خبرگزاری کار ایران

رییس فدراسیون هندبال باید رییس پذیر و اهل تعامل باشد

رحیمی برای رفتن آمده بود!

رحیمی برای رفتن آمده بود!
کد خبر : ۵۱۸۷۳۵

از رحیمی توقع بوده و هست که ایران را در جاکارتای اندونزی همانند گوانگژو که سیدجلال کوزه گری تیم ملی را برای اولین بار در وضعیتی که کمتر انتظاری از تیم ملی می رفت ایران را نایب قهرمان آسیا کرد ، به فینال بازیهای آسیایی برساند.

یک هفته پس از انتخاب رحیمی در اسفندماه 95 به عنوان رییس فدراسیون هندبال او را در محوطه باز تالار هندبال با پیراهن آستین کوتاه سفید در حال قدم زدن دیدم. دور و اطراف تالار هندبالی که با خون دل خوردن های زیادی 13 سال پیش ساخت نگاه می کرد و معلوم بود از خودش راضی است که این سالن را به یادگار گذاشته است. واقعا هم خدمت بزرگی به هندبال کشور کرد چرا که فدراسیون هندبال با آن همه ادعا و قدمت یک سالن اختصاصی نداشت.

حالا پس از سالها دوباره رحیمی برگشته بود به هندبال و مجددا به خانه خودش آمده بود.

کمی که با جناب رحیمی صحبت کردیم دیدم که در همان حال و هوای دهه 70 و 80 است حال آنکه واقعا همه چی با آن موقع تفاوت کرده است.

آنموقع هندبال یک سردار و یک فرمانده داشت ، توقع بازیکن و مربی و داور و باشگاهها اینقدر بالا نبود ، امکانات و بودجه های دولتی به موقع به فدراسیون ها تزریق می شد، قیمت بلیط و اردوهای خارجی بسیار پایین تر از نرخ فعلی بود و یک مدیر اگر بخوبی مدیریت می کرد راه برای پیشرفت آن رشته خیلی زود فراهم می شد.

رحیمی آن موقع به اعتبار شخصی خودش هزینه می کرد و بعد مطمئن بود که از محل جذب اسپانسرها جبران می کند و یا از طریق بودجه های سازمان جبران می کرد.

اما امروز در حالی رحیمی قدم در دهه 80 برمی داشت که اصلا روحیات او با آنچه که واقعیت روز است تفاوت های فراوانی کرده بود.

رحیمی که البته با علم بر وجود  بدهی ها و مشکلات و حاشیه ها در هندبال وارد عرصه انتخابات فدراسیون شده بود تصور نمی کرد که کار اینقدر دشوار باشد.

حالا با یک بدهی 5 میلیاردی و انبوهی از  مخارج جاری و روزانه و توقعات و انتظارت بالا باید امور تیم های ملی را هم طوری به پیش ببرد که جواب انتظارات کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش را دربازیهای‌آسیایی سال آینده بدهد.

از رحیمی توقع بوده و هست که ایران را در جاکارتای اندونزی همانند گوانگژو که سیدجلال کوزه گری تیم ملی را برای اولین بار در وضعیتی که کمتر انتظاری از تیم ملی می رفت ایران را نایب قهرمان آسیا کرد ،  به فینال بازیهای آسیایی برساند.

به خصوص که 10 – 12 ملی پوش ما اکنون در اروپا بازی می کنند و اینها همه حلقه فشار را بر رحیمی تنگ کرده بود.

رحیمی با این اوصاف کمی و یا تا اندکی! نسبت به اطرافیان خود و حتی آنهایی که خیلی نزدیک به او بودند بدبین شده بود و تفکر او چون همان تفکر دو دهه قبل بود یک مقدار اوضاع و احوال فعلی برایش نامانوس بود.

تغییرات پیاپی در فدراسیون و در همه ابعاد و اینکه فضایی سرد بر محیط فدراسیون حاکم کرده بود همه و همه تاثیر زیادی در فاصله گرفتن هر روز رحیمی از فضای کار در هندبال داشت تا جایی که کارمندان فدراسیون هم این سردی را در روابط خود با مدیریت و با یکدیگر کاملا احساس می کردند.

به هر حال اگر مجمع بعد از چند سال بار دیگر به رحیمی روی خوش نشان داد و از او استقبال کرد بواسطه پیشینه او و عملکردی بود که رحیمی در هندبال و سایر مدیریت های قبلی از خود برجای گذاشته بود.

اما دقیقا از زمان مراسم معارفه به اینطرف رحیمی هر روز بیشتر توی لاک خود فرو رفت و بجای اینکه جنب و جوش و شور و شوقی در فدراسیون به وجودو آورد و اتحاد و انسجام را به فدراسیون برگرداند فضا را به سمتی سوق داد که دلسردی و سایه یاس و ناامیدی هر روز بیشتر نمایان می شد.

کنار گذاشتن یک مدیر اقتصادی کاربلد و مسلط به هندبال و امور درآمدزایی و فردی که اولین حکم را از رحیمی گرفته بود و اولین حکم برکناری را هم دریافت کرد، برکناری فرامرز می آبادی با سوابق خوب و روابط اجتماعی بالا و البته مسلط بر کار ، و آوردن محمدرضا رجبی جوان و کم تجربه جزو اولین اشتباهات بزرگ رحیمی بود. فرنام می توانست عصای دست رحیمی در امور اجرایی و اقتصادی باشد و می آبادی هم در برگزاری لیگ و مسابقات و اردوها و ارتبط با همه استانها خیلی کمک حال فدراسیون بود تا رحیمی به امور کلان بپردازد.

محمدرض رجبی البته جوانی تحصیلکرده و از عصاره های هندبال است ولی بازکردن بازوبند کاپیتانی تیم ملی از دست او و آوردنش به مهلکه کار اجرایی آنهم دبیرکلی فدراسیون هندبال ضربه ایی مهلک به خود رجبی و دبیری فدراسیون هندبال بود.

باز اگر رجبی به عنوان مربی تیم ملی انتخاب میشد خیلی جای دوری نرفته بود اما دبیری فدراسیون برایش واقعا زود و در حد یک فاجعه بود و این جوان خوش اتیه را خیلی زود سوزاندیم.

از طرفی الان به هرکدام از بزرگان که می رسی و حتی رسانه ها می گویند که فدراسیون هندبال ورشکسته است...نمیشه با وی کار کرد ، فدراسیون بدهکار است.فدراسیون کسی را ندارد  و چی و چی  و البته اینا همه عواقب عقب نشینی خود رحیمی از مواضعش بود.

اگر رحیمی همانطور که روز اول مثل یک جنتلمن آمد و اعلام کرد کاری به افراد و نفرات ندارد و کسانی که همسو با هندبال باشند کارشان را انجام می دهند مگر اینکه یکی نخواهد و نتواند خودش را همسو کند. طبیعی است که یکسری جابجایی ها اجتناب ناپذیر است اما آقای رحیمی به هیچکس نگفت برو و به زور و اجبار هم عذر کسی را نخواست ولی همانطور که قدم میزد طرف را صدا می کرد و درگوشی بیان می کرد من به فکر یکی دیگه هستم. شما آمادگی داشته باشید و اگر چیزی شد خودت بگو استعفا دادم و برو تا شان و جایگاهت حفط بشه!

خیلی جالب بود. بعضا یک نفر را ده بار می برد و می آورد. یعنی طرف با آن حال و روز دل به کار نمی داد چون می دانست که هرکاری هم بکند باز مورد رضای جناب رییس نخواهد بود و این بدترین حالت برای مدیران یک مجموعه است و البته نشات گرفته از روحیه متزلزل رحیمی بود..

در هر حال رحیمی اگر خوب مدیریت می کرد می توانست به برنامه های بزرگ و کلان فکر کند  یقینا اسپانسرها هم سراغش می‌آمدند و وزارت ورزش هم کمک می کرد.

اما انسان در زندگی شخصی هم اگر در مشکلات جابزند و خودش را در جامعه به عنوان فردی  بدهکار و مایوس نشان بدهد شک نکنید که جامعه و دوستان و اقوام هم سمت او نمی آیند.

با این وجود رحیمی از روز نخست ثبت نام در حالتی دو دل و دو به شک وارد عرصه شد. یعنی آمدنش را منوط به نیامدن آقای مهدوی کرد.

اگر وزارت ورزش می خواست قانون را رعایت کند رحیمی اجازه شرکت در انتخابات را نداشت چون گفته بود نمی آید و زمانی اعلام آمادگی کرد که مهلت ثبت نام انتخابات سپری شده بود ولی چون اجماع خانواده هندبال روی رحیمی بود و فضای رسانه ایی هم برایش آماده شده بود توسط عباس اکبری سرپرست وقت فدراسیون ، کسی به این مسایل توجه نکرد و رحیمی شد رییس فدراسیون.

برگردیم به روزی که رحیمی در هوای نسبتا سرد اواخر اسفند دست به کمر با آستین کوتاه اطراف تالار هندبال قدم میزد.

کارشناس و دوست قدیمی رحیمی می گوید که خیلی با ایشان صحبت کردم. بعد هم دوستان دیگری هم همین را گفتند. اما رحیمی وقتی طرح موضوع می شد با حالتی از شک و تردید به گفته ها گوش می کرد....

حالا رحیمی که از روز آمدنش بحث رفتن را مطرح کرده بود استعفایش را به دفتر داورزنی داده و گفته که منتظر رد یا قبول استعفا نمی مانم و میروم.

حقیقتا هم قابل پیش بینی بود و اکنون بر عهده وزارت ورزش است که این دست و آن دست نکند و همان گزینه ایی را که مد نظر دارد به عنوان سرپرست معرفی کند تا امور فدراسیون بیش از این عقب نماند.

در خبرها داشتیم که ملی پوشان(تعدادی از ملی پوشان) به وزیر نامه زده اند که اگر رحیمی برود ما چکار کنیم!

جواب ساده است. ملی پوشان که نمی توانند راجع به کلان هندبال تصمیم بگیرند. آنها وظیفه دارند تمرین کنند و خود را برای مسابقات آتی بخصوص بازیهای‌ آسیایی جاکارتا آماده کنند.

رییس آینده باید فرا استانی و فرا منطقه ای فکر کند.

یکی دیگر از اشتباهات آقای رحیمی منطقه ای کردن هندبال بود. سرمربی و مربی تیم ملی و سرپرست و مدیر و دبیر و همه رده هابا لهجه ایی شیرین و خاص انتخاب شدند و این تا حدودی بر افکار عمومی تاثیر منفی برجای گذاشته بود.

درجاییکه رییس انجمن ساحلی سرمربی تیم ملی و مدیر و سرپرست تیم ساحلی هم باشد پرواضح است که اعتماد فقط به حلقه دوستان هم استانی بوده و لاغیر.

انشالله وزارت ورزش با چشمانی باز یک سرپرست خوب برای فدراسیون هندبال انتخاب کند تا قطار هندبال به مسیر اصلی بازگردد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز