یادداشتی از محمدمهدی سیدناصری؛
چرا ممنوعیت کار کودک ضرورت دارد؟
محمدمهدی سیدناصری (نویسنده و پژوهشگر حقوق و روابط بین الملل) در یادداشتی در خصوص کار کودک نوشت: کار کودک موضوعی کاملاً گره خورده با آینده هر کشور است. کودکان امروز، سازندگان فردای هر جامعه هستند. لذا برخورداری آن از دوران کودکیِ خوشایند، جهت آماده کردن آنها برای به دست گرفتن امور و ساختن جامعهای شایسته در بزرگسالی بسیار حائز اهمیت است.
هر چند گفته میشود، تاریخ استفاده از کودکان به دوران صنعتی شدن بازمیگردد، به گواه محققان میتوان نتیجه گرفت که استفاده از کودکان کار برای به دست آوردن لقمهای نان به زمانی فراتر از صنعتی شدن تعلق دارد و در زمانهای بسیار قدیم از کودکان برای انجام کارهای مختلف بهره میبردند که میتوان به دوران برده داری نیز اشاره کرد. کار کودک در جهان امروز قابلپذیرش نیست، آنهم بدان دلیل که کار کودک، کودکان را از دوران کودکیشان از پتانسیل و جایگاه انسانیشان محروم میسازد و برای رشد فیزیکی و روانی آن زیانآور است. کار کودک اغلب در بخشهایی نظیر کشاورزی، محیطهای شهری، کارهای ساختمانی، ماهیگیری، کارهای صنعتی و تولید و مستخدمین خانگی رخ میدهد. عوامل گوناگونی همچون فقر و خلاءهای قانونی منجر به کار کودک میگردد. کار کودکان پیامدهای مختلفی همچون پیامدهای منفی فیزیکی، روانی و اجتماعی با خود به همراه دارد. اولین و مهمترین حق هر کودک، حق بقاست که به معنای برطرف کردن نیازهای اولیه کودک است. کودکان نیازمند حفاظت شدن در مقابل صدمات و آزارهای جسمی و روحی هستند. این حق کودکان است که علاوه بر نیازهای اساسی خود از امنیت و حقوقی که امکان کودکیِ شاد و غنی را برای آنها فراهم میآورد برخوردار باشند تا بتوانند به بزرگسالانی قدرتمند، مستقل، مسئول بدل شوند.
کار کودک چگونه تعریف میشود؟
عبارت کار کودک تصور ویژهای را مجسم میسازد: ما کودکان را زنجیر شده به چرخهای بافندگی در کارگاههای تاریک و در شرایط نامناسب میبینیم، گویی که در خطی طولانی و کابوسگونه جای دارند که از لنکشایر در دهه ۱۸۳۰ تا جنوب آسیای دهه ۱۹۹۰ ادامه مییابد. به طور کلی تعریف عموما پذیرفته شدهای از کار کودک وجود ندارد. تعاریف متنوعی از این واژه توسط سازمانهای بینالمللی، سازمانهای غیردولتی، اتحادیههای کارگری و غیره استفاده میگردد و اغلب مشخص نمیگردد چه تعریفی از این واژه به کار برده میشود. هرچند، به طور معمول واژه «کار کودک» زمانی به کار برده میشود که منظور بهرهکشی از آنها باشد.
علل کار کودکان چیست؟
از دید کارشناسان اقتصادی، بررسی علل پدیده کار کودکان، زیربنایی و بنیادی و بیشتر متوجه مباحث اقتصادی و بعضا سیاسی هستند.
به طور کلی علل متعدد و به هم پیوستهای وجود دارند که منجر به ورود یک کودک به بازار کار میگردد. بنابراین یک علت واحد وجود ندارد که بتوان آن را عامل کار کودکان دانست و با جلوگیری از آن مانع ورود کودکان به دنیای کار شد. نحوهای که علل مختلف در سطوح مختلف با یکدیگر تعامل نشان میدهند در نهایت باعث میشوند یک کودک تبدیل به یک کودک کارگر شود. به عللی همچون: ۱- سنتها و فرهنگهای خانوادگی. ۲- فقر۳- مهاجرت ۴- فقدان یاعدم اجرای قوانین و مقررات ۵- فقدان کنترل در محیطهای کاری کوچکتر و…، میتوان اشاره نمود.
