فرانچسکو توتی؛ اسطوره رم 44 ساله شد
هیچ کسی در زندگی توتی مانند مادرش، فیورلا، نقش نداشته است. شعار او این بود: "شما باید از درون آرام و پاکیزه باشید." او با شخصیتی که اغلب با شخصیتهای طبقه کارگر که توسط آنا مانیانی، بازیگر برجسته ایتالیایی تصویر شده، مقایسه میشود، فرانچسکو و برادر بزرگش ریکاردو را با اخلاق و خلق و خوی کاتولیک بزرگ.
به گزارش ایلنا، "من نمیتوانم درک کنم که این همه هیاهو برای فرانچسکو توتی چیست." این قطعا بدترین جملهای نیست که روان اتکینسون گفته اما باید احمقانهترین آن باشد. با این حال ذهن بیگ روان احتمالا جای دیگری بود؛ زیرا او در جام جهانی 2002 که آخرین حضوش در ITV به عنوان کارشناس بود این جملات را به زبان آورد و در ادامه گفت: "آیا ساندویچ دارید؟ من گرسنهام."
سرمربی سابق منچستریونایتد و آستون ویلا در بیاعتمادی فوتبال انگلیس نسبت به فرانچسکو توتی تنها نیست. تقریبا یک دهه بعدتر تری ونبلز، گلن هادل و گرام سونس که ضدتوتی بودن را با غرور و افتخار به نمایش میگذاشتند، در کنار هم قرار گرفته تا از او پس از به ثمر رساندن گل پیروزی در بازی گروهی لیگ قهرمانان 2010 برابر بایرن مونیخ هم تمجید نکنند. گرام سونس با لبخند گفت: "ما هرگز نگفتیم توتی بازیکن سطح پایینی است و البته که او بااستعداد است، اما شما نظر من را در مورد او میدانید."
هادل نیز در ادامه گفت: ” نه، او بازیکن درجه یکی نیست؛ اگر بود، به باشگاه دیگری میرفت. یک باشگاه پیدا میشد که او را بخرد.” ونبلز نیز نتیجه گرفت: “حق با گلن است.” عموم فوتبالدوستان بریتانیا مدتهاست که درباره توتی با داوریهایی عجیب قضاوت میکنند که البته بیشتر مبتنی بر تماشای بازیهای اندک مانند مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا و شاید یک بازی در جام جهانی بوده است. توتی معمایی است با چهار افتخار مهم (یک سری آ، دو کوپا ایتالیا و یک جام جهانی) که ما نمیتوانیم از او غافل شده و به سخرهاش بگیریم.
شاید این به عدم آگاهی بازگردد. تمام آنچه انگلیسیها درباره این بازیکن 39 ساله میدانند که او 26 سال و از سال 1989 در 13 سالگی بازیکن رم بوده و هرگز تیم خود را تغییر نداده است- ما درباره نسل هفتم رم صحبت میکنیم- اما توتی هرگز نتوانست از یک چهارم لیگ قهرمانان پا فراتر گذاشته یا در رایگیری توپ طلا به رتبهای بهتر از پنجم دست یابد.
او در اروپا بهعنوان یک الگوی وفاداری شناخته میشود. هنگامیکه رم در یک بازی دوستانه پیش از فصل مقابل بارسلونا بازی کرد، لیونل مسی خواستار پیراهن توتی و عکس گرفتن با او شد و این تصویر را با این عنوان در اینستاگرام به اشتراک گذاشت: “عالی! چه پدیدهای”. این تصویر 1.8 میلیون لایک داشت.
آمارهای سرد و سخت، نظر فوتبالدوستان سایر نقاط اروپا را تایید میکند، تا طرفداران بریتانیایی. تنها سیلویو پیولا در دورانی که هنوز آفساید وجود نداشت، بیشتر از توتی در سری آ گل زده بود. توتی پنج بار بازیکن سال ایتالیا شده، در سال 2007 کفش طلای اروپا را به خود اختصاص داد و البته در سال 2006 فاتح جام جهانی هم شد. نشریه فورفورتو از مربیان، همتیمیهای سابق و هواداران توتی میپرسد که چرا این گلادیاتور فوتبال اروپا در خارج از کشور چنین مورد احترام است، اما در بریتانیا اینگونه غیرقابل اعتماد و درک است؟ نشانه مهم او چیست؟ چگونه توتی این همه مدت قادر به ماندن در شهر ابدی بوده است؟
“برو و این پسر را جذب کن.” وویادین بوسکوف نگاهش را از سینیشا میهایلوویچ، هافبکی که به او برای تعویضها مشاوره می داد به یک جوان 16 ساله بلوند با چشمانی گرد روی نیمکت رم که چند صندلی آنورتر نشسته بود، معطوف کرد. در فصل ناامید کننده و در اواخر مارس 1993، پنج دقیقه به پایان بازی با برشا مانده بود و رم با دو گل از حریف پیش بود.
وویادین بوسکوف به توتی که کنار روبرتو موتزی روی نیمکت نشسته بود، گفت که گرم کن تا وارد زمین شوی و موتزی نیز به توتی اشاره کرد که او خطاب سرمربی بوده است. بعدها توتی این لحظه را به خاطر آورده و می گوید: “10 ثانیه گرم کرده و وارد زمین شدم. من فقط چند بار صاحب توپ شدم و خیلی هیجان زده و خوشحال بودم.”
توتی به رویای کودکی خود رسیده بود، کاری که از آن زمان بیش از 750 بار برایش رخ داد: بازی برای تیم اول رم. یک دهه قبل با تصور آن لحظه، توتی دریبلهای خود را در بالا و پایین ویاوتونولیا، خیابانی باریک که در جنوب قصر سلطنتی و آمفی تئاتر که در مرکز شهر باستانی رم واقع شده بودند، تقویت کرده بود. این ترکیب کنجکاوی برانگیز طبقه کارگر از دیوارهای قرمز لاتین و بلوکهای آپارتمان زرد رنگ پس از جنگ است؛ مکانی با نام “برج- بلوک رم” که در آن همه یکدیگر را میشناسند.
