اصلاحات شور و نشاط را به دانشگاه بازگرداند
وزیر علوم دولت اصلاحات با اشاره به استقلال کامل خود در دوران وزارتش میگوید ؛ رئیس دولت اصلاحات بارها تاکید میکرد تحت فشار جناحها برای تغییر معاونانم قرار نگیرم.
مهتاب چابک: نگاه وزیر علوم دوره اصلاحات و روایتش از آنچه در حوزه آموزش عالی در آن زمان گذشته؛ قطعا جالب توجه است. «جعفر توفیقی داریان» (زادهٔ ۱۳۳۴، تهران) پس از مصطفی معین، وزیر علوم دولت خاتمی شد. او که یک سیاستمدار اصلاحطلب است در آغاز کار دولت حسن روحانی به مدت شصت و هفت روز؛ سرپرست وزارت علوم شد و سکان آموزش عالی کشور را برعهده گرفت. به جرات میتوان گفت توفیقی در این بازه ۲ ماهه توانست به اندازه ۲ سال در تصمیمگیریهای مهم و ایجاد زیرساخت برای اصلاح محیطهای علمی کشور موثر باشد. در حقیقت دوران ۲ ماهه مدیریت او در وزارت علوم به خوبی فضای حاکم بر وزارت علوم دوران اصلاحات را احیا کرد. خارج شدن محیطهای علمی از فضای تکصدایی یک طیف خاص، احیای تشکلهای دانشجویی و بازگشت دانشگاه آزاد به ثبات گذشته خود ازجمله مهمترین اقداماتیست که در زمان سرپرستی جعفر توفیقی بر وزارت علوم دولت یازدهم صورت گرفت.
به منظور بررسی آنچه در دوران وزارت علوم اصلاحات گذشته است، مقایسه آن با ۸ سال دوره احمدینژاد و همچنین بررسی استانداردهای لازم برای یک محیط آموزش عالی مناسب؛ با جعفر توفیقی گفتوگو کردیم. توفیقی در این گفتوگو ضمن اشاره به اولویتهای آموزش عالی در دوره اصلاحات از باز بودن فضا برای گرایشهای مختلف سیاسی دانشجویی در آن زمان نیز سخن گفت و بر لزوم وجود چنین فضایی تاکید کرد. به اعتقادِ او؛ خارج کردن دانشجویان و تشکلهای دانشجویی از صحنههای اصلی، اولین لطمه را به توسعه علمی خواهد زد. وزیر علوم دولت اصلاحات همچنین با اشاره به استقلال کامل خود در دوران وزارتش میگوید رئیس دولت اصلاحات بارها تاکید میکرد تحت فشار جناحها برای تغییر معاونانم قرار نگیرم. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آقای توفیقی! ابتدای بحث اگر بخواهید پارامترهای لازم برای ایجاد محیط آموزش عالی مناسب را در کشور نام ببرید؛ به چه مواردی اشاره میکنید؟
کیفیت آموزش به عوامل مختلفی بستگی دارد که طبیعتاً اگر وضعیت آن عوامل را در دورههای مختلف بررسی کنیم، میتوانیم درباره کیفیت آموزش عالی در آن مقاطع اظهارنظر کنیم. ازجمله عواملی که در بحث کیفیت موثر هستند؛ یکی مدیریت جمعیت دانشجویی است؛ چراکه ارتباط مستقیمی با بحث کیفیت دارد. اینکه ما به ازای هر هیات علمی چند دانشجو داریم یا توزیع جمعیت دانشجویی در بخشهای دولتی و غیردولتی، علمیکاربردی و پیام نور چگونه است؛ از عوامل موثر بر کیفیت بهشمار میروند. از طرفی اینکه اعضای هیات علمی با چه کیفیتی جذب میشوند و به استخدام درمیآیند و برای پیشرفت و بهروز شدن آنها چه امکاناتی باید درنظر گرفته شود، بحث منابع مالی دانشگاهها، مراکز پژوهشی، بحث ارتباط دانشگاهها و پژوهشگاهها با صنعت نیز درواقع عوامل موثر در بحث کیفیت بهشمار میروند.
موضوعاتی که اشاره کردید در دوران اصلاحات تا چه میزان محقق شد؟
در پاسخ به این سوال میتوانم ادعا کنم که در دوره اصلاحات تلاش زیادی برای حفظ کیفیت همراه با توسعه کیفی و سعی میشد تا جمعیت دانشجویی از یک عقلانیت مناسبی برخوردار باشد و توسعه جمعیت دانشجویی متناسب با امکانات صورت گیرد و از گسترش بیرویه جلوگیری شود. مجوزی که برای پذیرش دانشجو و تاسیس رشته به دانشگاهها داده میشد؛ سعی میشد از استانداردها و ضوابط لازم برخوردار باشد تا دانشگاهها بر حسب توان خود پذیرش دانشجو کنند بهخصوص در پذیرش تحصیلات تکمیلی؛ وضعیت با دقت کنترل میشد چراکه در آن مقطع؛ کیفیت از اولویت بالاتری برخوردار بود و مراقبت میشد هیات علمی متناسب با تمام ظرفیتی که دارند، نسبت به پذیرش دانشجوی ارشد و دکترا اقدام کنند. همچنین در جذب اعضای هیات علمی به معیارهای علمی و صلاحیتهای علمی نیز توجه میشد.
