ایلنا گزارش میدهد؛
یک واقعیتِ تلخ؛ اگر پرستار به اندازهی کافی داشتیم، برخی مرگ و میرها اتفاق نمیافتاد!
در کنارِ بیتوجهی مسئولان به استخدام نیروی پرستار، مهاجرتِ پرستاران به دلیلِ کار سخت، مشکلِ کمبودِ نیرو را دو چندان کرده است. در چنین شرایطی است که باید صحبتهای میرزابیگی را جدی گرفت: «گاهی مرگ و میرهایی در کشور داریم که اگر نیرو داشتیم این مرگ و میرها اتفاق نمیافتاد.»
به گزارش خبرنگار ایلنا، «گاهی مرگ و میرهایی در کشور داریم که اگر نیرو داشتیم این مرگ و میرها اتفاق نمیافتاد»؛ این صحبتهایِ میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری کشور، است. کمبود نیروی پرستار البته موضوع تازهای نیست اما اینکه یک مقام مسئول صراحتا اعلام میکند که کمبود نیروی پرستار روی برخی مرگ و میرها تأثیر مستقیم داشته، قابل تأمل است.
مسئلهی کمبود نیروی پرستار بیش از همه خود را در سالهای شیوع کرونا نشان داد. وزارتِ بهداشت که تا پیش از آن مواجههاش با این مشکل کجدار و مریز بود، بعد از بحرانِ کرونا دیگر نمیتوانست به روال سابق عمل کند. به همین دلیل پرستارانِ خانهنشین را به کار فراخواند تا کمبودِ نیروی خود را در قالبِ پرستارانِ تمدید طرح، خرید خدمات، ۸۹ روزه و غیره جبران کند. ۱۷هزار پرستار آن دوران فراخوانده شدند و البته بعد از پایانِ بحران عذرشان خواسته شد.
انتقادها به رویهی غیرمنصفانهی وزارتِ بهداشت در کنار گذاشتنِ پرستارانِ فراخواندهی شدهی دورانِ کرونا، سبب شد تا مسئولان از جذبِ این ۱۷هزار پرستار بگویند. دهم دی ماه سال جاری، در آستانهی ورودِ موج هشتم کرونا، در جلسهی ستاد ملی کرونا، مقرر شد تا کمیتهی منتخبی به دستور رئیسجمهور تشکیل شود و مقررات جذب این ۱۷هزار پرستار را تبیین کند. در آن زمان عدهای با خوشبینی نسبت به جذب پرستاران صحبت میکردند و عدهای دیگر نیز آن را ادامهی وعده و وعیدهای بینتیجه میدانستند. ظاهرا نگاهِ گروه دوم به واقعیت نزدیکتر بود؛ آنطور که رئیس سازمان نظام پرستاری در آخرین اظهاراتش گفته، برای تشکیلِ کمیتهی مورد نظر مقاومتها بسیار است. میرزابیگی گفته: «چرا به وعدهها عمل نمیکنند؟ آقای رئیسجمهور در آخرین جلسه ستاد ملی کرونا گفتند بین سازمان امور اداری و استخدامی، وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری کارگروهی تشکیل شود که تکلیف این افراد مشخص شود، اما چرا دو نهاد دیگر این کارگروه را تشکیل نمیدهند؟»
وعدهها در موردِ جذب پرستار البته محدود به جذبِ این ۱۷هزار پرستار نمیشود؛ وزارتِ بهداشت همان بهمنماه از جذب ۲۵هزار نیرو خبر داد که به گفتهی میرزابیگی «در عمل هنوز اتفاقی نیفتاده است». تحقق این وعده نیز البته نمیتواند اقدامِ چندان موثری در جهتِ جبرانِ کمبودِ پرستار باشد، چراکه به گفتهی میرزابیگی این تعداد قرار است برای «تختها و بیمارستانهای تازه تأسیس» جذب شوند و قرار نیست کمبود قبلی را جبران کنند.
همچنین آنطور که رئیس سازمان نظام پرستاری میگوید: از ۲۵هزار نیرویی که قرار است جذب شوند «تنها ۵۰درصد کارکنان بهداشتی - درمانی هستند که از همین تعداد نیز دوباره ۵۰درصد قرار است پرستار باشند که شامل جذب حدود ۵ هزار پرستار میشود». میرزابیگی جذبِ این تعداد را به «یک لیوان آب در مقابل یک کویر تشنه» تشبیه میکند و با انتقاد از جوسازیهای وزارت بهداشت در خصوص جذب ۲۵هزار نفر میگوید: «اینکه دوستان وزارتخانه میگویند مجوز استخدام برای ۲۵هزار پرستار است، درست نیست و نباید این کار به اسم پرستاری تمام شود و سهم آنها این تعداد باشد؛ کاری نکنید که به نام پرستاران باشد ولی به کام دیگران تمام شود».
کمبود بودجه به زعم مسئولان، خاصه مدیران سازمان امور استخدامی، مهمترین دلیل برایعدم جذبِ پرستار است؛ اما سوال این است که اگر کمبودِ بودجه داریم چرا سقف کارانهی پزشکان از ۶۰ میلیون تومان به ۱۲۰ میلیون تومان یک شبه افزایش پیدا میکند اما برای جذبِ نیرویی که مستقیم با جانِ مردم سروکار دارد به وعده و وعید بسنده میشود؟ وضعیتِ تأسفباری که رئیس سازمان نظام پرستاری از آن سخن میگوید که «برخی مرگ و میرها در کشور نتیجهی کمبودِ پرستار است» را چگونه میتوان با عبارتِ همیشگیِ «کمبودِ بودجه» توجیه کرد؟!
به گفتهی شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، وضعیتِ کمبودِ پرستار قدیمی و تعادل بین ورودی و خروجی سالهاست از بین رفته است. سالانه چیزی حدود ۵ – ۶هزار پرستار بازنشسته میشوند که با تعداد پرستارانی که مهاجرت میکنند و یا کار را کنار میگذارند ۷ – ۸ هزار پرستار میشود. این در حالیست که ورودیهای به صفر رسیده است؛ طی ۷ – ۸ سال گذشته تنها در سال ۹۹ یک آزمون استخدامی برگزار و ۱۳هزار پرستار جذب شد و دیگر هیچ.
با مسئلهی مهم کمبود نیروی پرستار، منفعل برخورد میشود. برخی به جای آنکه این مشکل را با استخدامِ هر سالهی نیرو جبران کنند و حواسشان به برقراری تعادل بین ورودی و خروجی باشد، رویهی همیشگیِ به کارگیریِ نیروی کار ارزان و افزایشِ شیفتهای کاریِ نیروهای موجود را پیاده میکنند.
چندی پیش جمعی از دانشجویانِ سال آخر پرستاری در تماس با ایلنا خبر دادند که «برخی کلینیکها آگهی جذب نیرو از میان دانشجویان پرستاری منتشر کردهاند؛ ساعت کار از یک ظهر تا هشت شب است، اما برای هر ساعت کار سخت، فقط ده هزار تومان پرداخت میکنند!» این پرستاران که به گفتهی خودشان کارِ یک پرستارِ تمام وقت را انجام میدهند در پایانِ ماه فقط دو میلیون تومان حقوق میگیرند. آنها میپرسند: «چرا مراکز درمانی از نیازهای مالی دانشجویان پرستاری سوءاستفاده میکنند؟!»
پرستارانی که برای انجامِ کارِ سخت تنها دو میلیون تومان حقوق میگیرند نمیتوانند آنطور که باید برای بیماران مایه بگذارند. از پرستارانی که به دلیلِ کمبود نیرو مجبورند شیفتهای طولانی مدت بایستند و ساعتها کار مدامِ سخت انجام دهند، نمیتوان انتظار داشت که کارشان را با کیفیت انجام دهند. در کنارِ بیتوجهی مسئولان به استخدام نیروی پرستار، مهاجرتِ پرستاران به دلیلِ کار سخت، مشکلِ کمبودِ نیرو را دو چندان کرده است. در چنین شرایطی است که باید صحبتهای میرزابیگی را جدی گرفت: «گاهی مرگ و میرهایی در کشور داریم که اگر نیرو داشتیم این مرگ و میرها اتفاق نمیافتاد».
گزارش: زهرا معرفت