خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد؛

آگهیِ فروش کلیه؛ طنز یا نمایش دردناک واقعیت؟

آگهیِ فروش کلیه؛ طنز یا نمایش دردناک واقعیت؟
کد خبر : ۵۲۸۶۸۹

انواع اعتراضات کارگری و تلاش برای مطالبه حقوقِ قانونی، در سالها و ماههای گذشته کم نبوده است؛ شیوه‌های بسیاری برای بیان این اعتراضات به کار گرفته شده‌است؛ از چادر زدن مقابل کارخانه‌ها و شرکت‌ها گرفته تا سفره خالی پهن کردن و نمایشِ فقری که سبد معاشِ کارگران را تهی کرده است؛ اما این، اولین بار است که می‌بینیم کارگران به صورت دسته‌جمعی کلیه‌هایشان را برای فروش گذاشته‌اند.

ایلنا: همه چیز از یک عکس شروع شد؛ از تصویری که در فضای مجازی دست به دست چرخید و به دستِ رسانه‌ها رسید؛ تصویری از فلاکتی مکرر و تکراری که شاید سالهاست به دیدنش عادت کرده ایم؛ فلاکتی که روی دیوارهای ناصر خسرو و خیابانِ گمرک پُر است؛  روی تابلوهای اعلانات بیمارستان‌ها می‌بینیمش و این روزها در فضای مجازی هم دیده می‌شود: آگهی فروش کلیه...

 اما  تصویری که در روزهای اخیر در فضای مجازی منتشر شد، با قبلیها تفاوت بسیار دارد؛ این بار آگهی، یک آگهی بی نام و نشانِ فروش کلیه نیست که به فردِ نیازمند و به احتمالِ زیاد بیکار و بیماری تعلق داشته باشد؛ این بار آگهی، به رانده‌شدگان از اجتماع تعلق ندارد؛ این دفعه آگهیِ فروش کلیه، متعلق به یک گروه کارگر است؛  کارگرانی که اعلام کرده اند دسته‌جمعی حاضرند کلیه هایشان را بفروشند تا مخارج زندگیشان را تامین کنند؛ در پایینِ آگهی، شماره تماسِ کارگران هم آمده است.

 روز پنجشنبه دوم شهریور ماه ۹۶ ، کسانی که در مسیر کارخانه مس چهار گنبد سیرجان تردد کردند، با  بنر بزرگی که سردرِ مجتمع نصب شده بود مواجه شدند؛ بنری حاوی آگهی فروش کلیه‌ کارگران؛ هشتاد کیلومتر از  شمال شرقِ سیرجان به سمت منطقه چهارگنبد که پیش برویم، به یک مجتمع مس می‌رسیم؛ مجتمع مس چهارگنبد. آگهی، متعلق به کارگرانِ این مجتمع است و متن آن،  بسیار ساده است: به دلیل فقر مالی، تعدادی از کارکنان مجتمع مس چهارگنبد، کلیه خود را به فروش می‌رسانند. این جمله‌ی ساده، از یک طرف، باعث تعجب می‌شود و از طرف دیگر،  از یاس و درماندگی کارگرانی  حکایت دارد که می گویند از شرایط شغلی خود به هیچ وجه راضی نیستند.

آگهیِ فروش کلیه؛ طنز یا نمایش دردناک واقعیت؟

مسِ چهارگنبد، کارخانه ای است که در زمستان 1382 تاسیس شده و سالهاست فرآوریِ مس را برعهده دارد؛ در سالهای اولیه معدن به صورت روباز استخراج می شده اما در حال حاضر عمر معدن روباز به اتمام رسیده و استخراج به روش زیرزمینی آغاز شده است. این کارخانه در حال حاضر به بخش خصوصی متعلق است و حدود سیصد کارگر دارد.

دستِ آخر به اینجا رسیدیم که نان شب هم نداریم

رمضان شهسواری، رئیس شورای اسلامی کارِ این کارخانه است؛ او از شرایط کارخانه انتقادهای بسیار دارد؛ می‌گوید: حقوقِ تیر و مرداد را نگرفته‌ایم؛ از قبل هم مزایا طلبکاریم؛ همین شد که در روزهای پایانی هفته گذشته، تجمع کردیم. آخر، ما مثل مجتمع های مسِ دیگرِ استانِ کرمان نیستیم؛ عایدیمان کم است؛ دستمزدهامان خیلی پایین است؛ همان حداقل دستمزد اداره کار را می‌گیریم؛ حالا حساب کنید همین حداقل مزدِ بخور نمیر را هم بخواهند دو-سه ماه یکبار بدهند؛ دیگر برای کارگر چه می‌ماند؟

رمضانی از دوسالِ گذشته به عنوان دورانِ افولِ شرایط شغلی کارگرانِ مس چهارگنبد یاد می‌کند و می‌گوید: در دو سال گذشته از مزای شغلی ما کم کردند؛ یعنی نرم نرمک، کم کردند تا ما به اینجا رسیدیم؛ اول اضافه‌کارها را کم کردند؛ ده ساعت را مثلا کردند پنج ساعت؛ بعد گروههای شغلی را کاهش دادند تا حقوقها کم شود تا دستِ آخر به اینجا رسیدیم که نان شب هم نداریم.

از شهسورای جریان آگهیِ فروش کلیه را می‌پرسم؛ می‌گوید: تعدادی از بچه ها مستاجرند؛ بدهکاری دارند؛  وقتی حقوق می‌گرفتند نمی‌توانستند زندگیشان را بچرخانند، حالا که دو ماه است بی پول هستند؛ در این شرایط، تصمیم گرفتند شماره موبایل بدهند که کلیه هایشان را بفروشند. آگهی کردند و زدند سردرِ شرکت و بعد هم آمدند مردم، عکس برداشتند و این شد که همه فهمیدند کارگران چهارگنبد حاضرند کلیه هایشان را بفروشند تا زندگی کنند...

شهسواری از جانب سیصد کارگر این مجتمع می‌گوید اگر این اتفاقاتی که افتاده باعث شود مسئولان به اوضاع این مجتمع رسیدگی کنند، شاید، در، از این به بعد بر پاشنه دیگری بچرخد، کسی چه می‌داند؟ شاید تغییر مثبتی پیش آمد؛ البته زیاد هم به بهبود اوضاع امیدوار نیستم.

آگهی، طنز است؛ جدی نیست

حامد هادیان، رئیس اداره کار شهرستان سیرجان، در ارتباط با آگهیِ فروش کلیه و کارگران مجتمع مس چهارگنبد می‌گوید: این آگهی، سردرِ شرکت نصب شده اما حالتِ طنز دارد؛ جدی نیست؛ ماه 5 که تازه تمام شده، می‌ماند همان تیرماه، کجای دنیا کارگری که یک ماه حقوق نگرفته، کلیه‌اش را برای فروش می‌گذارد؛  کارگران با نصب این آگهی خواسته اند شوخی کنند.

هادیان می‌گوید: روزهای پایانی هفته گذشته، کارگران مس چهارگنبد دست از کار کشیدند و اعتراض کردند؛ اولین بار هم بود که اعتراض می‌کردند؛ دستمزدشان را می خواهند که کاملا به حق است اما موضوعِ آگهی چندان جدیت ندارد؛ یعنی کارگران واقعا نمی‌خواسته اند که کلیه هایشان را بفروشند.

از رئیس اداره کار شهرستان سیرجان می‌پرسم چه اقداماتی می‌خواهید در مورد کارگرانِ این مجتمع انجام دهید؛ کارگران ناراضیند می‌گویند مزایایمان کم شده؛ از سر و تهِ همین حداقل دستمزد می‌زنند و هزار گلایه دیگر دارند؛ هادیان می‌گوید: بعد از این جریانات، بازرس فرستاده‌ایم، اوضاع مجتمع را بررسی کنند. نتیجه بازرسی به زودی مشخص می‌شود.

انواع اعتراضات کارگری و تلاش برای مطالبه حقوقِ قانونی،  در سالها و ماههای گذشته کم نبوده است؛ شیوه‌های بسیاری برای بیان این اعتراضات به کار گرفته شده‌است؛ از چادر زدن مقابل کارخانه‌ها و شرکت‌ها گرفته تا سفره خالی پهن کردن و نمایشِ فقری که سبد معاشِ کارگران را تهی کرده است؛ اما این، اولین بار است که می‌بینیم کارگران به صورت دسته‌جمعی کلیه‌هایشان را برای فروش گذاشته‌اند؛ شاید این حرکت همانطور که رئیس اداره کار می گوید، بیشتر نمادین باشد تا واقعی؛ اما  هرچه باشد، باز هم دردناک است.

 در مرزوبومی که خیلی از تکیه زنندگان بر مسندِ قدرت، به ظاهر معتقدند و بارها هم  این اعتقاد را همه جا تکرار کرده‌اند که مزد کارگر را بایستی پیش از آن که عرق جبینش خشک شود، پرداخت، هستند کارگرانی که به زحمت با حداقل دستمزد، سر و تهِ زندگی را جمع می‌کنند و همان حداقل مزد را هم به موقع نمی‌گیرند.

گزارش: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز