در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
بهجای افزایش سن بازنشستگی معادلهایی برای حل بحران تامین اجتماعی پیدا کنند/ عدهای همهی واقعیت را بیان نمیکنند
امیر قامتی گفت: احیای شورای عالیِ منحل شدهی تامین اجتماعی و انجام اصلاحات مدیریتی از جمله اقداماتی است که باور داریم اگر انجام شود، سازمان تامین اجتماعی استقلال اداری از دست رفته خود را بازمییابد و در اینصورت میتوان در مورد ۲۱ تعهد بدون اعتباری که به وسیله دولت و مجلس برای سازمان تامین اجتماعی تراشیده شده، راهحل مناسبی پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حل بحران منابع و مصارف سازمان تامین اجتماعی، موضوع انجام اصلاحات پارامتریک قانون تامین اجتماعی را هر چند وقت یکبار داغ میکند. اصلاحاتی چون تغییر مبنای محاسبهی مستمری بازنشستگی و افزایش سن بازنشستگی موضوعاتی هستند که به کرات در سالهای مختلف مطرح شده است. محمد اسکندری (مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری) به تازگی بر لزوم افزایش سن بازنشستگی تاکید کرده و گفته: «امید به زندگی بهبود یافته اما سن بازنشستگی را پایین آوردهایم و برعکس عمل کردهایم و اصلاحاتی از این دست بسیار جدی در دستورکار قرار دارند.»
بحث افزایش سن بازنشستگی البته به طور جدی در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ نیز مطرح شد. دولت در لایحهای که تحویل مجلس داد موضوع افزایش سن و سابقه بازنشستگی برای شاغلان تمام صندوقها از جمله تامین اجتماعی را پیگیری کرد. موضوعی که بعد از شکایتهای بسیار از جانب فعالان این حوزه از سوی مجلس رد و این بحث از بودجه ۱۴۰۱ کنار گذاشته شد.
با این اوصاف موضوع تسکین اوضاع صندوقهای بازنشستگی از طریق امتیاززدایی از کارگران که نمود اصلی آن را میتوان در تصمیم برای افزایش سن بازنشستگی دید، بسیار جدی است. اما آیا راهحلِ دیگری برای حل بحران صندوقهای تامین اجتماعی وجود ندارد؟ راهحلی که بار آن را کارگران و بازنشستگان تحمل نکنند؟
امیر قامتی (بازرس کانون هماهنگی شوراهای استان تهران) در خصوص این قبیل اصلاحات و تاکید بر افزایش سن و سابقه بازنشستگی به ایلنا میگوید: پیش از هر چیز بگویم که احیای شورای عالیِ منحل شدهی تامین اجتماعی و انجام اصلاحات مدیریتی از جمله اقداماتی است که باور داریم اگر انجام شود، سازمان تامین اجتماعی استقلال اداری از دست رفته خود را بازمییابد و در اینصورت میتوان در مورد ۲۱ تعهد بدون اعتباری که به وسیله دولت و مجلس برای سازمان تامین اجتماعی تراشیده شده، راهحل مناسبی پیدا کرد.
بازرس کانون شوراهای اسلامی کار تهران در ادامه با انتقاد از مطرح شدن مجدد موضوع افزایش سن و سابقه بازنشستگی گفت: استقلال اداری سازمان تامین اجتماعی بر انجام اصلاحات پارامتریک ارجحیت دارد. دولت بزرگترین بدهکار سازمان تامین اجتماعی است که متاسفانه این اختیار را دارد که هرطور میخواهد در مورد مسائل بیمهشدگانی که تعدادشان از نصف جمعیت کشور بیشتر است، تصمیمگیری کند.
قامتی ادامه داد: وقتی کارگران به عنوان پرداختکننده حق بیمه بر مدیریت سازمان نظارت موثری نداشته باشند، چه تضمینی وجود دارد که اصلاحات پارامتریک به سود آنها انجام شود؛ برای آنها تغییر شرایطی مانند سن و سابقه مسائلی حیاتی است و نمیتوان اجازه داد که مدیریت دولتی حاکم بر سازمان در مورد آن تصمیم گیری کند.
قامتی در انتقاد از اصلاحات پارامتریکی که تنها دشوار شدن شرایط بازنشستگی را هدف گرفتهاند، میگوید: بسیاری از مسئولانی که این روزها با پیش کشیدن اصلاحات پارامتریک صحبت از ضرورت بازنگری در شرایط بازنشستگی کارگران میکنند؛ دانسته یا ندانسته از همه واقعیت سخن نمیگویند و با گزیده گویی تلاش میکنند تا وضع موجود را مصادره به مطلوب کنند.
او در توضیح این نگرانی خود میگوید: برخی به کنایه گفتهاند «شرایط بازنشستگی آنقدر سهل و آسان است که امروز برخی خواستگاران را دامادهای بازنشسته و مستمریبگیر تشکیل میدهند!» آیا گویندگان این حرفهای کنایهآمیز هیچ اطلاعی از شرایط جسمی کارگرانی که به دلیل داشتن شغلی سخت و زیانآور پیش از موعد بازنشسته شدهاند دارند؛ به کدام خدمات درمانی و بهداشتی دسترسی دارند؟ آیا میدانند سن امید به زندگی در میان این کارگران چقدر است؟ چرا به جای اصلاحات به اصطلاح پارامتریک، طرحی برای جایگزینی فرزندان بازنشستگان بجای والدین در سازمانها و ادارات ارائه نمیکنند؟ آیا این همان افزایش امید به زندگی نیست که پدران و مادران بازنشسته با اشتغال فرزندان خود دغدغه کمتری داشته باشند و مشکل اشتغال جوانان هم با این طرح تا حدودی مرتفع گردد؟
این فعال صنفی کارگری که عقیده دارد مدیریت صحیح بحران صندوقهای بیمهای نظیر سازمان تامین اجتماعی اقدامی است که دولتها باید خود را آماده انجام آن کنند، گفت: زمانی در ایران مسئله بیکاری ملموس بود اما دولت تصمیم گرفت تا بهجای اشتغالزایی پایدار، مراکز دانشگاهی جدیدی را ایجاد و جویندگان کار را به ادامه تحصیل تشویق کند؛ نتیجه اینکه امروز جمعیت زیادی از فارغالتحیصلان دانشگاهی شغل مناسبی ندارند. مشابه این وضعیت شاید اکنون درباره صندوقهای بازنشستگی مانند سازمان تامین اجتماعی صادق باشد؛ شاید دولت بتواند با اصلاحات نیمبند خود بحران این صندوقها را به تاخیر بیندازد اما اگر برای اصلاحات اساسی اقدام نکند فقط بحران را بزرگتر کرده است.