خبرگزاری کار ایران

معاون اجرایی نهضت احیای واحدهای اقتصادی مطرح کرد:

شرکت‌های راکد و نیمه‌فعال باید به سراغ سرمایه‌گذار بروند/ احیای واحدها با کمک همسایگان خارجی هنوز عملیاتی نشده/ رکود دوباره‌ی واحدهای احیاشده به دلیل پیچیدگی ساختار آنهاست

شرکت‌های راکد و نیمه‌فعال باید به سراغ سرمایه‌گذار بروند/ احیای واحدها با کمک همسایگان خارجی هنوز عملیاتی نشده/ رکود دوباره‌ی واحدهای احیاشده به دلیل پیچیدگی ساختار آنهاست
کد خبر : ۱۲۷۰۶۳۶

علی کریم پور (معاون اجرایی نهضت احیای واحدهای اقتصادی) از تفاهم نهضت احیا با تمامی نهادها و وزارتخانه‌های ذی‌ربط برای احیای تولید در واحدهای نیمه فعال و غیر فعال خبر می‌دهد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در سال‌های اخیر وجود واحدهای اقتصادی نیمه فعال و راکد و تعطیل شده، یکی از چالش‌های اصلی اشتغال نیروی کار کشور بوده است که دولت سیزدهم از ابتدا روی آن تاکید ویژه داشته و برای احیای تولید در این واحدها، اقدام به تاسیس «نهضت احیای واحدهای اقتصادی» ذیل معاونت اول رئیس جمهور کرده است. سیدامیرحسین مدنی (نماینده معاون اول رئیس جمهور در نهضت احیای واحدهای اقتصادی) پنجشنبه گذشته در مقابل دوربین صداوسیما علاوه بر اعلام خبر احیای ۱۵۰۰ واحد اقتصادی، وعده داد که این نهضت برنامه احیای حدود ۵۰۰۰ واحد اقتصادی را تا پایان سال ۱۴۰۱ را دارد. وی پیش از این از احیای ۸۳۰ واحد تعطیل و نیمه فعال از ابتدای شکل گیری نهضت خبر داده بود.

در رابطه با جزئیات فعالیت این مجموعه با علی کریم‌پور (معاون اجرایی نهضت احیای واحدهای اقتصادی) به گفتگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید: 

در سال‌های اخیر با انبوه کارفرمایانی مواجه بودیم که در توضیح درباره تعطیل واحد، تعدیل نیروی انسانی یا غیر فعال بودن بخش قابل توجهی از ظرفیت تولید خود، انواع و اقسام دلایل برای داشتن بنگاه‌هایی با چنین وضعیتی را برشمردند. دیون تسهیلات بانکی، بدهی‌های بیمه‌ای و مالیاتی، شکست خوردن از رقبای خارجی در رقابت نابرابر و موانع تامین مواد اولیه و بروزرسانی ماشین‌آلات، بخشی از دلایل عنوان شده توسط کارفرمایان و کارشناسان اقتصادی است. «نهضت احیای واحدهای اقتصادی» به‌عنوان یک نهاد دولتی چه وظیفه‌ای داشته و تاکنون به انجام آن همت گماشته است؟ 

حکم تاسیس «نهضت احیای واحدهای اقتصادی» در دی‌ماه سال ۱۴۰۰ توسط آقای مخبر، معاون اول رئیس جمهور به آقای امیرحسین مدنی، مسئول این نهضت ابلاغ شد. این نهضت قرار بوده و هست که یک جریان و حرکت جهادی در عرصه احیاء و فعال‌سازی واحدهای اقتصادی ایفا کند. 

تعدادی واحدهای غیرفعال و راکد هم‌اکنون نیز در صحنه اقتصادی کشور مشاهده می‌شوند به گونه‌ای که بنابر گفته مقام معظم رهبری در سخنرانی سال ۱۳۹۵، در همان سال ۶۰ درصد از واحدهای تولیدی کشور معطل یا اساسا تعطیل بودند. ما نیز در این مدت بررسی‌های لازم خود را از تعداد بسیار زیادی از شرکت‌ها، استانداری‌ها، متولیان و مسئولان شهرک‌های صنعتی و وزارتخانه‌ها به عمل آوردیم تا اطلاعات تعداد واحدهای تعطیل و راکد زیرمجموعه خود را اعلام کنند. به این ترتیب اولین کاری که در مجموعه نهضت احیای واحدهای اقتصادی انجام شد، بحث شناسایی و جمع آوری اطلاعات بود. 

به‌طور طبیعی فرآیند جمع آوری داده آماری، درباره بنگاه‌های نیمه فعال و راکد و شناسایی آن‌ها کار بسیار سختی بود. سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران در این زمینه آمارهای خوبی داشت، اما با این حال، تا قبل از فرآیند شناسایی صورت گرفته توسط نهضت، آمارهای دقیقی در این زمینه وجود نداشت. در نهایت آماری که از فرآیند شناسایی ما حاصل شد، رقم ۵۲ هزار واحد اقتصادی و تولیدی نیمه فعال و غیرفعال و راکد بودند که از این تعداد ۳۸ هزار واحد اقتصادی کاملا غیر فعال و راکد بودند و بیش از ۱۱ هزار مورد نیز نیمه فعال بودند. 

البته تعریف ما از واحد نیمه فعال نیز مشخص بوده و شامل تعداد قابل توجهی از بنگاه‌های اقتصادی می‌شد. در تعریف ما هر واحدی که کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت خود را در تولید استفاده می‌کند، بنگاه نیمه فعال است. 

پس از شناسایی، نهضت چه کار ویژه و وظایفی را در قبال این واحدها برای خود تعریف کرده بود؟ 

این آمارها مبنا یا همان پایه کار نهضت قرار داشت و کارهای بعدی براساس آن انجام می‌شد. وظیفه‌ای که معاون اول رئیس جمهور آقای مخبر برعهده ما در مجموعه نهضت گذاشتند، شامل مواردی همچون «به‌هم‌رسانی هوشمند»، «همسوسازی هوشمند دستگاه‌ها» و «چابک‌سازی نیروها» بود تا دستگاه‌ها بتوانند وظایف خود را به نحو احسن برای احیای واحدها ایفا کنند. به عبارت دیگر خود نهضت احیا، به تنهایی واحد اقتصادی و تولیدی خاصی را احیا نمی‌کند، بلکه در چهارچوب به‌هم‌رسانی هوشمند، نهاد یا واحد یا ارگان «احیا کننده» را به واحد یا مجموعه راکد و نیمه فعال «احیاء شونده» پیوند می‌زنیم. ما در حقیقت آن مدلی که برای احیا و بازسازی فرآیند تولید و بازگشت واحد اقتصادی به فعالیت لازم است را تهیه می‌کنیم. نهضت احیا در حقیقت نقش نرم‌افزار فعالیت احیا را ایفا می‌کند و به عنوان یک «ابر سامانه» یا «mega platform» ما تنها مدل ارتباط میان احیاگر و احیا شونده را معرفی و تنظیم می‌کنیم. از نظر علمی ما سه مدل در طراحی‌های سازمانی داریم: یکی از این مدل‌ها، مدل مفهومی است و دیگری مدل منطقی و دیگری مدل عملیاتی است که ما در مدل‌سازی تخصصی که داریم، از هر سه این انواع اصلی مدل‌ها استفاده می‌کنیم تا به یک طرح کامل برای احیای واحد برسیم. 

یکی از موارد مطرح شده پر تکرار در بحث احیای واحدهای راکد و نیمه فعال، بحث دیون وام‌های بانکی تولیدکننده‌های ناتوان از بازپرداخت دیون بانکی است که گاهی به تملیک واحد توسط بانک می‌انجامد که در این میان بسیاری از این واحدهای تملیک شده توسط بانک نیز عملا با تملیک توسط بانک غیرفعال می‌مانند. در این زمینه چه آمارها و راهکارهایی وجود دارد؟ 

در بحث بانک‌هایی که به غیرفعال و راکد شدن واحدهای اقتصادی از طریق تملیک واحد بدهکار مبادرت ورزیدند، آمارهای متنوعی وجود دارد. آخرین آماری که ما در این زمینه داریم، رقمی بیش از ۱۱۵۰ واحد است که توسط بانک‌ها در سال‌های اخیر تملیک شده‌اند. این آماری است که خود بانک‌ها به ما اعلام کردند و به نظر ما این عدد بیشتر است. متاسفانه بانک زمانی که شرکت یا واحدی را به دلیل‌ عدم توان پرداخت بدهی تسهیلات دریافتی تملیک می‌کند، خود به تنهایی نمی‌تواند واحد اقتصادی و تولیدی را احیا کند. 

یکی از پیشنهادات ما این است که اتفاقا بانک باید «احیاگر واحدها» تبدیل شود. این کار را یا خود بانک با شرایطی می‌تواند انجام دهد یا اینکه ما احیاگرانی را به بانک‌ها معرفی می‌کنیم. احیاگری یا مولدسازی واحد اقتصادی و تولیدی در شرایط فعلی تنها از عهده یک بانک کشور (بانک تجارت) برمی‌آید که از طریق مجموعه‌ای به نام «شرکت مولدسازی» کار احیاگری را برای اموال تملیکی قابل مولدسازی انجام می‌دهد. از آنجا که این مفهوم یعنی «احیاگری» و «مولدسازی» یا Turn Around در ادبیات علمی اقتصادی و مدیریتی سایر کشورها مطرح هست، ما به‌عنوان یکی از کشورهای نیازمند به این مسئله باید به آن توجه داشته باشیم. 

تعریف شما از یک «احیاگر» چیست و کار ویژه او کیست؟ 

احیاگر اکثر فعالیت‌هایی که برای احیای یک واحد است را خود به تنهایی انجام می‌دهد. در تعریف ما کلیه مشکلات بانکی، تعهدات و دیون بیمه‌ای، چالش‌های مدیریتی، مشکلات مربوط به محیط کسب و کار و فنی تولید که مانع فعالیت دوباره واحد تولیدی است را رفع می‌کند. این احیاگر حتی از نظر ما گاهی لازم است برای احیای یک واحد خود از آن واحد تولیدی پروژه بگیرد و مشتری تعریف شود یا حتی سهامدار آن مجموعه شود تا فرآیند تولید به راه بیفتد. به این ترتیب ما مشاوری را نیافته و بالای سر واحد تولیدی قرار نخواهیم داد. ما با همین مجموعه «شرکت مولدسازی» یک مجموعه فعالیت سنگین را خواهیم داشت و هنوز درحال رایزنی هستیم. 

اما پیرامون تسری این نوع کنشگری، در بانک مرکزی نیز یک میز تخصصی گرفتیم که وظیفه آن تعیین تکلیف واحدهای تولیدی تملیک شده است. در آنجا تلاش می‌کنیم بانک‌ها برای احیای واحدهای تملیکی خود شرکت‌های احیاگر و مولدسازی را راه‌اندازی کرده یا حتی شرکت مولدسازی دارایی‌ها تاسیس کنند تا بتوانند واحدهای تملیکی غیرفعال خود را فعال کنند. اگر بانک خود شرایط احیاء و مولدسازی برای یک واحد اقتصادی را نیز نداشت، در این چهارچوب لازم است آن واحد را در سازوکاری واگذار کند. بانک‌ها از آنجا که پول دارند و از ظرفیت نقدینگی بالایی برخوردار هستند، می‌توانند در این عملیات‌ها ورود کنند. 

شما اشاره کردید که مولدسازی در فضای علمی و عملی اقتصاد دیگر کشورها نیز مطرح است. آیا در این زمینه به تجربه‌ای رجوع شده است؟ 

به عنوان مثال در دنیا شرکت‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری خصوصی (PE) مطرح است که یکی از انواع شرکت‌های هدف صندوق‌های سرمایه‌گذاری خصوصی واحدهای تولیدی راکد، تعطیل و نیمه تعطیل می‌باشد که در ازای دریافت سهام به عنوان یک سرمایه‌گذار فعال آن شرکت را احیا و با یک استراتژی خروج مشخص در زمان مناسب سهام خود را واگذار می‌کند. در ساختار این صندوق‌ها یک شریک مدیریتی فعال (General Partner) وجود دارد که در تیم مدیریت سرمایه‌گذاری خود یک فرد یا تیم فنی متخصص حوزه تولید دارد و اگر این مجموعه احیاگر فاقد این تیم فنی باشد، باید با یک تیم متخصص فنی قرارداد ببندد تا این تیم در امور فنی احیا او را یاری رساند. علاوه بر این شرکای سرمایه‌گذار (limited partner) بخش عمده‌ای از سرمایه صندوق را تامین می‌کنند. در واقع شرکای سرمایه‌گذار به عنوان سرمایه‌گذاران غیرفعال در صندوق‌های سرمایه‌گذاری خصوصی مشارکت می‌کنند و تعهدات مالی هر یک به اندازه سرمایه‌ای است که به صندوق سرمایه‌گذاری خصوصی متعهد شده‌اند. 

در واقع این صندوق‌ها سهام شرکت‌های هدف را خریداری کرده و با نگهداری آن طی یک دوره چندساله و با حضور فعال در هیئت مدیره، ضمن تغییرات لازم تمام تلاش خود را برای حل مشکلات و رفع موانع مختلف جهت احیا و ایجاد رشد در شرکت‌ها انجام می‌دهند. 

علاوه بر این مورد، با نسل‌های مختلف «کلینیک‌های کسب و کار» رو به رو هستیم. خود بنده قبلا یکی از مسئولان کلینیک‌های کسب و کار بودم و در نسل‌های مختلف این کلینیک‌ها تقریبا کار مشابه این «PE» ها انجام می‌شد. در نسل چهارم این کلینیک ها، ابتدا اعلام می‌کنند که واحد اقتصادی اصطلاحا بیمار را کامل خریداری می‌کند و سپس با قدرت روی آن عمل جراحی انجام می‌دهد. این کلینیک‌های نسل چهارمی با این استدلال هزینه خرید واحد بیمار راکد و غیرفعال را خریداری می‌کنند که ارزش شرکت و ارزش سرمایه واحد راکد بعد از انجام کار کلینیک کسب و کار چند برابر می‌شود. برای مثال یک شرکت به ارزش ۳۰ میلیارد تومان پس از یک سال فعالیت احیاگر خود که چندین گروه در حوزه مالی، مدیریتی، علمی و فنی را برای درمان واحد بیمار به کار گماشته و واحد را سر و پا کرده است، در یک بازه نسبتا کوتاه مثلا به حدود ۱۰۰ میلیارد تومان می‌رسد و به این ترتیب این اقدام کاملا صرفه اقتصادی خواهد داشت؛ زیرا احتمالا کل هزینه کلینیک احیاگر به جز پرداخت همان مبلغ ارزش شرکت قبل از احیاء، چیزی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیارد تومان باشد! این هزینه نیز بیشتر صرف over-hall دستگاه‌ها، به روزرسانی شیوه کار، پرداخت اقساط یا یکجای بدهی و بیمه و مالیات و. . را شامل شده و در کنار آن شامل هزینه تغییر مدل کسب و کار و بازاریابی فروش نیز می‌شود. 

