پایان عصر خانواده سالاری در کبدی
لشکر جومونگ تیم های ملی کبدی ایران را غافلگیر کردند؟! کی روش هم توانایی فرزند مقصودلو را ندارد
عجیب است که کارلوس کی روش هم چنین ادعایی ندارد و قبول هم نمی کند که در همه رده های سنی از خردسالان تا بزرگسالان و از کبدی استاندارد 7 نفره تا 5 نفره و ساحلی (اگر مجوز می گرفتند) نفر اول و سرمربی و مدیر فنی و آنالیزور باشد!
دختران کبدی کار کشورمان انگار قرار بود به مصاف لشکر جومونگ بروند. گویی یک طرف لشکر جومونگ با تعدادی اندک کمین کرده بودند و اینطرف هم تیم دختران ایران بود که در خانه خودش وحمایت های بی دریغ و همه جانبه فراماندهی ستاد و پدر سالار و مردمی که عاشق تیم ملی هستند قرار داشتند اما تا آمدند ملی پوشان ما خود را پیداکنند در یورش برق آسای جومونگ و لشکر اندکش تار ومار شدند.
حالا شاهزاده قصه ما که تیمش را به لباس و اسلحه تولیدی خود مجهز کرده بود و خواست در برابر منتقدان خود و پدرش در دو یک قدمی خانه پدری قدرتنمایی کند و برای آنها خط و نشان بکشد بناگاه خودش را درون چاله ایی دید که برای خیلی از بازیکنان شایسته کبدی ایران طی یک دهه اخیر کنده بود.
عجیب است که کارلوس کی روش هم چنین ادعایی ندارد و قبول هم نمی کند که در همه رده های سنی از خردسالان تا بزرگسالان و از کبدی استاندارد 7 نفره تا 5 نفره و ساحلی (اگر مجوز می گرفتند) نفر اول و سرمربی و مدیر فنی و آنالیزور باشد!
او اینبار برای اینکه هیچ خبری به بیرون درز پیدا نکند و در شهر و دیارش سرود قهرمانی سر دهد و از روی سکوی قهرمانی برای منتقدان پدرش و همچنین منتقدین فراوان خودش دستی به علامت تمسخر تکان دهد تمام نزدیکانش را بکار گرفته بود. از خواهر و برادر و شوهر و شوهر خواهر گرفته تا سایر نزدیکان و عمو ها و دیگر اعضای خانواده و همان روز اول گفته بود مثل بچه آدم بازی می کنید؛ بعد از بازی هم خوابگاه و بازهم بازی. هدف ما ضرب شصت گرفتن از منتقدین است. می خواهم ثابت کنم که پدرم بهترین نفر را انتخاب کرده است. هرکی هم نمی تواند شرایط را بپذیرد همین الان بفرماد بیرون!
اما در دیدار برای رسیدن به جمع 4 تیم وقتی با اتفاقات خارج از زمین و به سختی سریلانکا را بردند خانم جین هندی که اسمش سرمربی بود ولی در عمل یک تماشاگر اخموی کج خلق بیشتر نبود را کنار زدند و خود مربی مادام العمر جلو آمد که حالا فردا به همه می گویم که من چقدر توانایی دارم. از بس که در مغز و تفکراتش با دشمنان خیالی خود و پدرش که در آخرین روزهای ریاست قرار دارد خط و نشان کشید فراموش کرده بود که خواهر کوچکترش عاقل تر از او بود که خیلی زود دور کبدی را خط کشید ولی بازهم او آنالیزور تیم ملی بود و وقتی صبح تلخ و سیاه یک شنبه 5 آذر ماه به پاکستان هم باختیم تا چهارم شویم در خانه خودمان و در خانه خودشان ! تازه فهمید که خواهر کوچکتر که بنده خدا روز اول پرسیده بود آنالیزور یعنی چی! راست گفته بود.
داشتیم جمع و جور می کردیم تا برویم با پیروزی مردان بر پاکستانی که 5 – 6 سالی هست اصلا در هیچ میدانی حضور ندارد و بعد از گوانگژو که به ایران باخت و پایه های قدرتش فروریخت دیگر سر بلند نکرده بود کمی بر زخم شکست بانوان التیام ببخشیم اما ای داد بیداد: تعدادی از جوانان گرگانی بطری های آب را به زمین پرت کردند و از فرط عصبانیت چیزی نبود به زمین کبدی هجوم ببرند اما مات و مبهوت نشستند و اشک ریختند و با خودشان گفتند تمام شد...چطور به پاکستان باختیم...حکومت پدر سالار بر کبدی ایران همین امروز خاتمه یافت...هیات هایی که هنوز هم دودل و دو به شک بودند اینجا دستگیرشان شد که فدراسیون کبدی نیاز به هوای تازه دارد. باید درهای فدراسیون را باز کرد تا افکار 20 سال پیش و سنتی را دور ریخت و نیروی جدید و تفکر نو باید به میدان آید.
حالا پدر سالار خانم جین و آقای سوتار هندی را سیبل کرده و آنها را عوض می کند. دو دقیقه بعد می گوید باید هیات رییسه تصمیم بگیرد...کدام هیات رییسه آقای رییس؟
مگر به حرف هیات رییسه هم گوش می دهد کسی!
از همه مهمتر و خنده دار تر اینکه رییس فدراسیون بعد از این افتضاح و این دو شکست تحقیر آمیز برابر تیم های نه چندان مطرح در آسیا می گوید کمیه تیم های ملی تصمیم به برکناری مربیان گرفته است!
مگر کمیته ایی هم در فدراسیون داریم؟
همه اینها را باید در نیت و طینت افراد هم جستجو کرد. بهترین فرصت برای قهرمانی دختران و پسران ایران در آسیا بود. هندی ها با تیم اصلی نیامده بودند و بقیه تیم ها اصلا تهدیدی برای ایران نبودند.
اما از آنجا که نیت ها خالص نبود و مسابقات قهرمانی آسیا را که قرار بود فروردین ماه در مشهد برگزار شود با قصد و نیت قبلی و قلبی به نزدیکی مجمع انتخابات آنهم در گرگان موکول کردند تا در همین مسابقات رای اعتماد خود را از مجمع و از وزارت ورزش و افکار عمومی بگیرند این می شود که همین مسابقات به جای آنکه قاتق نان شود قاتل جان می شود و ای کاش آقای رییس همانند اوایلی که رییس فدراسیون شده بود بازهم همان مقصودلوی پاک و ساده و بی آلایش بود تا همچنان مورد احترام و تکریم همه خانواده کبدی قرار می گرفت و امروز خودش و فرزندان و خانواده اش را سرافکنده نبیند.
کاش وقتی معایب کار را به آقای مقصودلو می گفتیم گوش می کرد. کاش گول آدم های چاپلوس و بله قربان گو را نمی خورد. منم که هر سال دوسه باز سفر خارجی با دلارهای سبز می رفتم مقصودلو را ستایش می کردم اما آقای مقصودلو حتما امروز متوجه شده که دوست و دشمنش را نشناخته است و تازه دارد می بیند که کی دلسوز کبدی است و کی دنبال منافع شخصی خود.
البته که ورزش میدان برد و باخت است. نه گذشته مقصودلو با این شکست ها فراموش می شود و نه اگر قهرمان می شدیم اتفاقات فدراسیون سنتی فراموش می شد.
این اتفاقات به موقع رخ داد تا وزارت ورزش و کمیته المپیک بدانند که تهدید کبدی ایران با این رویه در جاکارتا جدی است و روز 25 آذرماه نام یک نیروی جوان و کاردان و تازه نفس را از صندوقها آرای مجمع به عنوان رییس آینده فدراسیون کبدی در آورند و طرح نو برای کبدی در اندازند.
عیب توچون آینیه بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست