مشکلاتی که همچنان سر باز میکنند؛
بلاتکلیفی هیاتشنایتهران و سرمایهسوزی در پایتخت / قهرمانی که رفت، تاجری که نیامد!
کارمندان هیات شنای تهران ۵ ماه است حقوق ماهیانه خود را دریافت نکرده اند و این جدای ازکارهای اداری و برگزاری دوره های مربیگری است که بدون حضور سرپرست روی زمین مانده و کسی هم پاسخگوی آن نیست!
میگویند مشت نمونه خروار است؛ اوضاع نابسامان شنای کشور را میتوان از وضعیت هیاتشنایتهران به عنوان پایتختایران درک کرد و به حال و روز این رشته رو به احتضار که قرار بود بدست مدیرانی از این جنس پیشرفت کند، افسوس خورد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هیاتشنایتهران از حدود ۵ ماه گذشته وضعیت بلاتکلیفی دارد و کسی هم پاسخگوی مراجعات و امور جاری این هیات نیست. به نظر میرسد فدراسیون به عنوان بخش نظارتی و حمایتی نتوانسته بر مشکلات عدیده هیاتشنایتهران در مرکز رسیدگی کند و سر باز کردن مشکلاتمدیریتی این روزها بیش از پیش گریبانگیر فدراسیون نشینها شده است.
مردادماه گذشته رضا حبیبی یکی از قهرمانان شنای کشور و از اعضای هیات علمی دانشگاه بدلیل نارضایتی از وضعیت موجود و عدم حمایتهای لازم از سوی فدراسیون نشینها و در اختیار قرار ندادن استخر از سوی ادارهکل ورزش و جوانان تهران از سمت خود کنارهگیری کرد و از همین جا بود که مشکلات این هیات آغاز شد.
فدراسیونشنا که در طول یکسال اخیر و از زمان روی کار آمدن رضوانی نشان داده برای هیاتها برنامه و طرح حمایتی خاصی ندارد، به جای حمایت از حبیبی و فراهم کردن شرایط لازم برای فعالیت دوباره این قهرمان ملی، تلاش کرد فردی را در مسند هیات شنای تهران قرار دهد که بتوان از تمکن مالی او در این مسئولیت استفاده کرد، غافل از اینکه هیات شنای تهران چنین دستمایه و بضاعتی ندارد.
با این رویکرد و پس از گذشت ۳ ماه سردرگمی سرانجام آبان ماه عبدالله هاشمی که گفته میشد وی از تجار سرشناس تهران است و دغدغههای فراهم کردن پول برای هیات را ندارد، با تایید فدراسیونشنا به عنوان سرپرست هیات شنای تهران معرفی شد و جالب اینکه وی از زمانی که حکم سرپرستی خود را دریافت کرد تنها یک بار در محل هیات شنای تهران حاضر شده و دیگر به محل کارش نیامده و به همین علت تقریبا تمامی امور جاری هیات وضعیت بلاتکلیف دارد و این شرایط باعثشده تا هیاتتهران که باید برای استعدادیابی و پرورش قهرمانان تلاش کند دچار فرصتسوزی شود و شناگران و ورزشکاران این رشته از محوریت آن پراکنده شوند.
این در حالی است که حتی کارمندان هیات شنای تهران حدود ۵ ماه است حقوق و مزایای ماهیانه خود را دریافت نکردهاند و این جدای از کارهای اداری و برگزاری دورهها و کلاسهای مربیگری روزمره و جاری است که بدون حضور سرپرست روی زمین مانده و کسی هم پاسخگوی آن نیست!
وضعیت امروز هیات شنای تهران بیش از همه به ضعفهای مدیریتی باز میگردد که پس از کنارهگیری عضوی از خانواده شنا و پیشکسوتان شناخته شده این رشته، نتوانستند با تدبیر عمل کنند و اداره مجموعهای به بزرگی شنای پایتخت را به فردی سپردند که نه تنها سر رشتهای از ورزش شنا نداشت که به نظر هم نمیرسد علاقهای به این رشته پایه و مهجور داشته باشد و شاید محاسبات غلط اقتصادی پای او را به سوی پذیرفتن این مسئولیت کشاند و زمانی که او از نزدیک اوضاع بغرنج شنای تهران را دید عطای قبول مسئولیت و کار در شرایط سخت را به لقایش بخشید و رفت!
جای تأسف دارد که وضعیت رسیدگی به شنای پایتخت هر روز بغرنجتر میشود و ساماندهی به وضعیت این رشته در مرکز و کنار دست فدراسیون نشینها به معضلی جدی بدل شده، حال با این شرایط فدراسیون چطور میخواهد شنای دیگر استانها را با وضعیت و امکانات سختافزاری به مراتب ضعیفتر رسیدگی کند و به شرایط پیشرفت برساند و زمینه رشد آنها را فراهم نماید.
افسوس و حسرت بیشتر اینکه تهران با جمعیتی نزدیک به ۱۳ میلیون نفر، امروز حتی یک شناگر در تیمملی ندارد و این برای فدراسیوننشینها و ادارهکل ورزش و جوانان استانتهران که متولیان این رشته محسوب میشوند، اتفاقی اسفبار و فاجعهآمیز است.