فرانچسکو فرزند متصدی بانک، لورنزو و فیورلای خانهدار است. او از 9 ماهگی ایستاد و میتوانست راه برود و در چهار سالگی و بعد از تماشای بازیهای فراوان در آپارتمان جمع و جور این خانواده، دیگر استعداد فوقالعاده او روشن بود. یک بار و در یک تعطیلات خانوادگی در شهر ساحلی توروانیکا که نیم ساعتی از مرکز رم فاصله داشت، توتی خردسال با پدرش به ساحل رفت. انزو از گروهی از بچههای هشت ساله سؤال کرد که آیا پسرش میتواند با آنها بازی کند؟ آنها اصرار داشتند که او خیلی کوچک است و ممکن است به خودش آسیب برساند. اما پدر توتی اصرار داشت و فرانچسکوی چهار ساله با شلوار قرمز و پیراهن سفید با شماره 4 در پشت، مقابل بچههای دو برابر سن خود هنرنمایی کرده و آنها را انگشت به دهان نگاه داشت.
هیچ کسی در زندگی توتی مانند مادرش، فیورلا، نقش نداشته است. شعار او این بود: “شما باید از درون آرام و پاکیزه باشید.” او با شخصیتی که اغلب با شخصیتهای طبقه کارگر که توسط آنا مانیانی، بازیگر برجسته ایتالیایی تصویر شده، مقایسه میشود، فرانچسکو و برادر بزرگش ریکاردو را با اخلاق و خلق و خوی کاتولیک بزرگ کرد. او حتی در مقطعی تلاش کرد آنتونیو کاسانو، همبازی آینده فرانچسکو که بسیار بازیگوش بود را نیز اصلاح کند.
توتی در این باره گفت: “من یک مقدار کلاهبردار هم بودم و دزدی فوتبالی میکردم. ما در تمام طول تابستان از ظهر تا غروب آفتاب بازی میکردیم و اغلب قبل از رفتن به خانه با خونسردی توپ را بر میداشتم. من یک مجموعه واقعی داشتم که البته در پایان همه آنها را پس دادم. من در مدرسه بهترین نبودم، اما همیشه به خاطر مادرم به من توجه شده و به خوبی با من رفتار میکردند.”
فرانچسکو در تمام دوران ورزشی خود نیز حس نفر اول بودن را داشت. او با زور درس میخواند و سپس مادرش برای تمرین کردن، او را بین 10 تا سیزده سالگی ابتدا به فوریتسو، سپس سمیت تراسترو و سرانجام لودیگیانی برد تا در مسیر پیشرفت باقی بماند. امیدیو نرونی، مربی فرانچسکو در لودیگیانی گفت: “خانواده توتی نقش مهمی ایفا کردند. در 10 سالگی فرانچسکو یک استعداد کوچک و سریع بود و میشد گفت او یک استعداد طبیعی است. چالش من، جلای آن استعداد که نه، بلکه راهنمایی او در راه صحیح بود. توتی فوتبال را در DNA خود داشت و گرچه گاهی به نظر میرسید موقعیت را از دست میدهد، اما ناگهان موفق به گلزنی میشد.”
خیلی زود دهانها از دیدن درخشانترین ستاره رم در چند دهه اخیر باز ماند. میلان، یوونتوس و احتمالا لاتزیو نیز خواهان جذب توتی بودند، اما خانواده هوادار رم او علاقمند به انتقال به چنین تیمهایی نبودند. فیورلا به محل تمرین و ملاقات جیانینی رفت. گیلدو جانینی، که در آن زمان سرپرستی تیم جوانان جالوروسی را بر عهده داشت، لودیجانی را در خاطر دارد: “او قبلا توتی را به لاتزیو قول داده بود، اما مادر او نزد من آمد و خواست که رم او را جذب کند. من برای متقاعد شدن احتیاج به زمان زیادی نداشتم، زیرا پیش از این توتی را میشناختم و لودیجانی را مجبور کردم که او را به ما بفروشد.”
طی یک ماه، توتی در دو گروه سنی بالاتر برای تیم زیر 15 سال (به طور غیرقانونی) بازی میکرد. او خود را به عنوان بازیکن رم معرفی کرده و در مرحله دوم رقابتهای جام یوفا در سال 1991 برابر اینتر، به عنوان یک توپ جمعکن حضور پیدا کرد. پسر 15 سالهای که هنوز درگیر رژیم غذایی نان، نوتلا، پیتزا و چیپس مارگاریتا بود، به تیم زیر 17 سال کمک کرد تا در همان سال فاتح اسکودتو شوند.
اِزیو سلا، مربی آن مقطع فرانچسکو به فورفورتو گفت: “من فقط یک ماه قبل از انتقال توتی به تیم زیر 20 سال سرمربی او بودم. فرانچسکو خیلی سریع توجه من را جلب کرد و هرگز چنین بازیکن جوان که قادر به انجام چنین کارهای خاصی باشد ندیده بودم. از اولین جلسه تمرینی میدانستم که افسانهای در حال شکل گرفتن است؛ او همه چیز را از هیچ چیز خلق میکرد. من فقط به او گفتم که هرگز احساس نکند همه چیز تمام شده، زیرا همه به طور مرتب از او تمجید میکردند. با گذشت زمان فرانچسکو این مسئله را بارها و بارها ثابت کرد.”
سلا قهرمانی در جام زیر 17 سال برابر میلان در 1991 را مانند دیروز به یاد میآورد: “فرانچسکو از هر تکل بدی گذر میکرد و مهم نبود که چقدر سعی کردند جلوی او را بگیرند. به یاد داشته باشید این تیمی است که بیش از یک بار سعی کرده بود که توتی را جذب کند. من از توتی در هر دو پست هافبک مرکزی و مهاجم بهره بردم و او سازنده هر دو گل ما در جریان پیروزی 0-2 مقابل میلان لقب گرفت. توتی بهترین بازیکنی بود که تاکنون مربیگری کرده بودم. او به هدایت فنی احتیاج نداشت، این فقط اتلاف وقت بود.”
لوچانو اسپینوزی، سرمربی زیر 20 سال توتی، اولین باری که او را در بازیهای پیش فصل دید را هرگز فراموش نخواهد کرد. اسپینوزی به فورفورتوگفت: “بعد از 10 دقیقه، من با جورجو پرینتی مدیر ورزشی رم تماس گرفتم و به او گفتم هرگز نگذارید این ستاره باشگاه را ترک کند. نحوه کار او با توپ مانند هیچ کس دیگری نبود. من فوتبالیستهای جوان زیادی را دیدهام، اما فرانچسکو خاص بود. او تمام تیم را به دوش خود میکشید و من فقط به او گفتم بازی کند. من هرگز یک بچه 16 ساله مثل او ندیده بودم و فرانچسکو کار من را آسانتر کرد.”
در جریان بازی تیم زیر 20 سال مقابل آسکولی در مارس 1993، سرنوشت توتی تغییر کرد. در همان زمان تیم اول نیز قصد سفر به برشا را داشت و بوسکوف، سرمربی جالوروسی در آخرین لحظات تصمیم گرفت فرانچسکوی 16 ساله را نیز با خود ببرد. توتی سرحال از زدن دو گل در نیمه اول، در بین نیمه تعویض شد و به تیم اصلی پیوست. روز بعد ماجرای میهالوویچ، بوسکوف و اولین بازی فرا رسید. او در اولین بازی خود برای رم جانشین روجریو ریزیتلی، اسطوره ملی ایتالیایی و رم که با نام مستعار “ریتزی گل” معروف بود، در میدان شد.
ریزیتلی گفت: “همه ما انتظار داشتیم که آن روز اولین بازی توتی باشد. بسیاری از جوانان با تیم اول تمرین کردند، اما توتی متفاوت بود. شما تصور نمیکنید بسیاری از بازیکنان جوان به تیم اصلی برسند، اما توتی شخصیت بزرگی بود و میتوانست با استعداد خود پیش برود. من به او گفتم که آرام باشد و از اولین بازی زندگی خود لذت ببرد. این فوتبال است. من افتخار میکنم که آن کسی بودم که اجازه دادم توتی برای اولینبار بازی کند. هرسال هرکسی با من تماس میگیرد میخواهد فقط درباره آن بازی رم مقابل برشا صحبت کنم.”
18 ماه بعد، توتی بهتدریج تجربه کار در تیم اول را زیر نظر کارلو ماتزونه به دست آورد؛ مربیای که بعدا آندره پیرلو را هم به یک بازیساز تمام عیار تبدیل کرد. 10 دقیقه اینجا، نیم ساعت آنجا. رابطه آنها مانند پدر و پسر بوده و هست- توتی با تحسین به مربی خود نگاه میکرد- ماتزونه نیز استعداد جوان خود را در مقابل توجه همگان ایمن نگه میداشت. ماتزونه گفت: “از کادر خود خواستم از توتی تعریف نکنند و با توجه به آگاهی از شرایط رم، نمیخواستم جلوی روند پیشرفت او را بگیرم. من اعتراف میکنم که به جای حسادت، از فرانچسکو و استعداد او با احتیاط محافظت میکردم. من تقریبا نمیخواستم او را کشف کنم و به او پر و بال بدهم، زیرا در سن 17 سالگی و به ویژه در رم خیلی زود ممکن است مسیر شما به بیراهه برود و من سعی کردم از او محافظت کنم.”
اولین حضور در ترکیب اصلی رم در دیدار برابر سمپدوریا در فوریه 1994، با انتخاب به عنوان بهترین بازیکن زمین همراه شد و رفتار ماتزونه در پایان بازی، رویکرد او را نشان میداد: “برو دوش بگیر، بچه،”. او اینگونه در گوش فرزند خوانده خود زمزمه کرد.”من با آنها صحبت خواهم کرد.” جای تعجب نیست که توتی پیشگفتار زندگینامه ماتزونه در سال 2010 را نوشت.
شش ماه بعد اولین گل توتی برای رم در دیدار مقابل فوجیا و با یک ضربه زمینی پای چپ به ثمر رسید. او با برادر بزرگتر خود ریکاردو بیرون رفته و این گل را به صرف بستنی جشن گرفت، اما آنچه که این گل را ویژهتر میکرد، ارتباط خانوادگی دیگری بود. توتی سالها بعد گفت: “عموی من، قول خرید یک دوچرخه کوهستان را به من داده بود. هدیه عمو را میخواستم و شاید میتوانستم بدون انتظار برای گلزنی نیز دوچرخه را بخرم، اما من فکر دوچرخه را دنبال کردم. داشتن یک هدف از آن زمان همیشه به من کمک کرده است و مثل این است که من به سمت چیزی میدوم.”
فیورلا، مادر، ماتزونه مانند پدر دوم، اولین گل برای رم الهام گرفته از عمو، اما برادر خوانده بزرگ توتی در رم چه کسی بود؟ جوزپه جانینی که پدرش گیلدو، توتی را در سال 1989 جذب کرده بود، با نام مستعار ایل پرینسیپ (شاهزاده) شناخته میشد و شماره 10 و بازیساز رم بود. هواداران انگلیسی ممکن است او را در ترکیب تیم ملی ایتالیا در سال 1990، جایی که او در سایه روبرتو باجو قرار گرفت، به یاد بیاورند. توتی هنوز به ارث بردن پیراهن معروف الگوی خود را به عنوان یکی از افتخارآمیزترین لحظات فوتبالش میداند.
جانینی که 436 بازی برای رم و 47 بازی برای ایتالیا انجام داده است، گفت: “توتی بیدرنگ ایستاد. همه چیز برای او بسیار آسان به نظر می رسید. کاری که او برای فوتبال ایتالیا انجام داده است را نمیتوان دست کم گرفت، او بهترین بازیکنی است که ما داشتهایم.
او هماتاقی من بود و شرایط جوانی خود را در او دیدم، زیرا او همان کارهایی را انجام داد که من چند سال قبل انجام دادم. او سعی کرد تا از سایر بازیکنان چیزهای زیادی بیاموزد. او واقعا من را مثل برادر بزرگتر میدانست و من مادر او، فیورلا را هم خوب میشناختم. به یاد دارم وقتی فرانچسکو میخواست اولین خودروی خود را بخرد، خواهان خرید فولکس گلفGTI بود که والدینش نگران بودند و به من زنگ زدند. من به آنها گفتم که اولین ماشین من مرسدس بود.”
آن حس تعلق خیلی زود از بین رفت. بعد از سه فصل امیدوارکننده اما بدون جام، ماتزونه در تابستان سال 1996 اخراج شد و جانینی، الگوی توتی، هم با خاتمه کار خود در رم راهی تیم اتریشی اشتروم گراتس شد. پدر و برادر بزرگ او در طی چند هفته جدا شده بودند و کارلوس بیانکی، سرمربی آرژانتینی، جایگزین سرمربی ماتزونه شد.
رابطه توتی با البوزو (“دلقک”) از همان ابتدا متلاشی شد. ماتزونه یک رمی کاریزماتیک، نزدیک به بازیکنان و متولد رم بود که تنبلیهای گاه و بی گاه توتی در تمرینات را به دلیل استعداد فراوان این بازیکن میبخشید، اما جانشین او در استادیو المپیکو از نماد جدید این باشگاه متنفر بود. توتی غالبا نیمکتنشین، به پیراهن شماره 10 جانینی که بسیار دوست داشت هم نرسید و سرخورده در ژانویه 1997 قرار شد با قراردادی قرضی راهی سمپدوریا شود. همچنین تاتنهام نیز به این بازیکن 20 ساله علاقمند بود.
توتی بعدها مدعی شد: “بیانکی نمیتوانست رمیها و بالاتر از همه من را تحمل کند، زیرا من جوان بودم. آیا میتوانید باور کنید که در بازیهای تمرینی دیداری بین رمیها و غیر رمیها انجام میشد؟ ذهن من درگیر رفتن به جنوا بود و اگر من آنجا رفته بودم، شاید دیگر برنمیگشتم.”
این اتفاق چه به خاطر “ایل وِنتو دی پونِنتینو” بود (“باد غربی” که رومیان معتقدند که قلب را گرم و ذهن را کند میکند) و چه فقط یک رابطه عاشقانه ماندگار و بی پایان، در هر صورت توتی در این تیم ماند. در ماه آوریل و در شرایطی که رم در نیمه پایین جدول قرار داشت، بیانکی به رئیس رم، فرانکو سنسی، اولتیماتوم داد که این تیم یا جای توتی است یا من، پس در این شرایط فقط یک برنده وجود داشت.
در فصل 98-1997، زدنک زمان که یک سیگاری دوآتشه و مردی آتشین مزاج و تهاجمی بود، توتی را نگین انگشتر رم کرد. بلافاصله پیراهن شماره 10 را به توتی رسید و او طی یک سال و در 22 سالگی به جوانترین کاپیتان تاریخ سری A بدل شد.
زمان در این رابطه به فورفورتو گفت: “در واقع این من نبودم که توتی را به عنوان کاپیتان انتخاب کردم و این کار توسط بازیکنان تیم و پس از رایگیری انجام شد. آلدایر، مدافع مرکزی برزیلی ما آرای بیشتری داشت، اما او علاقهای نداشت این مسئولیت را بر دوش بکشد. در آن مقطع بازیکنان توتی را به عنوان رهبر خود به رسمیت شناختند. او بسیار آرام و تقریبا درونگرا بود. ممکن بود توتی نتواند در رختکن فریاد زده و کنترل آن را در دست گیرد، اما بهترین رهبر رم در زمین بود.”
توتی با درخشش و با به ثمر رساندن 30 گل و ارسال 26 پاس گل در دو فصل زیرنظر زدنک زمان، بازگشت درخشانی داشت، اما جالوروسی این فصول را با عناوین چهارم و پنجم به پایان رساند. در نووامبر 1997 مقابل جیجی بوفون جوان که در پارما بازی میکرد، یکی از این 30 گل چیپ فرانچسکو توتی به ثمر رسید.
توتی در آن زمان گفت: “زِمان از من میخواهد که مردم را سرگرم کنم و معتقد است مردم برای تماشای یک نمایش به ورزشگاه فوتبال میروند، نه فقط دیدن پیروزیها. سرگرمی یک افتخار و یک مسئولیت است و این امر من را مجبور میکرد گلهایی همانند آن ضربه چیپ وارد دروازه پارما کنم.”
یا پنالتی پاننکا چند سال بعد در نیمه نهایی یورو 2000 مقابل هلند که توتی با اعتماد بهنفسی فوقالعاده، با ضربهای نفسگیر زد که ادوین فان در سار را درون دروازه هلند متحیر کرد. تصادفی نبود که توتی مسابقه را روی نیمکت آغاز کرده بود و این پنالتی درواقع نمایانگر نارضایتی او از سرمربی تیم، دینو زوف بود. اگرچه ایتالیا در فینال مغلوب فرانسه شد، اما توتی بهترین بازیکن آن دیدار بود. آن مقطع زمانی، تطبیقپذیری توتی با شرایط را نشان میدهد. توتی دو فصل نه یک شماره 10 کلاسیک، بلکه در سمت چپ سه بازیکن هجومی بازی کرد و این در حالی رخ داد که پیش از این تصور میشد او تنها یک بازیساز فانتزی شماره 10 است.
زِمان به فورفورتو گفت:” او از کنارهها راحتتر از یک مهاجم نوک میتوانست به سمت داخل حرکت کند. وقتی او در مرکز بازی میکرد، بازیکنان حریف بیشتر روی او خطا میکردند و این بسیار خطرناک بود. او هرگز درباره پست بازی خود شکایتی نداشت زیرا جاییکه من از او بازی میگرفتم، بیشتر در جریان بازی بود.” همچنین تحت هدایت زمان بود که توتی گل تساوی مقابل لاتزیو را در نوامبر 1998 به ثمر رسانده و برای اولینبار کاری کرد که بعدا هیچ بازیکن دیگری بیشتر از او موفق به انجام این کار نشد: گلزنی در دربی رم.
گولیلمو کاسالینی، هوادار رم، به فورفورتو گفت: “این یکی از دو صحنه زیبایی است که من به عنوان یک هوادار رم تجربه کردهام. ما ابتدا یک گل زدیم و در ادامه لاتزیو سه بار به گل رسید، سپس ما یک پنالتی را از دست دادیم و 10 نفره شدیم. سپس توتی که در کل بازی نمایش بسیار خوبی داشت، گل مساوی را به ثمر رساند و مارکو دلوکیو زننده گل پیروزی لقب گرفت.”
دیگر لحظه زیبا برای کاسالینی؟ سه سال بعد و در ژوئن سال 2001، در دیدار برابر پارما در استادیوم المپیکو، سومین عنوان سری آ برای رم و اولین قهرمانی بعد از 18 سال. تیمی که سرمربی آینده تیم ملی یعنی انگلیس فابیو کاپلو ساخته بود، تیمی توانمند بود. کافو، والتر ساموئل و آلدایر در دفاع، هیدتوشی ناکاتا و امرسون در خط میانی و توتی، وینچنزو مونتلا و گابریل باتیستوتا در خط حمله. این مثلث 47 گل از 68 گل رم در سری آ در آن فصل را به ثمر رساند.
باتیستوتا در مورد توتی گفت: “او همه چیز را میدانست و بهترین مهاجم کناری است که من تا به حال با او بازی کردهام. او سریع فکر میکرد و میدانست که مهاجم کنارش چه میخواهد زیرا خود او نیز یک مهاجم است. هیچکس مانند فرانچسکو از ارسال پاس گل لذت نمیبرد که یک مزیت بزرگ است. او عادت داشت مدافعان را جا گذاشته و از آنها رد شود و این برای من و مدافعان حریف غیرقابل توصیف بود. زانوهای من با دیدن حرکات توتی تیر میکشید.”
با کمال تعجب، توتی 13 گله به عنوان فوتبالیست سال انتخاب شد. فقط با 24 سال سن و در کنار بازیکنی چون آنتونیو کاسانو و یک نوجوان دیگر به نام دانیله ده روسی، به نظر میرسید رم میتواند به سلطه خود در سری آ ادامه دهد.
با این حال رابطه بین توتی و کاپلو به جدایی انجامید. هر دوی آنها بسیار لجباز و خودرای بوده و تصور میکردند این اسکودتو سهم تلاش آنها بوده است. یک مربی سختگیر و یک ستاره آنارشیست که تا پیش از آن یکدیگر را تحمل میکردند، بهجان هم افتادند. کاپیتان معمولا شروع و مربی نیز همیشه تلافی میکرد. کاپلو یکبار گفت: “در اینجا شما باید تصمیم بگیرید که آیا هوادار توتی یا هوادار رم هستید؟”
در خلال فصل 04-2003 این رابطه دیگر به انتها رسید. کاپلو مقابل کل تیم به توتی حمله کرد و او را بازیکن تنبلی خواند که هرگز در تمرین تلاش نمیکند. مطبوعات خیلی زود متوجه این اتفاق شدند و سرمربی، کاپیتان تیم را مقصر درز کردن اتفاقات رختکن دانست. کاپیتان نیز سرمربی را سرزنش میکرد که بهاندازه کافی انعطافپذیر نیست که بتواند او و کاسانو را در یک تیم قرار دهد.
او و کاپلو بعدا با هم آشتی کردند اما مدیریت بازیکنی مثل توتی آسان نبود. لوئیس انریکه در طول یک فصل حضور در رم در فصل 12-2011 بیش از همه در مدیریت توتی دچار مشکل شد. با این وجود، بدون این اتفاق لوییس انریکه نمیتوانست شش ماه قبل از فتح سه گانه، در ابعادی کوچکتر با لیونل مسی در ژانویه سال 2015 برخورد کند.
اگر نشانه یک فوتبالیست بزرگ این باشد که با افزایش سن کامل میشود، هیچ نمونه بهتری از توتی وجود ندارد. اینگونه نیست که او بهتر شده، اما توتی به جای تلاش برای بهبود ضعفی که هرگز نمیتوان برطرف کرد، روی بهتر شدن نقاط قوت خود تمرکز کرد. اگرچه میتوان دوران کاپلو و فتح عنوان در سری آ را به عنوان بهترین دوران توتی ذکر کرد، اما پایدارترین دوران موفقیت توتی زیر نظر لوچانو اسپالتی بود. در شروع دومین فصل اسپالتی، توتی 30 ساله بود و علاوهبر دو عنوان قهرمانی در کوپا ایتالیا، طی چهار سال و نیم دوران حضور پرچالش اسپالتی، رم سه فصل به عنوان دومی سری آ نیز دست یافت.
نکته مهم و حیاتی برای کسب این موفقیت، سازگاری بود و هوش فوتبالی توتی پیش از این و در اواخر دهه 1990 در روزهای حضور زدنک زمان ثابت شده بود که بسیاری اوقات نیاز باعث تولد و ظهور چیزی میشود. کاسانو، وینچنزو مونتلا و شعبانی نوندا همگی مصدوم شده بودند و در دیداری برابر سامپدوریا در دسامبر 2005، توتی برای اولینبار از دوران حضور در تیم جوانان به عنوان مهاجم نوک بازی کرد.
اما او یک مهاجم هدف معمول نبود. توتی برای ایجاد مشکل برای مدافعان یارگیر حریف، در این پست تغییراتی ایجاد کرده و با حضور هافبکهایی چون مانسینی، تادی و پروتا، باعث افزایش عمق میشد. اینگونه سیستم 0-6-4 متولد شده و رم با کسب 11 پیروزی متوالی در سری آ رکورددار شد. اسپالتی در اواسط آن روند پیروزیهای پیاپی گفته بود: “دادن توپ به توتی مانند قرار دادن آن در بانک است. فرانچسکو برای رختکن تیم و شهر رم بازیکنی مهم بوده و سزاوار تمام عناوینی است که به او اعطا شده و درمورد او گفته میشود، توتی بهترین بازیکن جهان است.” توتی در 24 بازی سری آ 15 گل به ثمر رساند. توتی یک بار دیگر و اینبار مقابل اینتر در سن سیرو یک گل چیپ جسورانه را به ثمر رساند و قبل از مصدومیت از ناحیه مچ پا در اوج بود، اما در فوریه 2006 فصل برای او به پایان رسید.
فقط تلاش بیوقفه مربی شخصی توتی یعنی ویتو اسکالا، که دستمزد این مربی به عنوان بخشی از قرارداد توتی با رم تعیین شده بود، میتوانست کاپیتان را برای مسابقات جام جهانی در تابستان آماده کند. (و همچنین قول مارچلو لیپی، سرمربی ایتالیا که به توتی گفته بود در صورت آمادگی او را انتخاب میکند). توتی در هر هفت مسابقه بازی کرد و آتزوری برای چهارمین بار قهرمان جام جهانی شد. با چهار پاس گل (بهترین رکورد در کل جام) و به ثمر رساندن گل پیروزی بخش در اوقات تلف شده دیدار مقابل استرالیا در مرحله یک هشتم، توتی نقش مهمی در این قهرمانی داشت.
توتی قهرمان جهان شد و در تیم منتخب این مسابقات نیز قرار گرفت، اما هنوز هم عملکرد توتی حتی در ایتالیا مورد انتقاد بود. توتی بعدا گفت: “متاسفم که 100 درصد آماده نبودهام. اما پس از هر اتفاقی که رخ داد، اگر کسی در ابتدای مسابقات به من میگفت که تو میتوانی تنها 30 درصد آماده باشی اما قهرمان جام جهانی شوی، حتی اگر در بهترین شرایط هم نبودم، این پیشنهاد را میپذیرفتم.” فصل 07-2006 بهترین فصل توتی از نظر شخصی بود و او در نهایت موفق به فتح عنوان کفش طلای اروپا شد. توتی در 50 بازی در همه رقابتها 32 گل به ثمر رساند و 15 پاس گل نیز ارسال کرد. رم در آن فصل فاتح کوپا ایتالیا شده و در سری آ نیز در رده دوم قرار گرفت.
او همچنین در این فصل، گلی که بسیاری معتقدند بهترین گل توتی است را به ثمر رساند؛ یک ضربه والی پای چپ محکم و زیبا در خانه سمپدوریا و استادیوم لوئیجی فراری که با تشویق هواداران حریف همراه شد (آنهم در ایتالیا، سرزمینی که بازی جوانمردانه فراموش شده است). اسپالتی گفت: “بازیکنانی مانند توتی خودشان راه را نشان میدهند و حضور او در محوطه مانند نزدیک شدن گرگ به لانه مرغها است. او همیشه فضایی برای ایجاد وحشت برای حریف ایجاد میکند.”
علیرغم این درخشش، شکست 1-7 برابر منچستریونایتد در اولدترافورد یکی از نقاط منفی کارنامه توتی در آن فصل و شاید یکی از دلایل چنین قضاوتی از سوی انگلیسیها درباره این بازیکن بود. با این حال شاید کمتر کسی متوجه شد که این عملکرد توتی در بازی اول (پیروزی 1-2 رم در استادیو المپیکو) بود که الکس فرگوسن را متقاعد کرد که در فصل بعد با سیستم بدون مهاجم بازی کند، با حضور کریستیانو رونالدو، وین رونی و کارلوس تبس که دائما در حال تغییر پست بودند. با این سیستم یونایتد قهرمان لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا شد.
از آن سال فوقالعاده به بعد، توتی ثبات فوق العادهای داشت. او 145 گل از 300 گل خود برای رم را بعد از 30 سالگی به ثمر رساند که در مقایسه با آلن شیرر با 84 گل و روبرتو باجو با 80 گل بعد از این سن، این یک موفقیت باورنکردنی بود. در فوتبالی که دائما فیزیکی میشود، قطعا مطابقت با آن غیرممکن خواهد بود. توتی سه روز پس از تولد 38 سالگی و در دیدار برابر منچسترسیتی در سپتامبر 2014 با یک ضربه چیپ زیبا دروازه جو هارت را باز کرد و به مسنترین گلزن تاریخ لیگ قهرمانان اروپا تبدیل شد، رکوردی که خود توتی خیلی زود با نواختن یک ضربه آزاد مقابل زسکا مسکو آن را بهبود بخشید.
برای توتی گلزنی تا اندازهای جانشین فتح عناوین شده بود. اشتهای گلزنی توتی زیر نظر اسپالتی افزایش یافته بود. از سپتامبر 2009، توتی زیر نظر کلودیو رانری، همتیمی سابقش مونتلا، لوئیس انریکه، زدنک زمان، آئورلیو آندریازولی و رودی گارسیا و اسپالتی به میدان رفت. لوییس انریکه و مونتلا از توتی به عنوان تِرِکُوارتیستا، گارسیا مانند اسپالتی از او به عنوان مهاجم 9 کاذب بهره برده و زدنک زمان او را در پست وینگر چپ به بازی میگرفت. زدنک زمان، مربی اهل چک که یک سیگاری قهار است، به FFT گفت: “توتی مثل قبل بود، اما او در گذشته بیشتر علاقمند به ارسال پاس گل بود که انگار مربیانش به او گفته بودند برای اینکه بازیکن بهتری به نظر برسد، باید بیشتر گل بزند.
او خودخواهتر و تکروتر شد. سایر مربیان او را متقاعد کردند که برای اینکه رسانهها بیشتر به او بپردازند، باید گلهای بیشتری بزند.” اینکه رسانهها حالا او را تحسین میکنند حقیقت دارد. وقتی اخیرا گاتزتا دلا اسپورت، روزنامه چاپ میلان، بهترین بازیکن 20 سال اخیر را انتخاب کرد، حدس بزنید چه کسی بالاترین میانگین را داشته است؟ البته توتی. اینکه علیرغم تنها 58 بازی ملی برای ایتالیا، او چنین جایگاهی در سراسر ایتالیا دارد خود موید همه چیز است.
بداخلاقی های یک اسطوره
چنین تمجیدی سخت به دست میآید. برای مدت طولانی، توتی کم اهمیت به نظر رسیده و ارزش قابل توجهی نسبت به پسر عمویهای ثروتمندتر و قدرتمندتر فوتبال ایتالیا در میلان و تورین نداشت؛ خیلی آتشین مزاج، خیلی زمخت، خیلی … رمی. این آتشمزاجی باقی مانده است و بله، روی او خطا میشود اما غالبا تلافیهای توتی منجر به کارت قرمز میشود. ضربه آرنج به مارتین کیون در لیگ قهرمانان سال 2003، لگد به ماریو بالوتلی در فینال کوپا ایتالیا در سال 2010. پرتاب آب دهان به سمت کریستن پولسن مقابل دانمارک در اولین بازی ایتالیا در یورو 2004. میراث و لهجه غلیظ رمی او، زخمت و متفاوت از استاندارد ایتالیایی بوده و یک موضوع ثابت در همه مصاحبه توتی در طول 25 سال گذشته بوده است. در اولین روزهای بازی توتی، این دستاویز دیگری برای انتقاد از او بود.
لهجه بدون شک به عملکرد یک بازیکن کمک نمیکند، اما توتی – که به عنوان درخشانترین استعداد شناخته نمیشد- کمکی به شهرت خودش نکرد. در یک مناسبت و در یک کنفرانس مطبوعاتی، یک روزنامهنگار از او سوالی پرسید که عبارت “Carpe Diem” را شامل میشد. توتی پاسخ داد: “ببخشید، من نمیتوانم انگلیسی صحبت کنم”. او همچنین اعتراف میکند که “شازده کوچولو” تنها کتابی است که تاکنون تا آخر خوانده است. توتی گفت: “من مینشینم، صفحات اول را می خوانم، بعد خسته میشوم.”
توتی در سال 2002 گفت: “من هزینه رمی بودن را میدهم. شاید آنها دوست ندارند که یک بازیکن بزرگ در رم وجود داشته باشد. قدرت فوتبال دیگر فقط مختص به شمال نیست، اما این چیزی است که آنها همیشه از آن استفاده میکنند. از دید آنها ما رمیها تنبل، تهاجمی، حساس و چاق هستیم. شاید نژادپرستی زیادی تند باشد شاید تبعیض درستتر است. آنها میتوانند هرطور دوست دارند فکر کنند. من رمی متولد شدهام و رمی خواهم مرد. من هرگز این تیم یا شهرم را ترک نمیکنم و هرگز باعث رضایت آنها نمیشوم.”
توتی که از چیزهایی که در موردش گفته میشد، خسته شده بود، کاری در این زمینه انجام داد. در آن سال، توتی یک کتاب طنز منتشر کرد که حاوی همه جکهایی بود که درباره خودش شنیده بود. همه این جوکها درباره توتی در یک ماه به فروش رسید و پرفروشترین کتال سال شد و تمام سود به یونیسف رسید که توتی سفیر این مجموعه بود. او در ادامه در یک برنامه دوربین مخفی به عنوان متصدی پمپ بنزین حضور پیدا کرد (شغلی که توتی مدعی شد در صورت فوتبالیست نشدن به آن روی میآورد) واز هر کسی که او میشناخت سوال میکرد:” شما فکر می کنید اگر من واقعا فرانچسکو توتی بودم، این کار را میکردم؟”
توتی در مصاحبهای در سال 2013 در سالگرد 20 سالگی اولین بازی خود در رم گفت: “کمی شوخی کردن با خود امری مهم است.” در ادامه وقتی از توتی سؤال شد که آیا احساس اولین بوسه قویتر است یا اولین گل، او پاسخی متفاوت از آنچه دیگر بازیکنان در مقابل رسانهها میدهند، داشت: “دلیل اولین بوسه شما، تماشای بوسههای دیگران بوده و شما عشق و اشتیاقی را منتقل نمیکنید، اما شما همیشه آرزوی زدن اولین گل خود را داشتهاید.”
اما این توانایی جلب دوربینها به سمت خود، به اندازه قدرت رد کردن هر پیشنهاد بزرگ دیگر برای ترک رم بود (در سال 2004 توتی تقریبا فاصلهای با دیگر تیم مورد علاقهاش، رئال مادرید نداشت، اما در نهایت نتوانست رم را ترک کند) که این اقدام او را نه تنها در پایتخت بلکه در کل ایتالیا محبوب کرد. تغییر توتی از شوخی ملی به گنجینه ملی به طرز فوق العادهای شبیه به سرنوشت دیوید بکام در انگلیس است.
دیگر درخشش توتی در دربی مقابل لاتزیو باعث خوشحالی کل ایتالیاییها میشد. تیشرت او پس از گلزنی در دربی سال 1999 و پیراهن مشهور “Vi ho purgato ancora” (دوباره از شر شما خلاص شدم)، جشنهای توتی را تبدیل به یک افسانه کرده بود. او در سال 2004 هدایت یک دوربین تلویزیونی را برای نشان داد کل استادیوم در دست گرفت و در ژانویه سال 2015، توتی پس از دبل در جریان تساوی 2-2 برابر لاتزیو به مقابل کوروا سود رفت و سلفی گرفت، زیرا برای توتی هیچ لذتی بالاتر از گلزنی مقابل لاتزیو نبود.
پائولو، هوادار 20 ساله لاتزیو میگوید: “روزی که توتی از فوتبال خداحافظی کند، ما یک جعبه شامپاین برای او ارسال خواهیم کرد. از توتی نفرت داریم اما او را تحسین هم میکنیم و همه آرزو میکنند بازیکنی مانند او در شهرشان متولد شده باشد. او به همه هواداران رم امید داده و روابط بزرگی بین شهر، تیم و هواداران برقرار کرده است.”
اما بالعکس برای برخی هواداران رم، جایگاه توتی از زمان کسب محبوبیت در کل فوتبال ایتالیا آسیب دیده است. کازالینی، هوادار رم در این رابطه گفت: “توتی بدون شک سمبل و تجسم شخصیت ما است. اما مقاطعی هم بود که او ناپدید میشد. رئیس ما جیمز پالوتا طرفداران را “احمق” خوانده است و دخالت توتی میتوانست کمک کند. تا حدودی، دانیله ده روسی در این موارد کمک بیشتری کرده است. اما عشق ما بیقید و شرط و کمی شبیه یک ازدواج است؛ زیرا شما بعضی اوقات دعوا میکنید، اما بعد فراموش میکنید. اولینباری که توتی را دیدم، فکر نمیکردم اما عاشق شده بودم.”
هنوز این سوال وجود دارد که دوران حرفهای گلادیاتور چه زمانی به پایان میرسد. فراموش نکنیم که او دوران حرفهای را از سال 1993 آغاز کرد. مارچلو لیپی، سرمربی توتی هنگام قهرمانی ایتالیا در جام جهانی 2006 قبل از خداحافظی این بازیکن و بعد از رسیدن توتی به گل شماره 300 مقابل ساسولو گفت: “همین حالا نیز اندوه فراوانی درباره فرانچسکو وجود دارد. من نمیدانم که این بدان دلیل است که او اخیرا به اندازه قبل مورد استفاده قرار نمیگیرد یا به این دلیل است که شاید او نیز متوجه شده در حال نزدیک شدن به پایان دوران فوقالعاده خود است.”
در این فصل نه مصدومیت به او کمکی کرده و نه فرم تیم رم. علیرغم تمایل خود توتی، باشگاه علاقهای به ماندن او ندارد. مصاحبه از اوایل دهه 90 از توتی وجود داشت که او تاکید کرد شانسی برای بازی کردن در ترکیب رم در اواخر دهه سی سالگی خود نمیبیند. کازالینی در ادامه گفت: “روز خداحافظی توتی از فوتبال مثل یک فاجعه خواهد بود. بازیکنی مثل توتی میتوانست و باید 1000 سال بازی کند. یک در میلیون مانند توتی متولد میشود و او با استعداد خود میتواند بدون حتی دویدن هم بازی کند. متاسفانه آنچه قلب و بدن میخواهند دو چیز متفاوت است. وقتی پاهایتان توان ندارد، فکر میکنم بهتر است ریسک نکرده و از فوتبال خداحافظی کنید.”
تابستان چند سال قبل و پیش از آغاز شایعات بازنشستگی، توتی در مورد خداحافظی کاپیتان لیورپول، استیون جرارد صحبت کرده و گفت: “او یک افسانه است. جرارد سالهای زیادی برای لیورپول بازی کرده و همیشه برای این باشگاه جنگیده است. باید از جرارد به خاطر دستاوردهایش تقدیر و به او احترام گذاشته شود.” این میتوانست صحبتهای او درباره خودش باشد. یک بار از توتی سؤال شد که چه کسی را در تاریخ برجسته فوتبال ایتالیا بالاتر از خودش میداند و او بی پپرده گفت: “هیچکس؛ زیرا آمار و ارقام خود گویای همه چیز هستند.”
این خدای رمیهاست. گلادیاتوری که تصویر او تزئین دیوارهای بیشماری در سراسر شهر ابدی است، نقاشیهای دیواری که به آنچه او است، شهادت میدهند. به جامها و عناوین فکر نکنید؛ به این فکر کنید که توتی برای این شهر و این مردم چه معنایی دارد؛ حتی برای هواداران لاتزیو.
نویسنده: Andrew Murray
نشریه / وبسایت: FourFourTwo
ترجمه: هفت یک