خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد:

بازنشستگان و سازمان در دوراهی!/ اگر پایه حقوق عادلانه افزایش می‌یافت نیازی به همسان‌سازی نداشتیم/ از کشورهای مترقی درس بگیریم و به سندیکاها بها دهیم

بازنشستگان و سازمان در دوراهی!/ اگر پایه حقوق عادلانه افزایش می‌یافت نیازی به همسان‌سازی نداشتیم/ از کشورهای مترقی درس بگیریم و به سندیکاها بها دهیم
کد خبر : ۱۰۶۱۳۷۵

اکبر شوکت بر این عقیده است که سیاست‌های ناصحیحِ دولتی‌ها و نادیده گرفتن حق مشارکت ذینفعان، کار را به اینجا رسانده که بازنشستگان ماه‌ها در انتظار همسان‌سازی و بهبود معیشت باشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، چرا به اینجا رسیدیم و چگونه می‌توان به آینده بهتر برای سازمان تامین اجتماعی و بیمه‌شدگان عموماً کم درآمدِ آن امید بست؛ بیمه‌شدگانی که  بیش از ۷۰ درصد آنها حداقل‌بگیر هستند و در سال ۱۴۰۰ در بهترین حالت فقط ۴ میلیون تومان درآمد دارند. اکبر شوکت (عضو کارگری هیات امنای سازمان تامین اجتماعی) بر این عقیده است که سیاست‌های ناصحیحِ دولتی‌ها و نادیده گرفتن حق مشارکت ذینفعان، کار را به اینجا رسانده است.

شما عملکرد دولت در چند سال اخیر در قبال سازمان تامین اجتماعی و بیمه‌شدگان آن  را چطور تفسیر می‌کنید؟ چطور مجموعه وزارت کار می‌تواند با سیاست‌گذاری‌های مناسب، این شرایط را تغییر دهد و اصلاحات به عمل آورد؟

هشت سال است در حال فریاد زدن هستیم؛ قبل از آنهم سالها مطالبه‌گری کردیم اما نتیجه‌ای نداشته است. یکی از ایرادات وزرای کار همواره این بوده که با تشکل‌ها فاصله گرفته‌اند، چه تشکل‌های شاغلان و چه تشکل‌های بازنشستگان. من به عنوان عضو هیات امنای سازمان تامین اجتماعی الان یک سال است که وزیر کار را ندیده‌ام، فقط چند تا ویدئوکنفرانس داشته‌ایم که وعده‌هایی که در آن ویدئوکنفرانس‌ها داده‌اند به جایی نرسیده. من از صنف تخصصی خودم یعنی کارگران ساختمانی مثال می‌زنم. چند سال است در خصوص بیمه کارگران ساختمانی فریاد می‌زنیم و دادخواهی می‌کنیم. رفتیم قانون از مجلس گرفتیم؛ سامانه رفاهی تشکیل شده با همان مصوبه رفع موانع اجرایی؛ چند سال راه‌اندازی این سامانه طول کشیده؛ میلیاردی هزینه شده و یک کار ملی انجام شده؛ این طرح، طرح اقتصاد مقاومتی وزارت کار شناخته شده اما یک مدیری ناگهان می‌آید و همه این زحمات را با یک تکان دادن دست کنار می‌گذارد و کسی هم نیست بگوید بالای چشم ایشان ابرو!

یعنی کامل بحث بازرسی را از میان برداشته‌اند؟

اصلاً کل سیستم را تغییر داده‌اند و از حیز انتفاع ساقط کرده‌اند. نمونه‌ای دیگر، سازمان تامین اجتماعی بخشنامه صادر می‌کند بدون اینکه نظر شرکای اجتماعی پرسیده شود؛ فقط مدام شعار می‌دهیم شرکای اجتماعی مهم هستند. اما در عمل کوچک‌ترین اهمیتی به شرکای اجتماعی نمی‌دهند. این روال فقط مختص این دولت نیست در دولت‌های قبل هم بوده است. حداقل در همین چندماه، دست‌کم یکسری گام‌ها بردارند و روال‌های موجود را اصلاح کنند. در برخی حوزه‌های وزارت کار، خوب عمل شده؛ مثلاً در شستا به نسبت خوب عمل شده یا در حوزه معاونت رفاه، عملکرد به نسبت خوب بوده یا در کارهای مطالعاتی. اما در حوزه تعاون خیلی ناکارآمد بوده‌ایم، در آن مواردی که مدنظر مقام معظم رهبری بود که تعاونی‌ها درد مردم را برطرف کنند و توزیع عادلانه ثروت را به سرانجام برسانند، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و ضعیف‌تر از قبل شده‌ایم. در زمینه روابط کار نیز فقط صحبت کرده‌ایم و شعار داده‌ایم. سامانه راه انداختیم به نام سامانه جامع روابط کار اما هیچ عملکردی نداشته و به نتیجه نرسیده است.

پس می‌توانیم مطالبه کنیم در این چندماه تا پایان کار دولت دوازدهم، لااقل اصلاح سامانه را به سرانجام برسانند.

می‌توان از تجربه‌ی کشورهای دیگر استفاده کرد به خصوص کشورهای مترقی و دموکراتیک؛ در این کشورها، یکی از دلایل رشد، نقش موثر سندیکاهای کارگری و کارفرمایی بوده است. سندیکاهایشان، واقعاً سندیکاها هستند، فقط تابلو و آرم نیستند.

در سال ۹۳ طرح سامانه جامع کار ایران از طرف کانون عالی انجمن‌های صنفی در یک همایش استان قم به ربیعی (وزیر کار وقت) ارائه شد اما بعد از یکسال که به ما هیچ خبری ندادند، از سامانه جامع روابط کار رونمایی کردند بدون اینکه جلسه خاصی برگزار کنند یا با تشکل‌ها رایزنی و مشورت نمایند. اعتراض کردیم که چرا از ما در جلسات دعوت نکردید و سرنوشت طرح ما چه شد؛ گفتند طرح شما خیلی بزرگ بود، نمی‌شد اجرا کرد! یا همین سامانه پالایش کارگران ساختمانی که یک کار ملی بود و می‌توانستند آن را به همه اصناف از جمله رانندگان، قالیبافان و غیره بسط بدهند اما آن را معطل گذاشتند. در مجموع باید اقداماتی صورت بدهند که شرکای اجتماعی تقویت شوند. می‌توان از تجربه‌ی کشورهای دیگر استفاده کرد به خصوص کشورهای مترقی و دموکراتیک؛ در این کشورها، یکی از دلایل رشد، نقش موثر سندیکاهای کارگری و کارفرمایی بوده است. سندیکاهایشان، واقعاً سندیکاها هستند، فقط تابلو و آرم نیستند؛ کمیت‌سازی آماری نمی‌کنند که فقط در حرف بگویند امسال تعداد تشکل‌های کارگری فلان درصد افزایش یافته! واقعاً این تشکل‌ها در زندگی جامعه هدف نقش دارند، قدرت تصمیم‌گیری و اثرگذاری دارند. ما اینجا  از سندیکاها می‌ترسیم؛ این عین واقعیت است؛ در کشور ما می‌ترسند به سندیکاها و تشکل‌ها بها بدهند و بگذارند که پر و بال بگیرند! این در حالیست که چاره کار، قوی شدن تشکل‌هاست که جلوی فساد و رانت و رفتارهای مفسده‌انگیز را بگیرند و برای جامعه هدف موثر باشند اما در عوض، دولتی را بالای سر اینها گذاشته‌ایم با کارمندان حقوق‌بگیر آن که تنها به فکر شب کردن روزشان هستند در حالیکه اگر سندیکاها قوی باشند، چون از دل جامعه هدف بیرون آمده‌اند می‌توانند بسیار موثرتر از دولتی‌ها باشند؛ طرح‌های بهتر و مفیدتری بدهند و اتاق فکرهای کارا و موثر به وجود بیاورند.

بنابراین در این مدت زمان کوتاه باقیمانده، نمی‌توان انتظار معجزه داشت یا اساساً فضای متصلب موجود، امکان معجزه یا گشایش را نمی‌دهد، اصلاً کاری به زمان هم نداریم.

ببینید روال موجود و مستقر، به تمامی معیوب است؛ سالهاست که این روال معیوب برقرار است و آدم‌های دولتی‌ همین‌ها هستند؛ از اینها انتظار نمی‌رود که یک شبه عوض شوند و به کارها سر و صورت جدیدی بدهند. اما بازهم ما مطالبات‌مان را طرح می‌کنیم. امیدواریم جلسات متعدد با تشکل‌ها برگزار شود؛ حرف‌ها شنیده شود و حداقل کاری که وزارت کار در این چندماه باقیمانده می‌تواند بکند این است که بخشنامه‌های ضد کارگری صادر شده را ابطال کند. لااقل نگویند که ما با شرکای اجتماعی تعامل داریم و بخشنامه‌ها را با مشارکت آنها تنظیم و تدوین می‌کنیم. حقیقت این است که در تامین اجتماعی و وزارت کار، در تدوین بخشنامه‌ها از شرکای اجتماعی نظر خواسته نمی‌شود، این را یقین بدانید. وقتی بخشنامه صادر می‌کنند ما را اصلاً شریک حساب نمی‌آورند، حتی در این حد که فقط حرف‌هایمان را بشنوند.

در زمینه دستمزد هم انتقاداتی هست؛ هم شاغلان و هم بازنشستگان؛ بازنشستگان می‌گویند علیرغم اینهمه وعده برای متناسب‌سازی، هنوز دریافتی‌مان خیلی پایین‌تر از خط فقر است و به جایی نمی‌رسد.

راه عاقلانه این بود که پایه حقوق افزایش پیدا می‌کرد؛ اگر به اندازه سبد معیشت امکان نداشت، لااقل افزایش بن و مسکن را روی پایه حقوق می‌گذاشتند؛ این کار که شدنی بود؛ در آن صورت می‌شد از پایه حقوق حق بیمه گرفت و درآمد سازمان افزایش می‌یافت.

ما انتظار داشتیم در مذاکرات مزدی ۱۴۰۰ اشتباهات گذشته را جبران کنند و مزد و مستمری را به اندازه افزایش هزینه‌های زندگی، افزایش دهند؛ کارفرماها هم به هرحال انسان‌های عاقلی هستند و در همین اجتماع زندگی می‌کنند. در همین شرایط تورمی، ثروت‌شان چندبرابر شده؛ بنابراین باید افزایش عادلانه مزد را بپذیرند. این کار را نکردند اما در عوض، بلایی از سال ۹۹ به سر کارگران و تامین اجتماعی آوردند که به جای اینکه پایه حقوق افزایش یابد و حق بیمه از پایه حقوق شاغلان گرفته شود، سراغ متناسب‌سازی رفتند یعنی سازمان اموالش را بفروشد و همسان‌سازی کند! وقتی می‌شد پایه حقوق را بالا برد که از این پایه حقوق سازمان حق بیمه بگیرد و مستمری را بپردازد، چرا باید اموال را بفروشد که همسان‌سازی اجرایی شود؟! در سال ۹۲ حدوداً ۸۰ درصد هزینه‌های سازمان از محل حق بیمه‌ها تامین می‌شد، این نرخ امسال به حدود ۶۰ درصد رسیده. این یعنی فاجعه، یعنی داریم  با سرعت به سمت یک بحران ملی حرکت می‌کنیم! سازمان مجبور است اموال بفروشد و تعهدات را انجام دهد؛ دولت هفت سال بدهی ما را نداد، سال آخر مهربان شدند و گفتند ۹۰ هزار میلیارد تومان به سازمان بدهید؛ سوال این است که چرا گذاشتید سال آخر؟! قبلاً می‌دادید تا ما سرمایه‌گذاری می‌کردیم و لااقل از سود سرمایه‌گذاری‌ها همسان‌سازی را اجرا می‌کردیم.  حالا پولی که باید برود در حوزه سرمایه‌گذاری می‌رود برای همسان‌سازی. دولت ما را در دوراهی بد و بدتر قرار داده؛ بدتر این است که حقوق بازنشسته پایین باشد و نتواند زندگی کند؛ بد این است که اموال گرو نگه داشته‌ات را بهت بدهند، بفروشی و خرج شکمت کنی! ما هم از بین بد و بدتر مجبور شدیم بد را انتخاب کنیم؛ در حالیکه راه عاقلانه این بود که پایه حقوق افزایش پیدا می‌کرد؛ اگر به اندازه سبد معیشت امکان نداشت، لااقل افزایش بن و مسکن را روی پایه حقوق می‌گذاشتند؛ این کار که شدنی بود؛ در آن صورت می‌شد از پایه حقوق حق بیمه گرفت و درآمد سازمان افزایش می‌یافت. متاسفانه مسیر عاقلانه انتخاب نشد!  ما می‌گوییم راه عاقلانه، فوراً موضع می‌گیرند و اعتراض می‌کنند که فلانی گفت همسان‌سازی خوب نیست، نمی‌گویم همسان‌سازی خوب نیست می‌گویم راه عاقلانه، افزایش پایه حقوق بود که موجب افزایش درآمد سازمان و مستمری بازنشستگان می‌شد؛ همسان‌سازی در صورتی که دولت پول علیحده می‌داد خیلی هم خوب بود نه اینکه سازمان پول سرمایه‌گذاری‌ها و اندوخته نسل‌های بعدی را بردارد و خرج همسان‌سازی کند؛ این راهکار، غیرعقلانی‌ترین راهکار برای بهبود معیشت است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز