یادداشتی از محمدمهدی سیدناصری؛
کودکان کار در دامِ متجاوزان
اگر از موضوعات حقوقی و قوانین موجود در حوزه کودک آزاری بگذریم، نکتهی مهم در این زمینه آسیب روحی و روانی است که کودکان بعد از کودک آزاری و تجاوز به خود میبینند. موضوع «کودکآزاری» میتواند از لحاظ روحی و روانی چنان صدماتی به کودک وارد کند که آثارش تا سالیان سال نیز پابرجا خواهد بود.
در چند روز اخیر خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه فرد ۱۹ سالهای که ۲۴ کودک را مورد آزارجنسی قرار داده بوده و سپس آنها را کشته بود، در نهایت اعدام شد. کار کودک زاییده مسائل اجتماعی و اقتصادی است؛ کودکانی که فقر آنها را به سطح خیابانهای شهر کشانده است.
کودکانی که گاهاَ بد سرپرست یا تکسرپرست یا بیسرپرست هستند، عواملی که همگی برمیگردد به سیاستهای تولید فقر. تجربه این چند سال اخیر نشان داد که تورم تاثیر جدی بر افزایش فقر داشته است. فقری که تعداد بسیاری از خانوادهها را به حاشیه شهرها فرستاد. حاشیههایی که بیشک در بلندمدت؛ خودش باعث افزایش تولید کار کودک میشود. هرچند همین حاشیهها دهها یا شاید صدها آسیب دیگر هم در کنار کار کودک خواهد داشت و باید منتظر بروز آنها باشیم.
کودک کار و معضل حاشیهای آن که همیشه کمتر به آن پرداخته شده؛ یعنی کودکآزاری جنسی است. گفتن از کودکآزاری جنسی همیشه سخت بوده؛ مشکلی که نه خانواده این کودکان، نه افراد جامعه و نه رسانهها صحبتی از آن به میان نمیآورند. مسألهای که صحبتنکردن از آن باعث نشده آزارگران دست از عملشان بردارند. در طول تاریخ همواره کودک به علت ویژگیهای خاص جسمی و روحی در معرض سوءاستفادههای مختلف قرار گرفته است. وضعیت خاص کودکان خیابانی سبب شده تا آنها هم در جامعه هم در محیط خانوادگی، در معرض انواع سوءاستفادهها و آسیبها قرار بگیرند و به انبوهی از حمایتها از جمله حمایت قانونی نیازمند باشند.
پدیده کودکان خیابانی و کار، یکی از مشکلات گریبان گیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. کودکان کار به دلیل شرایط خاص زندگی خود مجبور به کارکردن هستند و همین امر باعث ایجاد تغییرات مثبت و منفی در خودپنداری آنها نسبت به سایر همسالان خود شده است. مسأله رفع فقر و کودکان و حل مشکلات بچههای خیابانی موضوعی است که حقیقتاً تنها با همکاری بین المللی دولت ها، سازمانهای بینالمللی و سازمانهای غیر دولتی بینالمللی همچون عفو بین الملل و دیدهبان حقوق بشر و همکاری مشترک و تنگاتنگ با فعالان حقوق کودک حل و فصل خواهد شد.
شرایط اجتماعی این کودکان بسیار نامطلوب است و بچههای خیابانی بیشتر از کودکان دیگر در معرض تجاوزهای جنسی و بیماریهایی همچون ایدز، خشونتهای جنسی قرار خواهند گرفت. موضوع «کودکآزاری» میتواند از لحاظ روحی و روانی چنان صدماتی به کودک وارد کند که آثارش تا سالیان سال نیز پابرجا خواهد بود. متأسفانه تجاوز به کودکان بهخصوص کودکان کار رفته رفته در سالهای اخیر رواج پیدا کرده است.
در قانون مجازات اسلامی برای کودک آزاری و تجاوز جنسی به کودکان مجازات اشد در نظر گرفته شده است. تجاوز به معنی رابطه جنسی در حقوق کیفری جدید با تعاریف سنتی آن فرق دارد، به طوری که در حقوق کیفری جمهوری اسلامی ایران، تجاوزات جنسی از نوع لمس کردن و نزدیک شدن تابع قانون حد بوده و سایر خشونتهای جنسی نظیر هرزهگی شامل مجازات تعزیری میشود.
در زمینه برخورد با کودکآزاران قوانین نسبتا خوبی در کشور عزیزمان وجود دارد که با توجه به تحولات بسیار سریع اوضاع و احوال جامعه داخلی و بینالمللی ناکافی است؛ قانون مصوب سال ۱۳۹۹ اعلام کرده که هر نوع آزار و اذیتی که از جانب افراد به کودکان انجام شود، مشمول مجازات خواهد بود. از سوی دیگر اگر والدین نیز کودکان را مورد آزار و اذیت قرار دهند، قانون معین کرده که با آنها نیز باید برخورد شود. برخی معتقدند که اگر مجازات کودک آزاری در کشور افزایش پیدا کند، این آسیب کاهش پیدا خواهد کرد اما تجربه نشان داده که تشدید مجازات با هدف کاهش آسیبهای اجتماعی اقدامی اشتباه خواهد بود.
کودک آزاری فقط مربوط به مسائل جنسی و تجاوز نیست بلکه هر کودک زیر ۱۵ سالی که در خیابان به کار گرفته میشود، نوعی کودک آزاری محسوب شده و باید در جهت کاهش این مشکل حرکت کنیم. قطعاً اقدامات فرهنگی (که در درجه اول) و پیشگیرانه و آگاهی بخشی والدین با هدف کاهش موضوع کودک آزاری در کشور نتیجه بهتری نسبت به افزایش مجازات افراد متخلف برای کاهش این آسیب اجتماعی خواهد داشت.
کار کودک؛ پدیدهای حل نشده و دردی کهنه است؛ مسألهای جهانی که بیش از ۲۵سال از تصمیم برای خاتمهدادن به آن میگذرد، اما هنوز بینتیجه مانده است. پدیده کودکان خیابانی، مسألهای زیستی روانی و اجتماعی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران به نگرانی جدی تبدیل شده است. با توجه به روند کنونی تحولهای اجتماعی ایران، دگرگونی در ساخت و کارکرد خانواده و رونده فزاینده مسائل و آسیبهای اجتماعی کشور در دهه آینده، گسترش فزاینده این پدیده در آینده امری قابل پیش بینی است. مطالعات نشان داده که قوانین مختلف اعم از قانون کار، مجازات اسلامی، قانون الحاق به کنوانسیون شماره ۱۸۲ سازمان بین المللی کار و مندرجات کافی برای حفظ کودکان و جلوگیری از بهرهکشی کودکان را دارند. اصلیترین علت کار کودکان در کشورمان مشکلات شدید مالی برخی خانوادهها میباشد. تنها بخشی از حمایت از کودکان خیابانی در قالب جرم انگاری رفتارهای به شدت زیان بار دیگران به این گروه جلوهگر میشود. نباید با برجسته کردن نقش حقوق از حمایتهای دیگر غفلت کرد، اما از اهمیت نقش حقوق کیفری هم نمیتوان غفلت کرد.