به موضوع جذب هیات علمی اشاره کردید. همانطور که میدانید ماجرای بورسیههای دولت قبل ازجمله موضوعات بحث برانگیز بود. این حساسیتی که شما برای جذب هیات علمی در دوران اصلاحات گفتید؛ از چه جهت است؟
بنده در اینجا قضاوت میکنم که در مجموع کیفیت و ارتقای کیفیت از دغدغههای جدی در دورههای اصلاحات بوده و بورسیههایی که اعطا میشد؛ سعی میشد به افراد شایسته از نظر علمی داده شود. چراکه این افراد بهعنوان اعضای هیات علمی استخدام میشدند و نقششان بسیار تعیینکننده بود. در مجموع یکی از دغدغههای اصلی در دوره اصلاحات بحث کیفیت آموزش عالی و پژوهش بود و میخواهم دفاع کنم از اینکه دانشگاهها در آن زمان از وضعیت خوبی برخوردار بودند بهخصوص در مدیریتهای دانشگاهی نهایت تلاش میشد که اصل بر شایستهسالاری باشد و از رفتارهای سیاسی و انتخابهای سلیقهای پرهیز شود و دانشگاه به شکل علمی و کارشناسی مدیریت شود.
دیگر موضوع که به آن اشاره کردید مدیریت جمعیت دانشجویی بود. قطعا مهمترین شاخصه این جمعیت، داشتن شور و نشاط فرهنگی و سیاسی است که لازم است حفظ شود. این روحیه در دوران اصلاحات در محیطهای دانشجویی چگونه بود؟
یکی از لوازم توسعه علمی وجود انگیزه، شور و نشاط در محیطهای علمی است؛ بهخصوص بین قشر دانشجو که بالاخره نقش اصلی را در توسعه علمی کشور برعهده دارند. باید دقت کنیم که توسعه علمی در دانشگاه در یک محیط خشک، بیروحیه و ساکن نمیتواند اتفاق بیفتد. خاطرم هست که در دوران اصلاحات سعی میشد هر سیاستی را برای در صحنه بودن دانشجویان در قالب تشکلهای علمی، فرهنگی و سیاسی اتخاذ کنیم و این باعث میشد یک فضای پرامید، پرنشاط و پرشور در دانشگاهها را شاهد باشیم.
این موضوع به افزایش علاقهمندی و انگیزه در دانشجویان که به فعالیتهای علمی میپرداختند، منجر شد. اگر به هر دلیلی ما بخواهیم به بهانه آرامش و سکوت در دانشگاهها، دانشجویان و تشکلها را از صحنه خارج کنیم، اولین لطمه را به توسعه علمی دانشگاهها خواهیم زد. چون دانشگاه و دانشگاهیان برای اینکه به رسالت خود عمل کند به یک محیط فرهنگی و سرشار از آزاداندیشی و شرایطی که تقویت تعامل بین دانشجویان و اعضای هیات علمی به ارمغان بیاورد، نیاز دارند.
این فضا در دولت بعداز اصلاحات چگونه بود؟
در دولتهای بعد شاهد بسته شدن این فضا و محدود شدن آنها بودیم و عملاً دانشجویان این فرصت را پیدا نمیکردند که در صحنه حضور داشته باشند و از این طریق استعدادهای دانشجویان بروز داده نمیشد و طبیعیست در چنین فضای ساکن و راکدی توسعه علمی هم لطمه میخورد.
فعالیتهای تشکلهای دانشجویی در زمان اصلاحات به چه شکل بود؟ آیا نگاه گزینشی حاکم بود یا فضا برای بروز افکار مختلف مهیا بود؟
دانشگاهها یا مسئولان وزارت علوم طبیعتاً باید به گونهای عمل کنند که فضا برای حضور همه تشکلها که در چارچوب قانون و ضوابط فعالیت میکنند، فراهم شود. طبیعتاً یک مقام مانند وزیر علوم نمیتواند جناحی و حزبی یا گروهی عمل کند؛ چراکه متعلق به همه دانشگاهها و کشور است و باید دید فراجناحی و فراگروهی داشته باشد و زمینهای را فراهم آورد که دیدگاههای مختلف در حوزههای سیاسی و فرهنگی ابراز عقیده کنند. بهعنوان وزیر علوم در آن زمان موظف بودیم در چارچوب وظایف از همه تشکلها چه اصلاحطلب و چه اصولگرا و چه تشکلهایی که مستقل بودند، حمایت کنیم. البته در آن زمان فشارهایی برای سرکوب چنین تشکلهایی در دانشگاهها وجود داشت که البته هنوز هم این فشارها ادامه دارد.