بسیاری از واحدهای تولیدی نیز وجود دارند که به دلیل مشکلات در تولید و نقدینگی ضعیف و سایر مشکلات مالی در آستانه تملیک قرار دارند و چون در این زمینه بلاتکلیف بوده یا امیدی به حفظ شرکت از تملیک بانک به علت بدهی ندارند، عملا تولید خود را متوقف و راکد شده‌اند. در زمینه احیای واحدهای در آستانه تملیک با چه برنامه‌ای ورود کردید؟ 

واحدهایی که توسط بانک هنوز دچار مشکل تملیک نشدند، باتوجه به اطلاعی که ما اکنون داریم، در وضعیت بهتری به سر می‌برند زیرا طبق آخرین جلسه‌ای که داشتیم، متوجه شدیم که با دستور رئیس جمهوری محترم بانک‌ها کلیه عملیات‌های تملیک خود را موقتا متوقف کردند و این مهلت به واحدهای تولیدی داده شده که مسائل خود را قبل از تملیک حل کنند. اکنون با اطمینان می‌توان گفت که هیچ بانکی برای بستن درب کارگاه یا کارخانه‌ای دیگر اقدام نمی‌کند. 

همه این شرکت‌های راکد و نیمه فعال، سرمایه‌های این کشور هستند و بهانه‌های مختلف نباید باعث تداوم رکود و عدم فعالیت واحد اقتصادی شود و این واحدها باید به سراغ احیاگر و سرمایه‌گذار بروند. به این ترتیب است که یک واحد بیمار درمان می‌شود. بخش اعظم مشکلات واحدهای نیمه فعال و غیر فعال ما در ایران، مشکلات مدیریتی است. بحث تحریم‌ها و کرونا هم آسیب قابل توجهی به واحدها وارد کرده اما مشکل اعظم این واحدها به مدیریت برمی‌گردد. 

بسیاری بر این باور هستند که دیون و بدهی‌های واحدها به بانک‌ها، بیمه، دولت، اداره مالیات، عدم توان پرداخت قبوض و معوقات نیروی کار و اجاره و… که از جمله مشکلات مالی بنگاه‌ها است، ریشه در عدم رقابت‌پذیری و عدم امکان تولید به صرفه در بازار است که ریشه در امور فنی و فناورانه و تکنیک قدیمی و گاه سنتی تولید داشته و گاه حتی به غیردانش بنیان بودن و عقب‌مانده بودن ماشین آلات بازمی‌گردد که باعث شده بازار فروش تولیدکننده آسیب دیده و در نهایت به تولیدکننده غیرفعال و مقروض بدل شود. در زمینه اصلاح فنی و ارتقای فناوری تولید چه اقدامی شده است؟ آیا با نهادهای متولی در این زمینه ارتباطی وجود دارد؟ 

در زمینه احیاگری فنی و ارتقای فنی واحدها ما اتفاقا با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و همچنین معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری که از متولیان بحث ترویج تولید دانش بنیان هستند، ارتباط داشته و امضای تفاهم‌نامه‌های خوبی را در دستور کار قرار داریم. در این زمینه اخیراْ ما در مجموعه نهضت احیای واحدهای اقتصادی فعلا یکی از این تفاهم‌نامه‌ها را نیز امضا کردیم؛ براساس این تفاهم‌نامه «پارک‌های علم و فناوری» -که از سال‌ها قبل توسط معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری تاسیس شده بود- به «احیاگران دانش بنیان» تبدیل می‌شوند. به این ترتیب، ما برنامه‌ای تحت عنوان «احیاگر دانش بنیان» داریم. برای مثال یک مجموعه تولیدی نسبتا قابل توجه داشتیم که در بحث تولید کفش فعال بوده است اما به این دلیل که دستگاه‌ها و وسایل تولیدش بسیار قدیمی بوده و در آن حوزه خاص از کفش توان رقابت نداشته است، دچار رکود شده است. علم و روش تولید در آن حوزه خاص از صنعت کفش اساسا تغییر کرده است. این چالش در بسیاری از صنایع ما وجود دارد. هم سرعت ماشین آلات و تولید بسیار تغییر کرده و هم مدل کار تحول داشته و هم تکنیک کار و مواد و انرژی لازم برای کار دگرگون شده است. در نتیجه فعالیت احیاگر دانش بنیان، سه وجه وجود دارد که یک وجه شکل گرفته آن «احیاگر»، یک وجه آن «احیا شونده» و وجه سوم آن «ایجاد محصول دانش بنیان» است. 

در چهارچوب تفاهمنامه اخیر، هر احیاگری که خصوصیات تولید دانش بنیان را بر مبنای شاخص‌های تعریف شده به واحد احیا شونده منتقل کند، از امتیازات ویژه و تسهیلات خاصی که در این زمینه تعریف شده است، برخوردار خواهد شد. این شاخص‌ها و مبناهای تعریف دانش بنیان بودن به صورت کاملا جزئی توسط آقای خیرالدین معاون وزیر محترم علوم، ابلاغ شده است. به واحدهایی که چنین شرایطی را در تولید خود محقق می‌کنند، خدمات خوبی را با بسترسازی صورت گرفته در نهضت احیا دریافت خواهند کرد. احیای بسیاری از واحدهایی که نیاز به احیاگر دانش بنیان دارند، کار متخصصان خاص خودش است که در ایران می‌توانند بسیار فعال باشند. 

ما به هرحال ناگزیر از تغییر تکنولوژی و فناوری تولید هستیم. نمی‌توان روی یک صنعت و یک تکنولوژی خاص تعصب و پافشاری داشت و این به آن معناست که ما بخواهیم همچنان از قطارهایی که با زغال کار می‌کنند، بهره ببریم. واحدی که بخواهد با همان فناوری‌های سنتی قبلی خود کار کند قطعا قابل احیاء نخواهد بود و مصداق پافشاری روی همان کار قطارهای سوخت زغالی است. نسل تکنولوژی در بسیاری از صنایع ما به نسبت موقعیت فعلی‌شان چندین بار عوض شده است. به همین دلیل در برخی واحدها ما نیازمند ورود و سرمایه‌گذاری احیاگران دانش بنیان هستیم. کار احیاگری واحدها به دلیل همین چالش‌ها و زوایای متعددش کار بسیار سخت و طاقت فرسا و البته جهادی است. این امر احیای تولید یکی از اصلی‌ترین تاکیدات چندسال اخیر رهبر انقلاب بوده است و ایشان در دیدارهای اخیر خود باز هم بر روی این امر تاکید داشتند. 

پیش از این گفته شده بود که با بسیاری از نهادها از جمله سازمان بسیج مستضعفان، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام و نهادهایی از این قبیل نیز برای احیاگری وارد تعامل شدید. آیا تفاهمات انجام شده در این زمینه تاکنون عملیاتی شده است؟ 

بله، همکاری‌های خوبی با نهادهای مذکور داریم. برای مثال صندوق کارآفرینی امید در زمینه احیاگری همکاری بسیار خوبی با ما داشتند. بخشی قابل اعتنایی از واحدهای احیا شده که اخیرا آمار آن را آقای مدنی مسئول نهضت ارائه داد، سازمان بسیج مستضعفین، بنیاد برکت، بنیاد علوی و صندوق کارآفرینی امید انجام دادند. برخی از این نهادها عمده پروژه‌های اقتصادی خود را صرف امر احیاگری کرده‌اند. برای مثال صندوق کارآفرینی امید اکثریت قاطع پروژه‌های خود را صرف امر احیای واحدها کرده است. این برنامه‌های احیاگری شامل احیاگری بنگاهی و کارگاهی به طور همزمان بوده است. 

با هر کدام از این بنیادها و سازمان‌ها که ذکر شد، ما اکنون تفاهم‌نامه احیای هزار واحد تولیدی را داریم. البته تاکید می‌کنم که هرکدام از آن‌ها یک تفاهم‌نامه هزار واحدی احیا را امضا کردند که در نهایت رقم قابل توجهی خواهد بود.  حتی با شرکت شهرک‌های صنعتی وابسته به وزارت صمت نیز رایزنی کردیم که خودشان احیای هزار واحد از ۵۲ هزار واحد نیمه فعال و راکد اعلام شده را انجام دهند. همچنین با ایدرو (سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران) که قبلا به طور ویژه نوسازی و بهسازی واحدها را انجام می‌داد، تفاهم‌نامه خوبی داشتیم. در واقع در گذشته کار این مجموعه احیاگری بوده است. همچنین مجموعه ایمیدرو (سازمان توسعه و نوسازی معادن ایران) تفاهمنامه احیای ۲۵۰ واحد معدنی را خواهیم داشت. 

همچنین با تمامی معاونت‌ها و بخش‌های وزارت اقتصاد جلسه گذاشتیم و مانند بانک مرکزی، یک میز تخصصی نیز در سازمان بورس برای تسهیل اقدامات بازار سرمایه‌ای لازم برای احیاگری گرفتیم. این میز تخصصی البته در سازمان صدا و سیما نیز ایجاد شده است. در کنار این اقدامات، با همت بسیاری از نهادها موفق شدیم تا کارگاه‌های آموزشی و علمی احیاگری را نیز برگزار کنیم. با وزارت کار نیز درحال رایزنی به منظور رسیدن به تفاهمنامه احیای ۸۸۸ واحد اقتصادی راکد هستیم. در واقع ما تلاش داریم نقش آن پلتفرم هماهنگ کننده بخش‌ها جهت بسیج عمومی برای احیای واحدهای اقتصادی را ایفا کنیم. 

در میان واحدهای احیا شده و حتی این ۸۳۰ واحدی که مسئول نهضت احیای واحدهای اقتصادی اعلام کردند، آیا آماری مبنی بر اینکه احیای واحد شکست خورده یا برگشت پذیرفته باشد و پس از مدتی که از احیا گذشته، واحد دوباره دچار رکود فعالیت شده باشد، وجود دارد؟ اگر چنین واحدهایی وجود دارند، چرا احیای آن‌ها پایدار نمانده و صرفا باعث اشتغال ناپایدار در واحد شده است؟ 

بله تعدادی از واحدها پس از احیا دوباره دچار مشکل شدند. واحدهایی که چنین مسئله‌ای داشتند، در زیست بومِ یک احیای همه جانبه قرار نداشتند. برای مثال واحدی تنها با اخذ یک فقره وام قابل توجه احیا شده بود و چون مشکلات ساختاری آن ادامه داشت، بازهم پس از احیای تولید دچار مشکل و رکود شده بود. 

یکی از دلایل وقوع چنین آزمون و خطاهایی در امر احیا این است که خود نهضت احیای واحدهای اقتصادی بسیار نوپاست و عمر آن تاکنون تنها حدود شش ماه بوده است. برخی مسائل واحدهای احیا شده از داخل بسیار پیچیده‌تر است. برای مثال تعداد قابل ملاحظه‌ای از واحدها و شرکت‌های راکد و نیمه فعال دچار بحران تغییر سهامدار و شرکا می‌شوند. برخی از صنایع با سابقه و قدیمی ما با مرگ مالک و تولیدکننده دچار بحران می‌شوند و فعالیت آن‌ها تداوم نمی‌یابد. برای مثال اخیرا یکی از شرکت‌های با سابقه تولید پارچه ما پس از فوت موسس و مالک شرکت دچار بحران شد. این شرکت البته تا پیش از این بسیار فعال و موفق بوده اما پس از اختلاف فرزندان و نوادگان مالک تولید شرکت متوقف شده و درحال نابودی است. این موارد چالش‌های پیچیده‌ای است که باید به آن‌ها از منظرهای مختلف تامل کرده و برای آن راه‌حل ایجاد نمود. اما با وجود همه این مسائل خوب است که به این نهضت شکل گرفته برای احیای واحدهای اقتصادی نگاه مثبت و امیدوارانه شود. در شرایط فعلی کشور نکات منفی و تاریک زیادی مشاهده می‌شود و لازم است اگر حرکت مثبتی برای بهبود دیده می‌شود، نسبت به آن امید ایجاد شده و به آن کمک شود. 

باتوجه به اینکه یکی از اولویت‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم از ابتدای روی کار آمدن آن که از سوی شخص رئیس جمهور بارها روی آن تاکید شد، بحث ارتباط با همسایگان بوده است. همچنین این دولت بارها اعلام کرده است که در سیاست خارجی، دیپلماسی اقتصادی مانند دیپلماسی سیاسی مهم است. بسیاری از واحدهای تولیدی ما اکنون از نظر مواد اولیه وعدم امکان واردات مواد و ماشین آلات نیز در مضیقه هستند. ضمن اینکه همسایگان ایران سهم به سزایی از تقاضای بنگاه‌های راکد ما را تشکیل می‌دادند. برای پیوست‌های تجارت خارجی احیای واحدها چه اقدای شده است؟ 

در این حوزه به دلیل بلاتکلیف بودن مسئله احیای برجام، هنوز ورود جدی انجام نشده است زیرا با یا بدون برجام، ورود به این حوزه روش‌های متفاوتی خواهد داشت. اما با این حال در این حوزه نیز درحال تلاش هستیم. برای مثال هفته آینده با یک سرمایه‌گذار احیاگر خارجی جلسه کاری خواهیم داشت. اما فعلا برای ورود جدی به این مسئله قبل از توافق احیای برجام احتیاط به خرج دادیم. در حوزه صندوق‌های سرمایه‌گذاری خصوصی کشورهای زیادی هستند که برای بحث احیا با یکدیگر همکاری بین المللی دارند. کشورها معمولا با معرفی سرمایه‌گذار به یکدیگر، صندوق‌های PE برای احیای واحدها را تشکیل می‌دهند و گاهی در این رابطه کشورها متخصصان فنی را نیز برای مشاوره و تحول فنی تولید نیز به پرونده وارد می‌کنند. از طرف دیگر با گمرک و نهادهای متولی و ناظر بر واردات کالاها و مواد اولیه نیز وارد تعامل شده و جلساتی داشتیم و نکاتی که در این حوزه برای احیای واحدهای نیازمند به حمایت است را مطرح کرده‌ایم.

به هر ترتیب، ما نیازمند طراحی یک بسته برای احیاگر و احیاشونده هستیم. احیاگران ما برای اینکه ریسک کار را قبول کنند، نیازمند دریافت امتیازات هستند، زیرا تضمین خاصی برای این وجود ندارد که یک احیاگر با صرف زمان و هزینه و شراکت در یک واحد راکد یا نیمه فعال، بتواند به موفقیت اقتصادی و سود برسد؛ لذا از آنجا که احیا فرآیند پر ریسک و دشواری است، لازم است بسته‌های حمایتی و تشویقی مشخصی در کنار احیاشونده، برای احیاگر نیز تدارک دیده شود. 

ما تجربه این بسته‌های حمایتی را در بحث تولید دانش بنیان داشتیم زیرا در آنجا نیز چون هنوز فرهنگ گرایش به تولید دانش بنیان شکل نگرفته بود، به توصیه رهبری بسته‌های تشویقی و حمایتی برای ترغیب واحدها به تولید دانش بنیان تدارک دیده شد و تا حدی نیز نتیجه داد. برای تکثر واحدهایی که به سمت احیا حرکت می‌کنند، قطعا باید بسته‌هایی در نظر گرفت که در حال طراحی آن‌ها هستیم. 

در برخی حوزه‌ها ما به عنوان یک پلتفرم پشتیبانی، موظف به طراحی بسته‌ها و ارائه آن هستیم. برای مثال همانطور که شما درباره مسائل روابط اقتصادی خارج با داخل اشاره کردید، ما باید بسته حمایتی گمرکی و تسهیلاتی برای رفع موانع تبادل خارجی بنگاه‌های بیمار تدارک ببینیم. این بسته‌های حمایتی مثلا باید در زمینه بازار سرمایه، وزارت کار و بسیاری از حوزه‌های دیگر طراحی شود. هدف ما طراحی و رسیدن به این بسته‌ها با هماهنگی سایر نهادها و سازمان‌های مسئول است. زیرا چنین بسته‌هایی نیازمند به مصوبه‌ها و تاییداتی است که ما (به عنوان مجموعه نهضت احیا) برای دست یافتن به آن باید رایزنی، گفتگو و مطالبه‌گری کنیم تا بتوانیم مصوبات لازم را اخذ کنیم. در شانزدهم شهریور که رویداد بزرگ نهضت احیای واحدهای اقتصادی است، قرار است از بخشی از دستاوردهای این مجموعه در این هماهنگی‌ها نیز رونمایی کنیم. 

باتوجه به وظایف و فعالیت‌های متنوع نهضت احیا و انتظاراتی که از آن در مجموعه دولت تعریف شده است، آیا تشکیلاتی در حد دبیرخانه با امکانات انسانی و سخت افزاری و پشتیبانی و لوجستیک سیال کافی است؟ آیا ممکن است در آینده این مجموعه ستادی به یک بخش ساختارمند سازمانی تبدیل شود؟ 

این اشتباه است که تصور کنیم نهضت احیای واحدهای اقتصادی یک «ستاد» است. این مجموعه در واقع نامش همان «نهضت احیا» است. اگر اسمی تحت عنوان «ستاد» و «سازمان» روی آن گذاشته شود، تبدیل به یک نهاد ساختارمند و بورکراتیک می‌شود. این مجموعه یک نهضت است و این نهضت نیز اتفاق افتاده و همانطور که «نهضت سواد آموزی» به‌عنوان یک تجربه بین نهادی توانست در سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب به موفقیت چشم‌گیر برسد، ما نیز امیدواریم در این نهضت به موفقیت‌های چشم‌گیر اقتصادی نائل شویم. 

بنده به شخصه در فعالیت اجرایی از جنس جهادی، چندان اعتقادی به ساختارسازی و نهادسازی گسترده ندارم. ما بسیاری از امور و کارها را می‌توانیم برون سپاری کرده و به‌عنوان نیروی رسمی دولتی تنها به عملکردها نظارت کرده و ایجاد هماهنگی کنیم.

