ردپای دولت روی چاههای طلای سیاه پررنگ است
ملت حق دارند بپرسند چرا بودجه جاری از نفت گرفته میشود
طی ۲۰۰ سال گذشته که نفت به صورت عمده استخراج میشود همواره تحت سیطره دولتها بوده است زیرا هزینه سرمایهگذاریها به قدری زیاد بوده که از عهده برخی کشورها به تنهایی برنمیآید طوری که حتی شرکتهای بزرگ نفتی مثل BP و شل نیز دولتی هستند.
صنعت نفت ایران در سال ۱۳۲۹ ملی شد یعنی از سیطره دولت انگلیس بر منابع نفتی کشورمان خارج شد. ما آن زمان با یک کشور جنگیدیم و نفتمان را نجات دادیم اما اکنون که از بسیاری کشورها برای توسعهاش واردات انجام میدهیم، از استرالیا گرفته تا آمریکا و کرهجنوبی و فرانسه، ما پول نفت را به این کشورها میفرستیم تا بتوانیم قطعاتی را که نیاز این صنعت است، وارد کنیم.
نفت ما ملی نیست. رد پای دولت همچنان روی چاههای طلای سیاه پررنگ است چرا که علاوه بر ملی نشدن درآمدهای آن، بهرهبرداری از این ثروت ملی نیز همچنان وابسته است، در حالی که نفت مایملک خدایی است. دولتها نباید آن را بفروشند و صرف هزینههای جاری خود کنند. باید آن را اکتشاف، انتقال و تصفیه کنند و در راستای منافع ملی خرج کنند، اما آیا اینگونه است؟
ملت دولتها را انتخاب نمیکنند که منابع و ثروت سرزمینشان را در اختیارشان قرار دهند تا آنها بتوانند هزینههای جاریشان را از این مسیر تامین کنند و این همان اتفاقی است که همواره طی دولتهای مختلف رخ داده و باعث شده دولتها با استقبال خوب مردم در زمان شروع کار مواجه شوند و با بدرقه نامناسب صندلی دولتی را ترک کنند.
ملی شدن نفت با داخلی شدن آن تفاوت دارد. ما در زمان مصدق با بیرون کردن استعمار، نفت را ملی کردیم اما همچنان نمیتوانیم این صنعت را خودمان اداره کنیم. زمانی که توانستیم با استفاده از استعدادهای داخلی این صنعت را به پیش ببریم و از درآمدهای آن در جهت منافع ملی و توسعهاش استفاده کنیم ادعای ملی شدن را داشته باشیم.
نفت ما ملی نشده. صنعت نفت کشور ما به لحاظ سیاسی ملی شده اما از نظر اقتصادی خیر. استراتژیهای اتخاذ شده نفتی موفق نبوده و رضایت مردم را جلب نکرده. مردم همچنان احساس میکنند منابعشان خرج هزینههای دولت میشود و دولتها به جای اینکه فعال شوند زیر سرمایه نفت به خواب میروند.
وابستگی به درآمدهای طلای سیاه باعث شده که اقتصاد کشور دائم به واردات بند شود یعنی پول نفت را به خارج از کشور روانه کردیم تا کالای خارجی وارد کنیم. بنابراین کشور رفته رفته از استقلال اقتصادی دور و دورتر شد.
آنچه باید کرد اینکه باید استعداد جامعه را فعال کنیم. تولید داخلی را در مقابل تولید خارجی قوام ببخشیم. نقشه راه توسعه صنعت نفت به کل کشور مربوط است. نمیتوان برای آن جزیرهای جداگانه فرض کنیم. توسعه این صنعت بستگی به استعدادهای کشور دارد.
در حال حاضر این حق را برای مردم باید قائل شد که همواره سوال کنند که چرا درآمدهای نفتی صرف هزینههای دولت میشود نه ملت؟ چرا بودجه جاری از نفت گرفته میشود؟