این فشارها معمولا از سوی چه جریانهایی صورت میگرفت؟
این فشارها از جانب کسانی بود که تصور میکردند، دانشگاه باید محل فعالیت افراد، گروه یا تشکل خاص باشد که البته این نگاه عملی نیست. اگر بناست دانشجویان در دانشگاه فعالیت داشته باشند همه طیفها باید به بیان عقاید و نظرات خود بپردازند. قوانین و مقررات هم از حضور همه تشکلها حمایت میکنند. بنابرین فشارها نمیتواند معنا داشته باشد و باید همه این واقعیت را بپذیرند که در داخل دانشگاه همه حق دارند، در چارچوب قانون فعالیت کنند.
پایگاه رئیس دولت اصلاحات در میان تشکلهای دانشجویی چگونه بود؟
زمانی که ایشان نامزد ریاست جمهوری شد؛ طبیعتاً پایگاه بسیار قوی و مستحکمی میان دانشگاهیان بالاخص نخبگان داشت و به دلیلشناختی که نخبگان از دیدگاههای او داشتند، از حمایتهای ویژهای برخوردار بود. این حمایتها از طریق تشکلهای دانشجویی، انجمنها، تشکلهای مردمی و رسانههای عمومی کمکم به مردم رسید و به تدریج دیدگاههای ایشان در سطح جامعه فراگیر شد.
کمی هم راجع به خودتان صحبت کنید؟ ارتباط جعفر توفیقی با رئیس دولت اصلاحات چگونه بود؟
ارتباط من با ایشان به دلیل علاقه خاص ایشان به دانشگاه و دانشگاهیان بسیار نزدیک و همواره مشوق و حامی من در پستهای مختلفی که در آن زمان در وزارت علوم داشتم؛ بود. ایشان از سیاستهای ما در وزارت علوم حمایت میکرد و بنده نیز در مقابل دائم با او مشورت میکردم. ایشان یک شخصیت علمی و فرهنگی دارد و نظراتش به فضای دانشگاه و مسائل پژوهشی بسیار نزدیک بود.
ماندگارترین اتفاق آن دوران برای شما چیست؟
تجربه بسیار خوب و شیرینی که از آن زمان به یاد دارم؛ این بود که رئیس دولت اصلاحات به بحث استقلال دانشگاهها و هیاتهای امنا و اینکه وزیر در وزارتخانهاش اختیاراتی دارد؛ اهمیت میداد. بارها تاکید میکرد تحت فشارهای گروهها و جناحها قرار نگیرم. خاطرم هست برای تعویض برخی از معاونان من؛ زمانی که وزیر علوم بودم؛ فشارهایی وجود داشت که با مشورتی که با او انجام دادم؛ با اقتدار پاسخ داد که تعویض معاون از اختیارات شماست و لازم نیست تحتتاثیر هیچ فشاری قرار بگیرید و هرجور که خودت مصلحت میدانی؛ عمل کن. این تجربه خوبی بود از این نظر یک رییسجمهور چگونه از وزیر خودش حمایت میکند. این موضوع باعث شد با دلگرمی و استقلال رای بیشتری در وزارتخانه به وظایف خود عمل کنم.
جعفر توفیقی در دوران کوتاه سرپرستیاش برای بازگرداندن دانشجویان ستارهدار به دانشگاهها تلاش زیادی کرد...
بله، خوشبختانه در دولت یازدهم شرایطی بهوجود آمد که در ارتباط با دانشجویان ستارهدار تجدیدنظری صورت دادیم. دانشجویان و دانشگاهیان مطالباتی داشتند و باید در سیاستگذاریهای قبلی تجدیدنظر میشد که ما سیاستهای جدید را در دستور کار قرار دادیم و بسیاری از دانشجویان ستارهدار که واقعاً توجیهی برای محروم ماندن آنها از تحصیل وجود نداشت؛ به تحصیل برگشتند و توانستند به کار خودشان ادامه دهند.
دانشگاهها نهادهایی هستند که باید برای پیشرفت و انجام رسالت و ماموریتهای خود از اختیارات لازم برخودار باشند. در دولت هشتم با تاکید بر توسعه استقلال دانشگاهها و هیاتهای امنا، این موضوع در قانون برنامه چهارم به تصویب رسید اما متاسفانه در هشت سال پس از دولت اصلاحات، شاهد محدودیتهایی در اختیارات دانشگاهها بودیم و تا حد زیادی فضای تکصدایی در دانشگاهها حاکم شد.