گزارش ایلنا از بودجه ۹۷؛
مساوات به جای عدالت؛ انقباضی که سفره مردم را کوچک میکند
تلاش برای قطع یارانه نقدیِ گروهی از مردم آنهم به یکباره، به آشفتگی و بداخلاقی اجتماعی میانجامد و جو ترس و بدبینی را حاکم میسازد. از آن طرف، میخواهند یارانه نان را حذف کنند که این هم به طور قطع، سفره کارگران را کوچک و کوچکتر میکند. علاوه بر اینها، گران شدن هزینههای حملونقل و افزایش نرخ حاملهای انرژی، نه تنها سفره های کارگران را قیچی میکند، بلکه باعث میشود هزینههای سربار تولید بالا برود و باز هم تاوانش را طبقه مزدبگیر میدهد.
ایلنا: «صاحبخانه گفت: کشور تحریم است؛ اجاره خانهها بالا رفته؛ این را که گفت باز هم جابجا شدیم؛ باز هم اثاثکشی به خانهای کوچکتر در منطقهای نه چندان بهتر. سالها از این حرفهای کترهای شنیدیم؛ حالا که دیگر هیچ؛ اوضاع حسابی قمر در عقرب است؛ آنطور که به نظر میرسد باید از نان خالی هم بیفتیم....»
خدامراد صفایی، کارگر بازنشسته نانوا و رئیس انجمن اسلامی کارگران خباز، حالا هفتاد و شش ساله است؛ به قول خودش، همیشه حرفش را بدون ترس گفته؛ میگوید فقط خدای یکتا پابرجاست؛ باقی، بیحاصل است؛ فقط باد هواست.
او از تصمیماتی که در لایحه بودجه ۹۷ گرفتهاند، عصبانی است؛ میگوید: قاعده یکسان است: همیشه ضعیف پایمال است؛ قبلِ هر انتخاباتی دست میگذارند روی کارگر؛ دست میگذارند روی کشاورز؛ مشتی حرفهای امیدوارکننده میزنند؛ خروار خروار شعار میدهند ولی موقعی که از تنگنا عبور میکنند و به سرمنزل امن قدرت میرسند، همه چیز فراموش میشود. همیشه کارگر را لگدمال کردهاند؛ همیشه....
دولت در لایحهای که برای بودجه سال آینده به مجلس ارائه داده، رویهای انقباضی در پیش گرفته؛ آنطور که به نظر میرسد، یکی از اهداف، کاهش هزینههای جاری است؛ این را از افزایش ده درصدی حقوق کارمندان میشود استنباط کرد و البته از این که ۵ درصد این ده درصد را خود سازمانها باید از محل صرفهجوییها تامین کنند؛ اما قضیه فقط به همینجا ختم نمیشود؛ دولت، بودجههای عمرانی را کم کرده؛ مضاف بر این به خیال صرفهجویی هم افتاده، یارانه نان در راستای کاهش هزینههای دولت و صرفهجویی بیشتر حذف میشود؛ باز هم سیاستهای انقباضی همینجا متوقف نمیشود؛ دولت تصمیم گرفته قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهد و از این طریق درآمدزایی کند؛ علاوه بر آن سرمایهای به دست بیاورد که به زعم خودش به مصرف اشتغال زنان و جوانان برسد؛ اما کدام زنان و جوانان؟ همانها که با این تمهیدات انقباضی هم سفرهشان کمروزیتر میشود و هم آیندهشان بیفروغتر .
برای حقوقبگیران هرچه هست؛ فقط عسرت است و ناکامی
صفایی میگوید: همان یک قلم گران شدن نان را در نظر بگیرید؛ وقتی نان گران شود، طبقه محروم و مستضعف، محرومتر میشود؛ شما خیال نکنید کارگرِ نانوا از گرانی نان خوشحال است؛ نه؛ نه کارگر نانوا، نه بقیه کارگران، نه کارمند و نه معلم هیچ کدام نصیبی از این سیاستها نمیبرند؛ برای حقوقبگیران هرچه هست فقط عسرت است و ناکامی.
صفایی باز هم تکرار میکند که باید حقیقت را بدون واهمه گفت؛ تمام حقیقت را. میگوید: هر دولتی گردن آن دیگری میاندازد؛ آنها میگویند اینها مقصرند؛ اینها میگویند آن یکیها مقصرند؛ اما مساله اینجاست که همهشان وقتی برای پول و بودجه مملکت برنامهریزی میکنند، مزدبگیرها را به کلی فراموش میکنند. این سیل انبوه مستضعفان که نورچشمی نیستند و فقط بار زحمت و خدمت را بر دوش میکشند، از زمره فراموششدگانند.
پربیراه هم نمیگوید؛ وقتی بودجهها را منقبض میکنند بدون آن که به یاد داشته باشند که مزد کارگران و اکثریت کارمندان سالهاست از سبد معاش جامانده و همین الان هم نمیتواند نیازهای اولیه و روزمره زندگی را تامین کند، فقط یک معنا دارد؛ این که در سیاستگذاریهای اقتصادی، دستمزدبگیران، مطالبات و دغدغههایشان هیچ جایی ندارند.
شاید حذف یارانه نان بتواند یک نمونه آشکار باشد از آنچه قرار است اتفاق بیفتد؛ دولت ماه گذشته تلاش کرد قیمت نان را افزایش دهد؛ اما بعد از مدتی پا پس کشید؛ اما حالا در لایحه بودجه سال ۹۷، کلاً ردیفهای یارانه نان و یارانه نقدی نان را از جداول بودجه حذف کرد و در تبصره ۱۴ بودجه، مبلغ ۳۳۰۰ میلیارد تومان به عنوان یارانه نان و خرید تضمینی گندم در نظر گرفت که بر اساس ردیف های بودجه، ۱۷۰۰ میلیارد تومان آن برای یارانه خرید تضمینی گندم است. این در حالیست که در لایحه بودجه ۹۶ کل کشور، دولت ۲۳۰۰ میلیارد تومان برای ردیف یارانه نقدی نان و ۸۲۰۰ میلیارد تومان هم برای یارانه نان در نظر گرفته بود.
اگر در کنار همه این انقباضات خرد و درشت، پیشگویی نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، مبنی بر ۹ درصدی بودن تورم سال آینده را قرار دهیم و این را هم بگنجانیم که حقوق کارمندان فقط ده درصد قرار است زیاد شود، به این نتیجه خواهیم رسید که کارِ کارگران در مذاکرات و چانهزنیهای مزدیِ امسال سخت است.
در شرایط فعلی، صحبت از تورمِ تکرقمی خندهدار است
در همین زمینه به سراغ فرامرز توفیقی ( رئیس کمیته مزد کانون عالی شوراها و نماینده کارگران در مذاکرات مزدی) رفتیم. توفیقی میگوید: ما نه غیبگوییم، نه پیشگو؛ ولی علم اقتصاد با این روندی که اینها در پیش گرفتهاند، به سخره گرفته شده؛ خود آقای نوبخت هم باید این را بداند. در شرایط فعلی، این که میگویند میتوانیم تورم را تکرقمی نگهداریم، مضحک و خندهدار است؛ اما اگر قرار بر بازی کردن با دادهها باشد، بله امکان پذیر است؛ در سبد نرخ تورم، اگر قیمت توپ والیبال را بیاورند، هزینه باشگاه بدنسازی بانوان را بیاورند، هزینه تور کیش و دبی را بیاورند، تورم تکرقمی میماند. اما اگر به جای اینها، هزینه گوشت قرمز آورده شود، قیمت مرغ و تخممرغ آورده شود، هزینه مسکن و هزینه آب و برق و تلفن آورده شود و هزینه حمل و نقل به درستی محاسبه شود، دیگر تورم تک رقمی نمیماند.
او گران شدن بنزین را یک مولفه مهم دیگر میداند که آینده تورم را در دست خواهد گرفت و میگوید: وقتی آقای نوبخت میگوید بنزین شاید از لیتری هزار و پانصد تومان هم گرانتر شود، مشخص است که چه اتفاقی قرار است بیفتد؛ اگر همین هزینه حمل و نقل را به صورت واقعی در سبد تورم ببینند، دیگر صحبت از تورم تکرقمی خیلی مضحک مینماید.
فقط تورم نیست؛ جهش قیمتی خواهیم داشت
او معتقد است دیگر صحبت تورم نیست، بلکه ما در سال آینده جهش قیمت خواهیم داشت؛ کما اینکه در همین ماههای اخیر دیدیم که هزینه لبنیات، مواد پروتئینی، دارو و درمان و آموزش، خیلی زیر پوستی و بطئی افزایش یافت؛ حالا با اِعمال سیاستهای انقباضی و حذف یارانهها، سال بعد شاهد جهش قیمتی خواهیم بود.
به گفته توفیقی اگر بخواهیم عددسازی بکنیم، تورم تک رقمی که سهل است، میشود به راحتی تورم را صفر کرد؛ اما اگر بخواهیم واقعیات را در حساب بیاوریم، کُمیتمان لنگ است و اوضاع تورم به شدت نابسامان .
این فعال کارگری میگوید: تلاش برای قطع یارانه نقدیِ گروهی از مردم آنهم به یکباره، به آشفتگی و بداخلاقی اجتماعی میانجامد و جو ترس و بدبینی را حاکم میسازد. از آن طرف، میخواهند یارانه نان را حذف کنند که این هم به طور قطع، سفره کارگران را کوچک و کوچکتر میکند. علاوه بر اینها، گران شدن هزینههای حملونقل و افزایش نرخ حاملهای انرژی، نه تنها سفره های کارگران را قیچی میکند، بلکه باعث میشود هزینههای سربار تولید بالا برود و باز هم تاوانش را طبقه مزدبگیر میدهد؛ وقتی هزینه های سربار تولید بالا برود، خدمات رفاهی کمتر میشود، نرخ سرمایهگذاری کمتر میشود و در نهایت، اشتغال جدید ایجاد نمیشود؛ همه اینها یعنی از دست دادن شغل، تعدیل و اخراج و آخر سر بیکاری و فقر بیشتر. از سوی دیگر، دولت سقف معافیتهای مالیاتی را تغییر نداده؛ این یعنی علیرغم وعدههای مکرر، باز هم حمایت از صنایع در دستور کار نیست و مطمئن باشید تاوان این را هم باید کارگران و زحمتکشان بپردازند.
تصمیمات اقتصادی دولت، پالس مثبت نمیفرستد
توفیقی در جمعبندی حرفهایش میگوید: به نظر من دولت تلاش کرده بیپولی خودش را از جیب طبقه زحمتکش (کارگر و کارمند و معلم) جبران کند. نداشتن بودجه و ناتوانی در برقراری مناسبات توانمند بینالمللی برای رفع موانع برجام، دولت را با چالش مواجه کرده و قصد دارد با انقباض زندگی مردم و هزینه کردن از سبد معاش خالی آنها، بر مشکلات فائق بیاید. مخلصِ کلام؛ تصمیمات اقتصادی دولت، پالس مثبت نمیفرستد؛ نمیتوان به آینده معیشتی مردم در سایه این بیتدبیریها امیدوار بود.
واقعیتهای بودجهای را کنار هم میگذاریم؛ گران شدن حاملهای انرژی؛ گران شدن بنزین و حمل و نقل، حذف یارانه نقدی مردم؛ حذف یارانه نان و افزایش نیافتن سقف معافیتهای مالیاتی و مضاف بر همه اینها، ده درصد افزایش حقوق کارمندان دولت. برآیند این واقعیتها در عمل، به اغما رفتن تولید است؛ بیکاری و تعدیلهای گسترده است و در نهایت جهش بلند قیمتی و ناتوانی اکثریت مزدبگیر در تامین معاش حداقلی.
غلامحسین حسنتاش ( کارشناس انرژی) در تحلیل اجمالی بودجه به چند مورد اصلی اشاره میکند:
۱- این که چهارسال افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی که در قانون پیشبینی شده است را اجرا نکنیم تا دوباره رای بیاوریم و بعد که خیالمان راحت شد جمع آن افزایشها را یکباره اجرا کنیم تا شوک بزرگ دیگری به پیکره نحیف اقتصاد و معیشت مردم وارد شود، مخرب است. ظاهرا دولت، خوب وقتی را هم برای این شوک انتخاب کرده است؛ چراکه مجلس هم سال آخرش نیست و انتخابات مجلس بعد نزدیک نیست ولذا نمایندگان هم انگیزه چندانی برای مخالفت با این شوک ندارند.
۲- ساختار بودجه نشان میدهد که دولت هیچ عزم و ارادهای برای کاهش هزینههای گزاف خود ندارد و همه مشکلات باید به مردم تحمیل شود. به عنوان نمونه وزیر نفت همواره از پرداخت یارانههای نقدی گله و شکایت میکند اما خدا میداند که در اثر سوء مدیریت و سوءتدبیر چه ریخت و پاش عظیمی در این وزاتخانه و توابع آن وجود دارد. کاهش هزینهها دشوار است؛ اما ظاهرا پاس کردن مشکلات به زمین مردم، آسان است.
۳- ادعا میشود آثار تورمی این شوک قیمتی حاملهای انرژی محدود است و آثار رکودی آن بسیار محدود است. خوب است مجلس نشینان اگر واقعا خود را وکیل مردم میدانند برای یک بار هم که شده حداقل در مورد میزان اثر تورمی و رکودی این اقدام از دولت تضمین بگیرند و استعفانامه دولت را وثیقه این تضمین قراردهند.
۴- معلوم نیست در شرایطی که قرار است هزینههای مردم و تولیدکنندگان افزایش یابد و رکود تشدید شود و در حالی که بودجههای عمرانی (تملک دارائیهای سرمایهای ) هم کاهش یافته است، چگونه دولت میخواهد مالیات بیشتری جمع آوری کند شاید انشاءالله قرار است از رانتخوارن مالیات بیشتری گرفته شود، تضمین دولت در این مورد چیست؟ ضمن این که در همین بودجه چنین ارادهای دیده نمیشود که اگر چنین بود در بسیاری از موارد میشود که هزینهها را برای اقشار بالا درآمدی افزایش داد و نه برای همه به یکسان. در حال حاضر سهم هزینه انرژی در سبد هزینه خانوارهای دهک پائین درآمدی حدود ۹ درصد و در سبد هزینه دهک پر درآمد حدود ۳.۵ درصد است پس میتوان فهمید که از این مساواتِ جانشین عدالت! چه اقشاری بیشتر لطمه میبینند.
۵- گفته شده است که ۱۷ یا ۱۸ هزار ملیارد تومان از درآمد اضافی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی صرف ایجاد اشتغال میشود آیا دولت در ضمایم قانون بودجه برنامه روشن و تضمین شدهای در این رابطه ارائه نموده است؟ بررسیها نشان میدهد که در جریان شوک قیمتی انرژی در سال ۱۳۸۹، از طریق ورشکستگی و تعطیلی بنگاهها، حداقل ۱.۴ میلیون شغل در سال ۱۳۹۰ نسبت به ۱۳۸۹ از بین رفته است و پیشبینی میشود که با این شوک قیمتی جدید نیز حدود ۸۰۰ هزار شغل از بین برود آیا برنامه دولت حداقل همین را جبران خواهد نمود؟ تضمین دولت چیست؟
در نهایت میتوان گفت همانطور که خیلی از کارشناسان معتقدند دولت در تدوین بودجه، یک مساواتِ رویهکارانه و فرمالیستی را جایگزین عدالت واقعی کردهاست. شاکله ظاهری بودجه این است: همه باید صرفهجویی کنند و به طور یکسان هزینههای بیشتری برای انرژی، حمل و نقل و نان بپردازند؛ و لیکن این مساواتِ بدون بُنمایه، فقط روی کاغذ است؛ چرا که در عمل، این مزدبگیران و کارگران هستند که با انقباضاتِ بودجهای، هزینه بیشتری میپردازند.
گزارش: نسرین هزاره مقدم