حامی مالی برای ستاره ایران پیش از جنجال دوباره
داستان کیانوش رستمی به شکلی دیگر در مورد احسان حدادی تکرار میشود. بعد از اینکه علی مرادی و کیانوش رستمی به توافق نرسیدند و رییس کمیته ملی المپیک دو طرف را پای میز مذاکره نشاند، نوبت به احسان حدادی و مجید کیهانی رسید تا رضا صالحیامیری بینشان پادرمیانی کند.
به گزارش ایلنا، بعد از جلسههای جداگانهای که با هر کدام از طرفین برگزار شد، نشستی با حضور طرفین دعوا و رییس کمیته برگزار شده اما باز هم جمعبندی صورت نگرفته و قرار است در جلسهای دیگر پرونده این اختلاف بسته شود، اگرچه بعید است تا المپیک دیگر سر و صدایی به پا نشود. در این بین یک سوال اساسی وجود دارد، چرا موضوعات اینچنینی در فدراسیون حل نمیشود و کار به کمیته ملی المپیک میکشد
کار گلخانهای در ورزش اگرچه مخالفان زیادی دارد اما نزدیک المپیک که میشود، حتی آن دسته از مدیران ورزش که دنبال برنامههای بلندمدت هستند هم به آن روی میآورند و ترجیح میدهند روی تکستارهها تمرکز کنند، بخصوص حالا که مشکل مالی هم هست و در این بین انتظار میرود ورزش با بیشترین رشتهها به المپیک 2020 برود و با بیشترین مدال نسبت به دورههای قبل از المپیک برگردد. احتمالا همین تگناست که رییس کمیته ملی المپیک را مجاب کرده تا به تکستارهها نگاه ویژهای داشته باشد و به دنبال حل مشکلاتشان باشد؛ مثل کیانوش رستمی، احسان حدادی، سهراب مرادی و...
شاید در هیچ کمیته المپیک دیگری، دغدغه رییس کمیته یک کشور مشکل یک ورزشکار نباشد اما در ورزش ایران، شرایط بهگونهای پیش رفته که یک ورزشکار و رییس فدراسیون نمیتوانند مسائلشان را با هم حل کنند و در این وضعیت است که صالحیامیری دو طرف را دعوت میکند تا حرفهایشان را بشنود، بلکه بتواند راه حلی پیدا کند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. حتما نگاه صالحیامیری به المپیک است و اینکه مبادا فرصتهایش را برای موفقیت ورزش ایران از دست بدهد اما اگر هر کدام از این طرفین اختلاف، وظایفشان را درست انجام داده بودند و قدری تعامل میکردند، مسائل باید در فدراسیون دوومیدانی حل میشد، همانطور که نباید دعوای کیانوش رستمی و علی مرادی به خیابان سئول میکشید.
بعد از ماجرای کیانوش رستمی که البته به نظر میرسد این ورزشکار خیلی هم به وعدههایش پایبند نیست و تقریبا روال قبل از توافق را در پیش دارد، صالحیامیری پرونده احسان حدادی را دست میگیرد و تا امروز بیش از 4 جلسه داشته تا موضوع این ورزشکار را حل کند. یک جلسه مشترک با احسان و سلطانیفر، یک جلسه جداگانه با کیهانی، یک جلسه جداگانه دیگر با احسان حدادی و در نهایت جلسهای که عصر دیروز با حضور کیهانی و حدادی در دفتر رییس کمیته ملی المپیک برگزار شد؛ چهار جلسهای که هنوز به یک توافق نهایی ختم نشده و قرار است همه خواستههای دو طرف مکتوب شود و در نهایت چیزی شبیه یک قرارداد نوشته شود و در نشستی دیگر که هفته آینده برگزار میشود، دو طرف ماجرا آن را امضا کنند؛ قراردادی که مقدمهای است برای شروع کار احسان حدادی برای المپیک که احتمالا تعیین رقمی حدود دو میلیاردی برای این ورزشکار بههمراه دارد؛ رقمی که البته گفته میشود باید برای تامینش حامی مالی هم گرفت. فارغ از اینکه در نشست پیش رو که هفته آینده برگزار میشود، چه اتفاقی میافتد، اما این نوع ورود به مسائل ورزشکاران ممکن است در روزهای آینده توقعاتی را از سوی ورزشکاران دیگر ایجاد کند و شاید گلایههای بیشتری روانه دفتر رییس کمیته شود، اما آیا قرار است برای همه اینها نشستهای جداگانهای برگزار شود؟
قطعا انتظار از کمیته این است که کارهای بزرگتری انجام دهد اما وقتی در نشست رییس فدراسیون و رییس کمیته، تمام دغدغهای که از سوی رییس یک فدراسیون مطرح میشود، یک ورزشکار است، چه راه حلی را میتوان پیشنهاد داد؟ آیا نباید از کسی که مسوولیت یک رشته ورزشی را بر عهده گرفته، انتظار داشت توان حل یک مشکل را داشته باشد؟ این سوال به منزله حمایت از خواستههای ورزشکارانی مثل کیانوش رستمی، احسان حدادی و... نیست، چراکه در مواقعی دیده شده که خواسته این ورزشکاران فراتر از توان ورزش کشور بوده، اما بحث اصلی مدیریت یک موضوع و البته افراد است که انگار در ورزش ایران تعداد قابل توجهی از مدیران تواناییاش را ندارند.