گزارشی از وضعیتِ شغلی آتشنشانهای تهران؛
خیابانِ «بهشت» جهنمِ آتشنشانها بود
آتشنشانها را گرچه به سختی میتوان به حرف واداشت، اما همانهایی که حاضر میشوند صحبت کنند، میگویند ما را به خیر شهرداری امیدی نیست؛ چشم و گوشمان پر است از این وعدههای توخالی...
ششمین روز بعد از حادثه پلاسکو، نگرانی و التهاب نه تنها فروکش نکرده، بلکه بیشتر هم شده؛ موج احساسات و همدلی با آتشنشانها بالا گرفته. خیلیها در ایستگاهها حاضر میشوند و به آتشنشانها تسلیت میگویند؛ خیلیها به محل حادثه میروند، تا جایی که میتوانند به امدادگران نزدیک می شوند و به آنها که در این سرما همچنان مشغول آواربرداری هستند، غذا و لباس گرم میرسانند و خداقوت میگویند؛ جای خوشحالی است که این حمایت جمعی از قهرمانان امداد و نجات، همگانی است؛ پیر و جوان و محصل و کسبه هم نمیشناسد.
این روزها، این موج حمایت در شکلهای مختلف خودش را نشان میدهد؛ حتی در فضای مجازی هم کارزاری در حمایت از آتشنشانها راه افتاده؛ کمپینی خطاب به ریاست مجلس شورای اسلامی برای افزایش حقوق و مزایای آتشنشانها.
شهرداری بازهم کارگرانش را به امان خدا رها کرده
اما آتشنشانها، خود این روزها حال و هوای مناسبی ندارند. نه تنها عزادارند، بلکه از شهرداری و شورای شهر شاکیاند که پیش از این حادثه، آنچه باید، انجام ندادند؛ خیلی از وعدهها محقق نشد، از جمله این که قراردادهای شغلی آتشنشانها بهسامان و یکدست نشد. قرارداد شغلی آتشنشانها، دو نوع است، یا کارگری است و یا کارمندی؛ قراردادهای کارگری هم متفاوت هستند؛ بعضیها پیمانکاری هستند و بعضیها مستقیم با خود شهرداری یا شرکتهای متعلق به شهرداری تهران قرارداد بستهاند. سطح دستمزد و مزایای آتشنشانها با قراردادهای شغلی مختلف، متفاوت است، به عبارتی قانون کار یکسان، مزد یکسان به هیچوجه در شهرداری تهران رعایت نمیشود و آتشنشانان هم از این بیقاعدگی کلی مستثنا نیستند. کار همهشان، امداد و نجات است اما سطح دریافتیها خیلی متفاوت است. این فقط یک بخش از تفاوتهاست؛ مساله مهم دیگر، استفاده از امکان بازنشستگی پیش از موعد و سخت و زیانآور محاسبه شدن شغل آتشنشانهاست؛ برای آتشنشانهای کارگر، سختی شغل درنظر گرفته میشود و میتوانند از مزایای بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند، اما آتشنشانهایی که کارمند شهرداری هستند، بایستی سی سال تمام کار کنند تا بتوانند بازنشست شوند.
پیش از این هم خیلیها گفته بودند که کارگران شهرداری ازجمله آتشنشانها و بهشت زهراییها مشغول سخت و زیانآور میشوند؛ ازجمله رئیس فراکسیون کارگری شورای شهر، اواسط تابستان وعده داده بود که این اتفاق خواهد افتاد؛ حالا چند ماه گذشته؛ در این ماهها یا وعدهدهندگان دچار فراموشی شدند و به آنچه وعده داده بودند، عمل نکردند یا اینکه شهرداری تهران زیر بار نرفته و کارگرانش را بازهم به امان خدا رها کرده...
این روزها که این حادثه رخ داده، طبیعی است که وعدههای بیشتری هم به آتشنشانها داده بشود؛ در این روزهای پساحادثه، مقامات شهرداری و شورای شهر به محل حادثه میآیند، پای دردل آتشنشانها مینشینند و وعده میدهند که به زودی همه چیز گل و بلبل میشود؛ آتشنشانها را گرچه به سختی میتوان به حرف واداشت، اما همانهایی که حاضر میشوند صحبت کنند، میگویند ما را به خیر شهرداری امیدی نیست؛ چشم و گوشمان پر است از این وعدههای توخالی...
بعد از تجمع خیابان بهشت، بدبخت شدیم
تلاش برای صحبت کردن با آتشنشانهای بیشتر و اطلاعات دقیقتر گرفتن از این امدادگران در مورد این که این روزها، پس از پلاسکو اوضاع چطور میگذرد و چه حال و هوایی دارند، اگر نگوییم، غیرممکن است، باید بگوییم خیلی سخت است. یک آتشنشان شاغل در یکی از ایستگاههای مرکزی تهران میگوید: بچهها بدجور میترسند؛ به ما گفتهاند با خبرنگارها صحبت نکنیم...
یکی دیگر از آنها که فقط حاضر است تلفنی صحبت کند و نمیخواهد هیچ ردپایی از او در این گزارش باقی بماند، میگوید: بعد از تجمع خیابان بهشت تحت فشار قرار گرفتیم و از حقوق و مزایا کاسته شد...
تجمع خیابان بهشت، به حدود یک سال پیش برمیگردد که کارکنان آتشنشانی تهران مقابل شهرداری تجمع کردند؛ آن روز هم برای سختی کارشان جمع شده بودند، سختی کاری که بعد از گذشت یک سال هنوز هم لحاظ نمیشود؛ هنوز هم خیلی از آنها باید سی سال تمام کار کنند تا بازنشست شوند..
یکی دیگر از آتشنشانها میگوید: خیابان بهشت، جهنم آتشنشانها بود؛ خیلیها را که روز تجمع آمده بودند، از بخش عملیات به دفتری منتقل کردند، خودم یازده ماه است که مزایا نگرفتهام؛ ما قبل از این حادثه هم نمیتوانستیم صحبت کنیم؛ حق اعتراض نداشتیم، حالا که فضا امنیتی شده دیگر خدا به دادمان برسد اگر بخواهیم حرفی بزنیم....
وقت خداحافظی با آتشنشانهای نگران میرسد؛ یک امدادگر که حداقل دو شب در هفته گذشته را در محل حادثه پلاسکو مشغول آواربرداری بوده و صدایش خیلی خیلی خسته است میگوید: تو رو خدا شما با مسئولان صحبت کنید، بگید سر حرفشون بمونند و این بار ما رو فراموش نکنند؛ میترسیم این دفعه هم وعدهها مثل قبل باشد، بازهم باد هوا....
گزارش: نسرین هزاره مقدم