پیامدهای کار کودک چیست؟
تقریبا هر محیط کاری شامل یک یا چند خطر مربوط به سلامتی میشود. خطرات شغلی میتوانند پیامدهای مختلفی برای سلامتی تمام کارگران داشته باشند. خطرات شیمیایی، فیزیکی، بیولوژیکی و استرس اغلب در محیط کار مشاهده میشوند و تاثیرات منفیشان منجر به بیماریها و تصادفات شغلی میشوند.
چرا ممنوعیت کار کودک ضرورت دارد؟
کودک به عنوان یک انسان دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسانها به نام حقوق بشر است. حتی ضرورت حمایت از کودکان نظر به ناتوانی آنها در محافظت از خود، حساسیت و لطافت روحی، ناتوانی در تمیز مصلحت خود، آسیبپذیری و وابستگی شدید به بزرگسالان دو چندان جلوه میکند و این درحالی است که کار کردن کودکان نقض آشکار حقوق مسلم آنها است.
علاوه بر این، کار کودک موضوعی کاملاً گره خورده با آینده هر کشور است. کودکان امروز، سازندگان فردای هر جامعه هستند. لذا برخورداری آن از دوران کودکیِ خوشایند، جهت آماده کردن آنها برای به دست گرفتن امور و ساختن جامعهای شایسته در بزرگسالی بسیار حائز اهمیت است. به کارگیری آنها در شرایط نفرتانگیزی که به سلامت، کرامت، روان، تربیت و تحصیل آنها آسیب میرساند، به شدت کارآیی اقتصادی، یکپارچگی و توسعه پایدار جامعه را در آینده به خطر انداخته و آن را در معرض خطر انتقام این افراد قرار میدهد.
زمانی که صرفاً به کارگران بزرگسال توجه میشود، واژه خطرات شغلی معمولاً به خطرات محسوس برای سلامت و ایمنی فیزیکی اشاره دارد. بنابراین، فعالیتهایی که هدفشان کاهش خطرات در محیط کار است عمدتاً به دنبال جلوگیری از تصادفات و بیماریها هستند. برای مثال، لازم است که کارگران ساختمانی لباسهای مناسب بپوشند، کارگران کارخانهها از تجهیزات ایمن استفاده کرده و برای انجام اقدامات احتیاطی تجویزی آموزش کافی را دریافت کنند و همچنین کارگران در معادن باید به طور دورهای برای علائم بیماریهای شغلی معاینه شوند. برخی از موارد کارهای خطرناک برای کودکان آسانتر قابلشناسایی هستند، مخصوصاً زمانی که این شرایط کاری مشابه برای کارگران بزرگسال هم خطرناک در نظر گرفته میشود. اما آیا مشاغلی که برای کارگران بزرگسال مطابق با استانداردهای ایمنی کار هستند، ضرورتاً برای کودکان هم استاندارد در نظر گرفته میشوند؟
اندازه و سایز تنها تفاوتی نیست که بدن کودکان و بزرگسالان را از هم متمایز میسازد. در واقع، در هر مرحله از رشد کودکان، عوامل محیطی میتوانند خطرات متفاوتی برای سلامت بلند مدت یک کودک داشته باشند.
کودکان کارگر، مستعد تمام خطراتی هستند که کارگران بزرگسال با آنها مواجهاند. اما کارهای خطرناک و خطراتی که بر کارگران بزرگسال تاثیر میگذارند میتوانند تاثیرات منفی بیشتری بر کودکان کارگر داشته باشند. پیامدهای فقدان حمایتهای امنیتی و سلامتی میتواند برای کودکان کارگر مخربتر و بلندمدتتر باشند و منجر به ناتوانیهای دائمی و همیشگی آنها گردند. کودکان کارگر همچنین ممکن است از صدمات روانی ناشی از کار و زندگی در محیطهای نامناسب رنج ببرند و خشونت و آزار و اذیت را تجربه کنند. هنگام صحبت در مورد کودکان کارگر لازم است که به مفاهیمی فراتر از خطرات شغلی مربوط به کارگران بزرگسال توجه شود. به این خاطر که کودکان در حال رشد میباشند و دارای ویژگیها و نیازهای ویژهای میباشند که باید هنگام تعیین خطرات محیط کار و پیامدهای مرتبط با آنها برحسب تاثیرات محیط بر پیشرفت رفتاری، فیزیکی و شناختی و رشد عاطفی آنها مد نظر قرار داده شوند. تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت کودک در برگیرنده رفاه و بهزیستی کامل فیزیکی، ذهنی و اجتماعی یک کودک میباشد نه صرفاعدم وجود بیماری یا ناتوانی.
باید توجه داشت که برخی از پیامدهای کار برای سلامتی و ایمنی تا زمانی که یک کودک تبدیل به فرد بالغ نشود ناتوانکننده نمیشوند. مثالهایی از چنین پیامدهایی مشکلات اسکلتی ماهیچهای بلند مدت میباشند که از حمل بارهای سنگین ناشی میشوند، یا سرطان یا مشکلات تناسلی که در نتیجه قرارگیری در معرض آفت کشها، مواد شیمیایی صنعتی یا فلزات سنگین در بزرگسالی پدیدار میگردند. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم کودکان کارگر قادر به اجتناب از تصادفات کاری و مشکلات سلامتی هستند. بسیاری از خطرات و ریسکهایی که کودکان کارگر با آنها مواجه میشوند مشابه با مشکلاتی است که کارگران بزرگسال با آنها روبه رو میگردند، بنابراین هر کودک کارگر در محیط کار یک بیماری مزمن را تجربه خواهد کرد.
امروزه بشر در عصری زندگی میکند که فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و کاربرد آنها در تمام ابعاد زندگی، جامعهی بشری را با تغییراتی بیسابقه مواجه کرده است. پیشرفت فناوری در فضای مجازی، از جهات مختلف موجبات تسهیل تبادل اطلاعات و ارتباطات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خصوصاً در عرصه بینالمللی گردیده است. روند جهانیشدن بیش از هر زمان دیگر نهاد خانواده و بهخصوص خانوادههای با ساختار سنتی را مورد تهدید قرار داده است و همین امر باعث شده که امروزه بیش از هر زمان دیگر شاهد بروز آسیبهای نوپدید اجتماعی همچون کودک کار مجازی باشیم. کودک کار مجازی نمونه بارز جامعهای باوجود گسلهای اجتماعی متعدد است، جامعهای که در آن عنصریترین عضو نهاد خانواده مورد غفلت قرارگرفتهاند، جامعهای که از وضعیت اجتماعی و عدالت اجتماعی حال حاضر راضی نیست و به دنبال راه فراری از این وضعیت است، جامعهای که ناامیدی اجتماعی به قدری در آن بالا رفته که تنها راه برونرفت از مشکلات را فرزندان بالأخص کودکان خود میدانند. با وجود این سوءاستفاده و بهره برداری نامناسب از این تکنولوژیهای مدرن، زمینه نقض کرامت و حقوق انسانی، هنجارهای اجتماعی و ارزشهای اخلاقی را فراهم کرده است و در این میان برخی گروهها از جمله کودکان و نوجوانان به عنوان گروههای آسیبپذیر، بیشتر از سایر افراد بشر در معرض نقض حقوق بنیادین و آسیبهای جسمی و روانی قرار دارند. کودکان کار را احتمالا بیشتر در خیابانها یا مترو و اتوبوس دیدهایم اما آنها به شکلهای مختلف به کار گرفته میشوند؛ از کار در کارگاهها و زمینهای کشاورزی و کورهپزخانهها گرفته تا کولبری در کوههای صعبالعبور و…. براساس تعریفهای معتبر جهانی کودکان کار، کودکان کارگری هستند که به صورت مستمر به خدمت گرفته میشوند و کار این کودکان سلامت جسمی و روحی آنها را در معرض خطر قرار میدهد. طبق همین تعریف بسیاری از کارشناسانِ حقوق کودک معتقدند امروزه با شکل جدیدی از کار کودکان نیز مواجه هستیم که اگر چه در این نوع، خبری از تصویرِ کودکِ فقیر با لباسهای کهنه و صورتهای غمگین نیست اما میتوان آنها را نیز در زمرهی کودکان کار قرار داد. با پیشرفت تکنولوژی و تحولات ارتباطی، افراد ابعاد مختلفی از دنیای مجازی را کشف کردهاند که بخشی از این فضای نوین به فعالیتهای والدینی اختصاص داده شدهاند که به نوعی دلبریهای فرزندانشان را در معرض نمایش میگذارند و از آن کسب درآمد میکنند. «کودک - اینفلوئنسرها» یعنی کودکانی که روزمرگیهایشان با هدف کسب درآمد، در فضای مجازی به نمایش گذاشته میشود و از قضا طرفداران بسیاری هم دارند. کودکانی که درآمدهای کلانی برای خانوادههایشان میآفرینند اما خود دچار بحرانهای بسیاری میشوند. به گفتهی بسیاری از فعالان حقوق کودک، حریم شخصی این کودکان هر روز و هر لحظه مورد هجوم قرار میگیرد و آنها با انواع و اقسام آسیبهای روحی و بعضا جسمی مواجه خواهند شد. این روزها شاهد نوع جدیدی از کار کودکان نه در سطح شهر و خیابانها، که در فضای مجازی هستیم؛ کودکانی که بدون داشتن حریم خصوصی، سوژه کاربران فضای مجازی میشوند. در عین حال این شرایط بستری برای محدود شدن یا نقض حقوق افراد ایجاد کرده است. در این میان حقوق کودکان به عنوان آسیبپذیرترین قشر جامعه بیشتر در معرض تعرض و سوءاستفاده است. کودکان امروز زمان زیادی را برای فعالیتهای آموزشی، تفریحی و سرگرمی در اینترنت و دنیای دیجیتال سپری میکنند و در معرض خطرات و تهدیدات بسیاری نیز قرار میگیرند. در این فضا که آسیبهای متعددی کودکان را در فضای مجازی تهدید میکند، موضوع صیانت از حقوق کودکان در فضای مجازی، مسئلهای مهم و در خور توجه است که باید از سوی دولتها و سایر نهادهای دولتی و مدنی و سایر متولیان امور کودکان مورد حمایت ویژه قرار گیرد. حالا هر چند که این پدیده اجتماعی و اقتصادی یعنی صنعت تبلیغ توسط کودک اینفلوئنسرها با سرعت زیادی در حال گسترش است و شاید آینده مهدوم همه جوامع به این شکل باشد اما در نهایت این روش مواجهه جامعه و قانون است که در اثرگذاری مثبت و منفی آن تعیین کننده خواهد بود. «آینده» را انسانهایی میسازند که «امروز» کودکاند، کودکان ما «امروز» نیاز دارند که خوب زندگی کنند و به حقوقشان برسند.
تعهد حقوقی و سیاسی ملی میتواند یکی از مهمترین کلیدهای حذف موثر کار کودکان باشد. در نبود تعهد حقوقی و سیاسی جدی از سوی دولتها، تلاشهای دیگر شرکا در مبارزه علیه کار کودک عملاً تاثیر چندانی نخواهد داشت. بنابراین، دولتها متعهد به قانون گذاری، اجرای قوانین و نظارت بر اجرای قوانین هستند. به هر شکل حمایت از ممنوعیت کار کودک ضرورت دارد و باید بسیار جدی به آن پرداخت زیرا در حال حاضربا توجه به وضعیت اقتصادی بد حاکم بر کشورهای جهان بدلیل تاثیرات بیماری منحوس کرونا باید امیدوار بود تا کشورهای جهان با تعهد حقوقی و سیاسی جدی و تلاشهای دیگر شرکا همچون سازمانهای بین المللی و سازمانهای مردم نهاد در مبارزه علیه کار کودک گامهای خوبی برای حذف کار کودکان که میتوان با صراحت گفت یکی از رویاهای عصر حاضر بشر است، بردارند.