درآمدها و پسرفتهای 80 ساله نفتی ایران
شکی نیست که نام نفت با نام دکتر محمدمصدق گره خورده است چرا که حکومت ملی مصدق بر این بود که نفت را به عنوان مهمترین منبع درآمدی آن روز تبدیل کند و اراده تصمیمگیری استفاده بهینه از آن را در اختیار ایران قرار دهد، به این خاطر بود که مصدق ایده ملی شدن صنعت نفت را با توجه به آگاهی و اطلاعاتی که از تحصیل در غرب و سوییس داشت، همواره به عنوان یک آرمان پیگیری میکرد و موفق شد که نظام تصمیمگیری نفت را از دست هفت خواهران شرکتهای نفتی خارج و به دست ملت ایران بسپارد.
در سالهای قبل و بعد از انقلاب، همواره بسیاری از صاحبنظران این کالای ارزشمند را بلای جان اقتصاد ایران میپندارند اما به عنوان کمک کارشناس اقتصادی، کاملاً با این نظر مخالف بوده و مشکل را در عدم مدیریت بهینه اقتصادی میدانم چرا که نفت به خودی خود مشکلی ندارد.
امروز یکی از کشورهای جهان که از نظر شاخصهای رفاه در رتبههای نخست قرار دارد، نروژ است که در حال حاضر بالغ بر هزار میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی نفتی خود پول ذخیره کرده است، بنابراین اینگونه نیست که نفت باعث وابستگی و تنبلی شود چرا که مشکل اصلی در عدم مدیریت و عدم استفاده علمی از این منبع عظیم خدادادی است.
بنابراین ما اگر از این منبع، اصولی استفاده کنیم، رشد اقتصاد ایران را تسریع خواهد کرد یعنی ما یک ماده طبیعی ارزشمندی در دست داریم که به وسیله آن قادر به تولید هزاران محصول، ایجاد اشتغال و در نهایت به حرکت درآوردن موتور توسعه هستیم.
در سالهای پس از انقلاب همواره قسمت عمده بودجه دولتی ایران به نفت وابسته بود. از طرفی در تعیین قیمت نفت نیز ابزار قدرتمندی نداریم و این قیمت در دنیا به وسیله متقاضیان و عرضهکنندگان آن تعیین میشود که در بخش عرضه، کشور عربستان دارای قدرت چانهزنی بالا و در بخش تقاضا نیز کشورهای توسعهیافته غربی تعیینکننده هستند.
اگر ما قادر باشیم تحولی در نظام تصمیمسازی و کارشناسی و نیز تحولی در نظام تصمیمگیری کشور یعنی مدیریت سیاسی کشور به وجود آوریم و از سوی دیگر این دو گروه در چارچوب منافع ملی بیاندیشند، نیاز خواهیم داشت که بار دیگر نفت را «ملی» کنیم.
اگر دلیل عمده فسادهای اقتصادی در سالهای اخیر را پیگیری کنیم، سرنخهای آن به نفت برمیگردد، به این معنی که ما هیچگاه حتی قبل از انقلاب به افراد نفت نمیفروختیم اما در حال حاضر از سوی وزارت نفت اعلام میشود که در دوران محمود احمدینژاد، یک فساد بیش از 8هزار میلیارد تومانی صورت گرفته و در آن زمان نفت را به فردی فروختهاند.
در این شرایط ما یک عقبگرد کردهایم و این نعمت خدادادی نه تنها موتور توسعه ایران را احیا و به حرکت درنیاورده، بلکه در خدمت افراد غیرمسؤول و گروههای فشار قرار گرفته است.
بنابراین فکر میکنم اگر نفت را به عنوان منبع بینهایت الهی که درآمد ارزی بالایی را در اختیار ما قرار داده، در نظر بگیریم، باید آن را در سرمایهگذاریهای اساسی و زیربنایی مصرف کنیم که قطعاً در بلندمدت به نفع منافع ملی و کشور خواهد بود. اگر این کار صورت نگیرد اقتصاد وابسته کشور ما روزبهروز به نفت وابستهتر خواهد شد.
هدف از تأسیس سازمان برنامه و بودجه، این بود تا درآمدهای نفتی در سرمایهگذاریهای اساسی بیننسلی انجام شود اما با افزایش قیمت نفت در سال 1973 و 1979 و اوایل قرن حاضر، سه بار شانس در خانه ما را زد اما متأسفانه به جای اینکه از این منابع در جهت توسعه زیرساختهای کشور استفاده کنیم، صرفاً میزان وابستگی کشور را به نفت افزایش دادیم.
در شرایط فعلی نیاز است که نفت به معنای واقعی «ملی» شود و در خدمت پیشرفت و توسعه ایران قرار گرفته و از اندیشههای ملوکالطوایفی بخش نفت که در دولت گذشته در ایران حاکم بوده و باعث نابودی بخش اعظمی از منابع کشور شده جلوگیری شود.
ما از قرارداد دارسی تا پایان سلطنت رضاشاه 500 میلیون دلار و از سلطنت رضا شاه تا سال 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی، 136.5میلیارد دلار نفت فروختیم. از این سو از ابتدای انقلاب 57 تا پایان سال 1392 بالغ بر 1100 میلیارد دلار نفت فروختیم که صرفاً حدود 680 میلیارد دلار مربوط به دولت محمود احمدینژاد بوده است.
در این دوران نه تنها با افرایش درآمدهای نفتی و افزایش قیمت نفت این اقتصاد به سمت ثبات و پیشرفت حرکت نکرده است، بلکه وابستگی کشور به نفت نیز دو برابر شده و همچنین واردات کالاهای مصرفی نیز به شدت افرایش یافت.
به عبارتی دیگر مشکل کشور ما وجود تحریمهای بینالمللی نیست چرا که در شرایط فعلی حداکثر 20درصد مشکلات اقتصادی ایران به تحریمها و 80درصد مشکلات به مدیریت کلان اقتصادی بازمیگردد.
بروز این مسأله دال بر این است که برای تخصیص بهینه مهمترین منبع درآمدی اقتصادی ایران باید اقدامات و برنامهریزیهای کارشناسیتری صورت گیرد و اگر بتوانیم با این مشی با مسایل اقتصادی برخورد کنیم، قادر خواهیم بود که منافع ملی را حفط کنیم.
حکومت استبدادی شاه با حصر مصدق در قلعه احمدآباد سعی داشت تا وی را از تاریخ ایران حذف کند اما این تاریخ بود که مانع این اتفاق شد و سبب شد که امروز هم از مصدق به نیکی یاد شود چرا که وی یکی از توانمندترین و بزرگترین نخستوزیران ایران بوده و نقش بهسزایی در اراده و حاکمیت ملی مردم ایران بر نفت داشت. بنابریان این تجربهای است که به ما نشان خواهد داد که استبداد همواره رفتنی است و مردانی همچون مصدق تا ابد ماندنی هستند.