خبرگزاری کار ایران

بازنشستگانی که برای درمانِ آرتروزِ ساده دوازده ساعت سرگردانند!

بازنشستگانی که برای درمانِ آرتروزِ ساده دوازده ساعت سرگردانند!
کد خبر : ۱۳۵۴۶۷۸

امروز نمی‌دانیم برنامه عملی سازمان برای گسترش مراکز ملکیِ مجهز چیست؛ آیا قرار است ساخت، خرید و تجهیز بیمارستان‌های ملکی متوقف شود؟

به گزارش خبرنگار ایلنا، سازمان تامین اجتماعی «در هر سال» چند مرکز ملکیِ جدید برای ارائه خدمات درمانی به بیمه‌شدگان می‌سازد، پاسخ این سوال را نمی‌دانیم، در هر دو سال چطور، بازهم نمی‌دانیم؛ برنامه این سازمان برای ساخت مراکز ملکی در هر پنج سال چیست؛ و بازهم پاسخی نداریم.

در واقع به جز اخبار کلی و بدون جزئیات که گاه به گاه از مصاحبه‌های مدیران سازمان بیرون می‌آید، اطلاعی از برنامه و نقشه راهِ مشخص سازمان تامین اجتماعی برای ساخت و تجهیز مراکز ملکی در نقاط مختلف کشور به خصوص در مناطق محروم و کم امکانات نداریم؛ آیا اساساً برنامه و زمانبندی مشخصی برای این کار وجود دارد؛ آیا سازمان اهداف بلندمدت، میان مدت و یا کوتاه مدتی برای ساخت مراکز ملکی و توسعه ارائه خدمات درمانی رایگان به بیمه شدگان کارگری دارد؟

بی‌خبری از ساخت و تجهیز مراکز ملکی در دو سال اخیر

در تاریخِ هجدهم مرداد ۱۴۰۰، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی از ساخت ۶۱ مرکز درمانی جدید در سراسر کشور به همت این سازمان در دوران شیوع کرونا خبر داد. در این خبر هیچ جزئیاتی درج نشده و هرچه می‌گردیم پاسخ این سوالات را که این مراکز درمانی در کدام شهرها، با چه سطحی از امکانات و در چه تاریخی افتتاح شده‌اند، پیدا نمی‌کنیم؛ فقط یک خط خبر ساده است که توضیحاتی ندارد…

دست به جستجوی پیشرفته در «پایگاه خبری سازمان تامین اجتماعی» با کلیدواژه‌های «مراکز ملکی» و «ساخت مراکز ملکی» می‌زنیم؛ نتیجه‌ی این جستجو: از آغاز سال ۱۴۰۰ تا امروز (در دو سال اخیر) هیچ خبری در مورد ساخت مرکز درمانی جدید توسط سازمان تامین اجتماعی پیدا نمی‌کنیم. تمام اخبارِ موجود مربوط به قبل از این تاریخ است. به نظر می‌رسد که در دو سال جدید هیچ مرکز ملکی جدیدی ساخت، تجهیز یا افتتاح نشده است.

بیمه شدگان اطلاعات ندارند

سازمان تامین اجتماعی به عنوان بزرگ‌ترین سازمان بیمه‌گر و تقریباً اولین ارائه دهنده خدمات درمانی کشور که صفر تا صدِ موجودیت نهادی و ساختاریِ آن از محل حق بیمه‌های دریافتی بیمه شدگان از سال ۱۳۵۴ تا امروز شکل گرفته، هیچ زمان در مورد نحوه‌ی هزینه کردِ اعتبارات اندوخته در صندوق درمان خود، شفاف‌سازی صورت نداده است؛ هر کارگر در زمان اشتغال، یک سوم حقوق خود را بابت حق بیمه می‌پردازد که از این میزان، «نُه/ بیست و هفتم» سهم درمان است و باید صرف مخارج درمانی او شود؛ بعد از سی سال پرداخت سنگین، در زمان بازنشستگی باز دو درصد از مستمری هر کارگر بابت درمان کسر می‌شود و به صندوق درمان می‌رود.

اگر یک تحقیق جامع و ساختاری صورت بگیرد، مشخص می‌شود که از سال ۱۳۵۴ تا امروز، چقدر سرمایه در صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی ذخیره شده؛ این پول انبوه با در نظر گرفتن سود آن که باید از محل سرمایه‌گذاری‌ها به آن افزوده می‌شد، کجا خرج شده؛ در هر سال یا هر پنج سال به طور مشخص چقدر تجهیزات درمانی، فضاها و امکانات جدید ایجاد شده است؟

بیمه شدگانی که سال‌ها پولِ ارزشمند خود را در صندوق درمان ریخته اند، حق دارند این اطلاعات را واضح و روشن بدانند ضمناً حق دارند از این بابت مطالبه‌گر باشند که «برنامه سازمان برای ساخت و تجهیز مراکز ملکی چیست».

تجربه عینی کارگران و بازنشستگان نشان می‌دهد که سازمان در خرید خدمات درمانی از مراکز دولتی و خصوصی  موفق نبوده و تاکیدات قانون الزام مبنی بر لزوم ارائه خدمات درمانی رایگان در تمام بخش‌ها به بیمه شدگان کارگری رعایت نشده؛ تنها در مراکز ملکی سازمان است که «تا حدودی» درمان کم هزینه‌تر است البته اگر از هیات امنایی شدن بیمارستان‌های تامین اجتماعی و خروج داروها از شمول بیمه بگذریم.

مشاهدات یک بازنشسته

به این ترتیب، ساخت مراکز ملکی جدید برای جلوگیری از افول هرچه بیشترِ سطح کمی و کیفی خدمات درمانی، یک ضرورت است؛ بیمه شدگان می‌خواهد بدانند چرا مراکز جدید ساخته نمی‌شود؛ احمد قاسمی (بازنشسته حداقل بگیر کارگری) تجربه و مشاهدات خود از یک روز مراجعه به مراکز ملکی را ساده و با جزئیات کامل روایت می‌کند:

«من مستمری بگیر حداقلی هستم؛ درتاریخ شانزدهم فروردین ۱۴۰۲ به علت درد زانو به درمانگاه ابوریحانِ تهران مراجعه کردم؛ مسئول پذیرش با خوشرویی جوابم را داد و گفت دکتر ارتوپد نداریم باید به بیمارستان معیری مراجعه کنید. با زحمت زیاد موفق شدم برای بیست و هشتم فروردین ساعت هشت و نیم صبح اینترنتی وقت بگیرم که اصلاً کار ساده‌ای نبود.

۲۸ فروردین ساعت پنج و نیم صبح ازمنزل خارج شدم که خودم را به موقع به بیمارستان برسانم؛ ساعت۷ رسیدم و برای پذیرش نوبت گرفتم؛ همان سر صبح نفر هفتاد وهشتم بودم! منتظر شدم تا نوبتم شد؛ بعد از پذیرش برای ویزیت دکتر رفتم؛ دکتر سرساعت هشت به مطب آمد؛ بعد از معاینه دستور رادیولوژی داد؛ به آنجا مراجعه کردم و نوبت گرفتم؛ بعد ازگرفتن عکس، دوباره به دکتر مراجعه کردم؛ البته ناگفته نماند که وقتی دوباره برگشتم، در سالن جای سوزن انداختن نبود؛ بالاخره هرطورشده از لابلای مردم خودم را به مطب رساندم و پیش دکتر رفتم؛ بعد از دیدن عکس تشخیص داد که دچار آرتروز زانو شده‌ام و برایم دارو تجویز کرد.

به داروخانه‌ی همانجا مراجعه کردم؛ از پنج قلم داروی تجویزی دکتر، فقط دو قلم آن را به من دادند؛ تا این جای کار هیچ وجهی ازمن دریافت نکردند؛ من سه قلم دیگر را ناچاراً از بیرون تهیه کردم؛ آن روز از پنج و نیم صبح تا سه و چهار بعدازظهر معطل شدم…»

این بازنشسته بعد از پایان این روایت، چند جمله کوتاه می‌گوید: «چرا دولت بدهی‌های خود را به موقع به سازمان نمی‌دهد و در عوض چوب حراج به دارایی‌های سازمان می‌زند؛ امروز بسیاری از بیمارستان‌های ملکی سازمان استیجاری است و متاسفانه صاحب ملک دستور تخلیه گرفته؛ اگر دولت بدهی‌های خود را به تامین اجتمایی می‌پرداخت و این سازمان مدیران موفق و کار درست داشت که به خوبی از دارایی‌های و اموال کارگران محافظت می‌کردند و این دارایی‌ها خرج حقوق‌های نجومی مدیران نمی‌شد، امروز تامین اجتماعی مجبور به اجاره ملک نبود ومی توانستند بیمارستانهای زیادی با تجهیزات کامل بخرند تا از تراکم جمعیت در یک بیمارستان کاسته می‌شد و دیگر احتیاجی نبود بازنشستگان فقط به یک بیمارستان مراجعه کنند و ساعت‌ها درانتظار ویزیت دکتر بمانند. دیگر پیرمردانی را نمی‌دیدیم که پنج صبح از خانه خارج می‌شوند و تا پنج عصر معطل درمانِ یک آرتروز ساده هستند!»

بازهم نمی‌دانیم!

وقتی مراکز ملکی محدود است و وقتی پزشکان متخصص و امکانات درمانی فقط در تعداد محدودتری از این مراکزِ اندک یافت می‌شود، یک صبح تا بعدازظهر سرگردانی و سر پا ایستادن، برای اینکه از دکتر نسخه‌ی یک درد ساده‌ی آرتروزِ زانو را بگیری، طبیعی است.

امروز نمی‌دانیم برنامه عملی سازمان برای گسترش مراکز ملکیِ مجهز چیست؛ آیا قرار است ساخت، خرید و تجهیز بیمارستان‌های ملکی متوقف شود؛ آیا در چند سال آینده مراکز استیجاری نیز با فشار مالکان و اجاره‌های سنگین، تخلیه می‌شوند و دست بازنشستگان بیشتر از قبل در حنا می‌ماند؛ پاسخ این سوالات را هم نمی‌دانیم…

گزارش: نسرین هزاره مقدم

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز