چرا مبنای آماری دفاع از افزایش سن بازنشستگان غلط است؟
اگر زحمتکشان یک جامعه را با یک آمارسنجی درست در این خصوص مورد مطالعه قرار بدهیم و همه فاکتورهای زندگی را برای آنان در نظر بگیریم، بیتردید عدد بدست آمده درباره نرخ امید به زندگی متوسط ۷۵ یا ۷۴ سال نخواهد بود.
به گزارش ایلنا، مازیار گیلانینژاد (فعال حقوق بازنشستگان) در یادداشتی به بحثهای اخیر برخی مسئولان درباره ضرورت افزایش سن بازنشستگی پرداخت. از آنجا که مسئولان در بحث سن بازنشستگی با بخشی از جامعه سر و کار دارند که بیشترین فشار و سختترین و زیانبارترین کارها را داشته و در عین حال کمترین حقوق را در نسبت بسیاری از اقشار دریافت کرده و قدرت دفترچه خدمات درمانی آنها نیز ضعیف است، این اظهارنظر که چون سن امید به زندگی افزایش یافته و باید سن بازنشستگی نیز افزایش یابد، محل ایراد علمی است. گیلانینژاد در این یادداشت نوشته است:
در ماههای اخیر که بازنشستگان پس از ماهها تلاش نهایتا به حقوق قانونی خود باتوجه به مصوبه شورای عالی کار رسیدند، از سوی برخی مقامات مانند مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری و سرپرست وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بر اصلاح سن بازنشستگی به دلیل افزایش سن امید به زندگی در میان شاغلین تاکید شده است.
اینکه در کشور ما سن امید به زندگی به نزدیک ۷۵ سال رسیده است مایه خوشحالی است، اما این نرخ بیشتر متعلق به چه کسانی است؟ آیا این میزان از امید به زندگی بهطور جداگانه برای کارگران بازنشسته نیز اندازه گیری شده و شامل آنها نیز میشود؟
اگر زحمتکشان یک جامعه را با یک آمارسنجی درست در این خصوص مورد مطالعه قرار بدهیم و همه فاکتورهای زندگی را برای آنان در نظر بگیریم، بیتردید عدد بدست آمده درباره نرخ امید به زندگی متوسط ۷۵ یا ۷۴ سال نخواهد بود.
در این آمار ارائه شده همه مردم در نظر گرفته شدند و از فقیر و ثروتمند درون جامعه آماری اعلام شده قرار دارند؛ در حالی که افزایش سن بازنشستگی بیشتر به زحمتکشان جامعه (بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی) مربوط است، لذا از یک آمار عمومی نباید یک نتیجه خاص گرفت! برای اینکه امید به زندگی در میان گروههای زحمتکش و کارگر جامعه مورد توجه قرار دهیم، باید یک آمارگیری مخصوص همین طبقه اجتماعی گرفته شود و این موارد نیز باید در نظر گرفته شود:
۱-آیا حوادث شغلی که روزانه ۱۰ نفر را به کام خود میگیرد، در آمار کلی لحاظ شده است؟ اکثر کارگرانی که طعمه سودورزی کارفرمایان شده و به دلیلعدم ایجاد شرایط ایمنی کار جان خود را در حوادث شغلی از دست میدهند، کمتر از ۴۰ سال دارند. در ذوب آهن ۹۰ درصد کارگران قبل از رسیدن به ۶۵ سالگی فوت میکنند. در صنایع خودروسازی افسردگی ناشی از شدت کار بیداد کرده و باعث مرگ زودهنگام برخی کارگران قبل از ۷۰ سالگی میشود. امروز در خودروسازیها بالاترین آمار بیماری موضوع بیماریهای قبلی و سکته است.
۲- کارگرانی که قرارداد موقت، پیمانی، سفید امضا دارند هیچگاه نمیتوانند در سن ۶۰ سالگی ۳۰ سال پرداخت بیمه داشته باشند، چراکه یا برایشان لیست بیمه توسط آن دسته کارفرمایان که مختلف هستند، رد نمیشود و یا اینکه به دلیل فواصل زیاد بین کاریابی و بیکاریهای مستمر، اصلا نمیتوانند در ۶۰ سالگی با ۳۰ سال کار بازنشسته شوند. این تازه در صورتی است که تا زمان بازنشستگی، مرگ به سراغشان نیامده باشد.
نشانه صحت این مدعا، آمار حقوقی اکثریت مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی است که حداقل بگیر هستند.
به اعتبار مطالب فوق الذکر، برای تعیین سن امید به زندگی باید از زحمتکشان آماری جداگانه گرفت و برای سهولت میتوان به بایگانی ذوب آهن و خودروسازان بزرگ دولتی مراجعه کرد تا مشخص شود کارگران آنها عمدتا در چه سنی از دنیا رفتند.