یادداشتی از محمدمهدی سیدناصری؛
چرا دیگر کار کودکان در جهان قابل قبول نیست؟
محمدمهدی سیدناصری (پژوهشگر حقوق بینالملل عمومی و مدرس دانشگاه) مینویسد: در بسیاری از موارد مشاهده میشود که بسیاری از کودکان کار به دلیل تحمل و فشار بالای کاری دست به خلاف و بزهکاری میزنند و همین کودکان هستند که به دلیل تحمل خشونت کاری بعدها تبدیل به بزهکارانی قوی و حرفهای مبدل میشوند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان پارلمان جهانی در ۲۵ ژوئیه سال ۲۰۱۹ میلادی قطعنامهای صادر کرد که براساس آن سال ۲۰۲۱ میلادی را به عنوان سال بینالمللی حذف کار کودک نامگذاری کرده است و از آنجا که سال ۲۰۲۱ میلادی سال بینالمللی حذف کار کودک تا کمتر از دو ماه دیگر به پایان میرسد، مطابق ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۱۹۸۹ «هر انسانی که به ۱۸ سال نرسیده باشد کودک محسوب میشود، مگر آنکه طبق قانون دولت متبوع کودک سن بلوغ زودتر به وی اعطا شود.» سن بلوغ در این ماده که ۱۸ سالگی است یک سن مطلق نیست بلکه بر حسب قانون ملی کودک متغیر است. به همین جهت مقررات کنوانسیون در مورد کودکانی که تحت حاکمیت قوانین ملی خود زودتر به سن رشد قانونی میرسند نیز استثنائا قابل اعمال و اجرا است.
کودک کار کیست؟
کودک کار به کودکی اطلاق میشود که به واسطه فقر، مشکلات اقتصادی، فرهنگی یا توسط باند و مافیا به مدت طولانی و مستمر به کار گرفته میشود. کودکان کار معمولاً در معرض آسیبهای جسمی، روحی، روانی و اجتماعی قرار دارند، از تحصیل محروم هستند و به نیازهای کودکی آنان توجهی نمیشود. همچنین خطرات زیادی آنها را تهدید میکند.
حمایت از کودکان و حقوق کودکان واژههایی هستند که خیلی از عمر کاربرد آنها نمیگذرد. درگذشته هیچکس به اینکه حمایت ویژهای را به کودکان اختصاص دهد، نمیاندیشید و کودکان همچون بزرگسالانی کوچک به حساب میآمدند. برای همین بود که به کار گماشته شدن کودکان در مشاغل دشوار نیز همچنان که در آثار چارلز دیکنز، نویسنده معروف انگلیسی، به چشم میخورد، در جوامع و بهخصوص در کشورهای صنعتی غربی رواج داشت. کودکانی که با این مشاغل سخت سرو کار داشتند اغلب به این دلیل که توانایی حمایت از خود را در برابر کارفرمایانشان نداشتند، از شرایط کاری دشوارتر و ناعادلانهتری نسبت به بزرگسالان برخوردار بودند و آسیبهای فراوانی زندگی آنان را تهدید میکرد.
کار کودک از جمله مصادیق قدیمی نقض حقوق بشر است و واقعیات دردناک زندگی این افراد بیپناه موجب شد تا از دهه آخر قرن پیشین، حقوق کودک و سپس کار وی، مورد توجه جامعه بین المللی قرار گیرد. کار کودک پدیدهای است که در جهان امروز به هیچ عنوان قابل پذیرش نمیباشد به این دلیل که کار کودک، کودکان را از دوران کودکی خود از جایگاه انسانی آنها محروم میسازد و برای رشد فیزیکی و روانی آنها زیانآور است. امروزه یکی از مسایل مهمی که قانون گذاران، حقوقدانان، روانشناسان و جامعهشناسان بین المللی و داخلی را مورد توجه خود قرار داده است کودکان کار و معضلات ناشی از کار کودک میباشد. زیرا کودکان امروز امید و سرمایه ملی فردای جامعه خود هستند و چشم امید آینده یک جامعه به کودکان امروز میباشد. کودک به عنوان یک انسان دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسانها است. حقوقی که از آنها به عنوان حقوق بشر یاد میشود.
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و… قرار گیرند؛ و همچنین عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب میکند. بهطور کلی کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نامناسب و شرایط خاص زندگی، دارای روحیهای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستند؛ بنابراین بیتوجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی پنهان در ناخودآگاه آنها شده، در بزرگسالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاریها در جامعه میشود. کار کودکان سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی میشود که کودکان را مورد استثمار قرار میدهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر میکند و فقر و تهیدستی را افزایش میدهد، کودکان را از دستیابی به دانش و مهارت کافی بازمیدارد و در نتیجه بهرهوری نیروی کار را در جامعه کاهش میدهد. آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقر و… افزایش مییابد و در نتیجه سلامت اجتماعی را به مخاطره میاندازد و مانع پیشرفت و توسعه جامعه میگردد.
با این وجود ضرورت حمایت از حقوق کودکان بنا به دلایلی همچون ناتوانی آنها در محافظت بهینه از خود، حساسیت و لطافت روحی آنها و آسیب پذیریشان دو چندان میگردد. کودکان کار به کودکانی اطلاق میشود که از سوی سرپرست یا والد خود به اجبار به فعالیتی واداشته میشوند که وی را از رشد طبیعی و حتی روانی و جسمیاش باز میدارد، یا به عبارتی هر کاری که کودک به واسطه آن از تحصیل و نشاط وشادی محروم شود و با انجام کارهای نادرست به سمت و سوی بزهکاری برود در این تعریف جای میگیرد. این تعریف برگرفته از کنوانسیون بین المللی کار میباشد. کودکان به دلیل لطافت روحی و ضعف جسمانی که دارند از کار کردن ممنوع هستند.
کودکان در دوران کودکی باید به دنبال بازی و فعالیتهای مفید همچون مطالعه، درس خواندن، تفریح، ورزش و سرگرمی باشند. عدم توجه به کودکان میتواند بازخوردهای بسیار بدی را برای اجتماع داشته باشد. در بسیاری از موارد مشاهده میشود که بسیاری از کودکان کار به دلیل تحمل و فشار بالای کاری دست به خلاف و بزهکاری میزنند، و همین کودکان هستند که به دلیل تحمل خشونت کاری بعدها تبدیل به بزهکارانی قوی و حرفهای مبدل میشوند. به خاطر همین است که قانون گذاران جوامع به دنبال تدوین قوانین برای ممنوعیت کار کودکان و همچنین حمایت از حقوق کودکان میباشند.