بسیاری از سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها وظایف قانونی در زمینه احیا دارند که در اختلافات و کشمکش‌ها میان دستگاه‌ها در این رابطه که چه کسی مسئولیت دارد، فراموش شده و نیاز است جریانی از بیرون مانند یک جنبش از تمام ابزارها و سازمان‌ها و ظرفیت‌ها برای انجام امر خطیر احیا استفاده و نیروها را در این جهت هدایت کند. همانطور که معاون اول رئیس جمهور آقای مخبر گفته‌ است، یکی از وظایف ما نظارت، رصد و پایش است. هر ارگانی که واحد غیر فعال و راکد و نیمه فعال دارد، باید مورد تذکر قرار گیرد. برای مثال گزارشی به استانداری‌ها دادیم و از استانداری‌ها در این حوزه درخواست همکاری کردیم. این به آن معنا نیست که استاندار در فعالیت خود خطا کرده باشد، اما به هرحال معاون اقتصادی استاندار وظیفه دارد تا درمورد واحدهای راکد و نیمه فعال استان‌ها ورود کرده و مشکلات آن‌ها را برای احیای تولید حل کند. 

در بسیاری از استان‌ها مقامات استانی نسبت به وضعیت بنگاه‌های اقتصادی و مسئله بیکاری و اشتغال و مهاجرت گله دارند. چگونه می‌توان این مقامات و مسئولان را در مورد حرکت به سمت احیاگری اقتصادی ترغیب کرد؟ 

انگیزه لازم وجود دارد اما آسیبی که همزمان در کنار انگیزه وجود دارد این است که گاهی مسئول استانی تمایل بیشتری برای کمک به ایجاد واحد اقتصادی جدید و مثلا تاسیس یک کارخانه (شاید به دلیل بعد رسانه‌ای) داشته باشد. اگر به همان مقام استانی پیشنهاد احیای چند واحد اقتصادی متوسط یا کارگاه روی زمین مانده راکد شود، شاید آن میزان استقبال صورت نگیرد، این درحالی است که صرفه اقتصادی و نتیجه احیاگری بسیار بیش از تاسیس واحدهای اقتصادی جدید است. 

تاسیس یک واحد اقتصادی جدید از زمان ثبت شرکت تا خرید قطعات و محل کار تا صدور کد کارگاهی و انواع کدهای ثبتی دیگر و اخذ کد بیمه و مالیات و هماهنگی‌های مربوط به اخذ انشعابات مصارف قبضی آب و انرژی در بهترین حالت بیش از دو سال طول می‌کشد. ضمن اینکه هزینه‌های این تاسیس برای بار اول بسیار برای صاحب بنگاه اقتصادی سنگین است. این درحالی است که شما با هزینه و با سرعت بسیار بیشتر و زمان بسیار کمتری می‌توانید تعداد بالاتری بنگاه و واحد اقتصادی غیر فعال را فعال کرده و اثر بیشتری در ایجاد اشتغال و افزایش تولید داشته باشید. 

درست است که سازنده یک واحد جدید اقتصادی در حال وارد کردن یک سرمایه جدید به اقتصاد است، اما بنده از منظر احیاگری این را می‌توانم بگویم که کارخانه با سابقه راکد شده هم مراحل مجوز انشعابات آب و برق و گاز خود را طی کرده و هم اکثر مایحتاج خود از سوله و ساختارسازی و کسب تجربه و خرید دستگاه را انجام داده است و حالا تنها به چند مشکل خاص در تولید خورده است. در مقایسه با یک مجموعه جدید با سرمایه‌گذاری جدید، هزینه‌های لازم برای احیاء اصلا به چشم نمی‌آید. یک کارخانه تا اصطلاحا از آب و گل در بیاید ممکن است پنج سال تنها از زمان کلنگ خوردن طرح طول بکشد، اما کارخانه‌هایی با ده‌ها مشکل برای احیا وجود دارند که تنها با سه ماه کار پیگیرانه به نقطه‌ای می‌رسد که آن شرکت جدید بعد از پنج سال رسیده است. لذا به‌نظر می‌رسد باید در زمینه هدایت سرمایه‌گذاری‌ها و همچنین مسئولان استانی و دولتی، به یک تغییر در تفکر برسیم که براساس آن به اولولیت داشتن احیا در سرمایه‌گذاری نسبت به تاسیس واحد جدید امری پذیرفته شده باشد. 

کارخانه راکد و نیمه فعال، سرمایه کشور و مردم است که روی زمین مانده و رها شده و تولید ناخالص ملی کشور ما مدیون فعالیت همین واحدهای اقتصادی بوده است. تولید با تورم نسبت معکوس دارد و هرچه سهم تولید افزایش یابد، از حجم تورم کاسته خواهد شد، زیرا کشور به دلیل کمبود تولید دچار کسری شده و کسری نیز به تورم تبدیل می‌شود. به همین دلیل مقام معظم رهبری سال‌ها است بر افزایش تولید تاکید داشتند زیرا تنها تولید است که‌ ام‌الامراض تورم را از اقتصاد ایران می‌زداید. به همین دلیل است که کار نهضت احیا برای کشور باید اهمیت بسیار خاص و ویژه‌ای داشته باشد.

گفتگو: رضا اسدآبادی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز