پهلوانان مردمی باید در راس فدراسیون زورخانهای قرار گیرند
ورزش پهلوانی و زورخانه ای که شالوده شکل گیری ورزش در ایران است و در خون ما ایرانیان به خوبی جریان دارد این روزها حال و هوایی ابری دارد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، از زمانیکه قرار بر تشکیل فدراسیونی برای ورزش زورخانه شد تا به امروز که بیش از یک دهه از آن می گذرد هنوز نتوانسته به اهداف و انتظاراتی که از این رشته تاریخی ،فرهنگی ملی و مذهبی می رود دست یابد.
به نوعی می توان ورزش زورخانه ایی را به دو بخش مردمی و دولتی تعریف کرد.
هنوز هم بار اصلی زنده نگه داشتن ورزش زورخانه بر دوش مردم است . هنوز هم اصالت این رشته در گود زورخانه هایی است که از قدیم الایام با عشق و علاقه مردم چراغ آن روشن نگه داشته شده است.
اما از روزی که فدراسیون زورخانه تاسیس شد و پول و قوانین و مقررات بعضا من در آوردی و سلیقه ای وارد این رودخانه انسان ساز و پر خیر و برکت شد اختلافات در زورخانه هم بالا گرفت و مهمترین عامل اینجا بود که تشکیلات ورزش بجای سپردن عنان کار به دست اهالی فن و عاشقان و سینه سوخته های زورخانه آن را به افرادی غیرمتخصص و به کسانی سپرده شد که عشق میز و ریاست داشتند و نه عاشق زورخانه و گود زورخانه و ورزش باستانی.
بدتر از این زمانی اتفاق افتاد که فدراسیون جهانی زورخانه با هزینه های بسیار سنگین از سوی ایران شکل گرفت و اگر چه هدف این بود که زورخانه مثل یک رشته ورزشی به بازیهای آسیایی و حتی المپیک راه یابد اما زیربنای آن چنان سست و بدون مطالعه نهاده شد که از همان ابتدا شاهد دعوا و اختلاف بین فدراسیون جهانی به ریاست ایرانی ها و فدراسیون ملی بوده و هستیم و ریشه همه دعواها در منیت ها – سفرهای پر زرق و برق خارجی –هزینه ها بودجه ها و حضور افراد غیر متخصص نهفته است.
به هر حال رسیدیم به جاییکه سه سال پیش محمدرضا طالقانی به عنوان سرپرست این فدراسیون معرفی شد . خصوصیات طالقانی سنخیت خوبی با فدراسیون داشت اما محمد عباسی که در دوران کوتاه وزارتش بر ورزش رو به سوی مدیران ضعیف آورده بود انتخابات زورخانه را به سمتی سوق داد که طالقانی با آن عقبه شفاف و خوب و روشن نتواند در انتخابات شرکت کند و فردی جوان و فاقد تجربه مدیریتی را به عنوان رییس زورخانه و باستانی انتخاب کردند. اما طلوع کیان خیلی زود نشان داد که بسیار ناپخته تر از آنی بوده که بتواند ریاست این فدراسیون را نگه دارد.
فدراسیونی که اصل و اساسش بر پایه مردی و مردانگی و مروت و صداقت است و چشم پاک داشتن و... تمام خصوصیات انسانی است اکنون به مخروبه ایی تبدیل شده و هر مسئولی که بخواهد بر آن حاکمیت کند دوسال زمان می برد تا اذهان مردم را که بدبین شده اند را پاک و شفاف کند.
وزارت ورزش به اعتقاد ما اینبار نباید به خطا برود. باید فردی را از جنس همین رشته ورزشی انتخاب کند که بواقع مراحل چندگانه پهلوانی را پیموده باشد. در بین مردم و ورزشی ها دارای اعتبار و خوشنام باشد، سلامت و عزت نفس داشته باشد، خاک زورخانه را خورده باشد، مردم دار باشد و از همه مهمتر دارای فکر نو و مدیر باشد. بداند اینجا جای ریاست کردن نیست اینجا از مدال و کاپ و مسافرت های آنچنانی و پاداش های میلیونی خبری نیست. اینجا مدرسه انسان سازی برای ورزشی است که سخت به انسان های دارای عزت نفس و سلامت نیاز دارد. ذهن مردم از ورزش های قهرمانی و قهرمانان کاغذی پر شده و خسته شده است. حالا باید صدای ضرب و زنگ و مرشد را در سر هر کوی و محل بشنوند . باید نوجوانان و جوانان به این ورزش انسان ساز روی بیاورند .
وقتی مرور می کنیم و به حافظه تاریخی خود فشار می آوریم می بینیم در دهه 60 و 70 که توجه خاصی به ورزش پهلوانی و زورخانه می شد بدون آنکه فدراسیونی باشد و دفتر و دستک و رییسی ، افرادی بودند که سالها پهلوان کشور شدند و بازوبند پهلوانی را رهبری بر بازوی ایشان بسته است. این پهلوانان قداست آن را حفظ کرده اند و بعد از کسب بازوبند پهلوانی افتاده تر و مردمدار تر شده اند.
ورزش زورخانه با همه ورزش های دیگر فرق می کند. اینجا فقط به بازو بزرگ کردن و سینه ستبر نمره نمی دهند.اینجا هرکه افتاده تر و انسان تر و با مرام و معرفت تر باشد از سوی مردم مدال می گیرد. مدال انسانیت و معرفت.
اینها را گفتیم تا وزارت ورزش اشتباه دوسال پیش را مرتکب نشود و عنان فدراسیون پهلوانی را بدست اهل آن بسپارد.
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است