسد که به اندازه زحمتی که میکشد، درآمد ندارد لذا منطقی است که کار روی زمین را رها کرده و در جستجوی یک لقمه نان در شهرها حاشیهنشینی کند. اگر برنامههای آمایش سرزمینی درست اجرا میشدند، روستائیان امروز کار در بخش کشاورزی را ترجیح میدادند. ایجاد اشتغال فقط این نیست که چه تعداد از جمعیت فعال کشور در تولید ناخالص ملی مشارکت دارند. اشتغال یعنی اینکه شرافت و شایستگی زندگی شاغلان در همه بخشها حفظ شود و این همان اتفاقی است که متاسفانه برای شاغلان در بخش کشاورزی نمیافتد.
گزارش: پانید فاضلیان