سیدجلال حسینی؛ سربازی که پیری سرش نمیشود
پس از کسب هشتمین عنوان قهرمانی در لیگ برتر فوتبال کشور کدام آینده پیش روی سیدجلال حسینی خودنمایی میکند؟
به گزارش ایلنا، مردی که با سایپا یکبار با سپاهان سهبار و با پرسپولیس هم چهار مرتبه قهرمان لیگ شده، آیا همچنان در صحنه میماند تا در فصل بعدی به سوی قهرمانی نهم خود نیز حرکت کند؟ آیا سیدجلال در 38سالگی نیرویی تمامشده است یا مردی که همچنان کارساز است و هنوز برای یکی دو فصل دیگر جا دارد؟
سیدجلال در فصل رو به پایان لیگ برتر بیش از هر زمانی روی نیمکت نشانده شد. گابریل کالدرون در نیمفصل اول کمتر از او استفاده کرد تا حسین کنعانیزادگان بیشتر به بازی در ترکیب ثابت سرخها خو بگیرد و یحیی گلمحمدی نیز در نیمفصل دوم در اغلب موارد کنعانی را به او ارجح شمرد و شانس حسینی فقط زمانی باز شد که این مربی متین و مأخوذ به حیا در هفتههای پایانی فصل نوزدهم لیگ برتر به یک خط دفاع سهنفره روی آورد. در چنین خطی کنعانی در لب خط سمت راست میایستد. سیدجلال در وسط مستقر میشود و شجاع خلیلزاده بهعنوان مدافع سمت چپ انجام وظیفه میکند. با این حال در این ترکیب نیز طی دیدار نافرجام اخیر قرمزها با ذوبآهن در تهران خلل و تغییر حادث شد و کنعانی با انتقال به مرکز دفاع که پست تخصصی وی است، حسینی را به صف ذخیرهها راند، ولی در همین دیدار نیز یحیی در 20 دقیقه آخر باز به حسینی روی آورد تا ثابت شود حتی وقتی پرسپولیس در غیاب حسینی گل میخورد و برای جبران آن میکوشد، این مدافع تمامنشدنی و سیریناپذیر یکی از گزینههای ارجح برای زدن گل نجاتبخش است (که البته در آن شب به دست نیامد).
این اولینبار در فصل رو به اتمام نبود که سیدجلال برای دقایقی اندک به میدان گسیل میشد. او در مرتبه قبلی از دقیقه 90 به بعد به صحنه ورود کرد و با این وجود در همان دو سه دقیقه باقیمانده مثل پسری 18ساله برای تیمش دوید و جانفشانی کرد تا برتری پرسپولیس محفوظ بماند. داشتن چنین سرباز وفاداری آرزوی هر تیمی است و با سیدجلال حال هر تیمی خوشتر میشود، ولی باید پرسید قرمزها و بهواقع شخص گلمحمدی که سلایق و رفتارهای غریبی دارد تا کی پای مردی میایستد که بدیهی است دیر یا زود کفشهایش را میآویزد؟ یکی از سلایق فنی عجیب و تازه گلمحمدی، همان مسأله رویکرد به دفاعی سهنفره است که هرچند ابتدا موفق به نظر میرسید و تعریفهای زیادی از آن شد، اما بهآرامی نقایص خود را در اردوگاه سرخ عیان کرده و بهتر است بگوییم ضعف قرمزها در اجرای نیازها و تأمین ملزومات چنین سیستم دشوار و مردافکنی که نفراتی بشدت هوشیار و در عین حال فیزیکی میخواهد را عیان کرده است.
چه پرسپولیس سرش در این زمینه خاص به سنگ خورده باشد و به خط دفاع سهنفره قبلیاش روی بیاورد و چه خیر، سیدجلال با این سؤال اضافی فراروی خود مواجه است که چه میزان آمادگی و صرافت و سرعت انتقال دارد که بتواند با نیازهای پستی کنار بیاید که بازی در آن هر روز سختتر و وجوه فیزیکی و سرعتی آن بیشتر میشود؟ آیا سیدجلال در لیگ بیستم هم میتواند مرد مناسب حداقل دوسوم مسابقات باشد یا از دید یحیی نیروی تقریباً تمامشدهای است که منطق و مصلحت ایجاب میکند هرچه سریعتر کفشها را بیاویزد و مثلاً دستیار خود او در کادر فنی قرمزها بشود؟ یحیی مشابه این نگرش و رفتار را در مرتبه قبلی سرمربیگریاش در جمع قرمزها با مهدی مهدویکیا داشت و لابد به یاد داریم که آن ماجرا چه پایان تلخی داشت. پرسپولیس طبق روال و عادات سالهای اخیرش همچنان مدافعان وسط پرتعدادی ندارد و در روزهای مصدومیت و غیبت آنها از محسن ربیعخواه و حتی کمال کامیابینیا هم بهطور اضطراری در این منطقه سود جسته، به همین سبب از آمدن کنعانیزادگان در تابستان سال پیش استقبال کرد و «شجاع» که دو تابستان قبل از آن آمد، اینک در 32سالگی از ارکان اصلی دفاعی قرمزها است. با این حال بحث سیدجلال فرق میکند و او با همه محبوبیت عظیمش نزد طرفداران و حتی مخالفان پرسپولیس، به واپسین روزهای پاییز قهرمانیاش رسیده است. رکورددار شدن در زمینه قهرمانی در لیگ برتر با سه تیم متفاوت او را به بازیکنی بالنسبه افسانهای تبدیل کرده و سختکوشیاش ورد زبان همگان و درسی برای جوانترها بوده است.
او حرفی از خداحافظی نزده و تأکید وی و همبازیانش برای هجوم به سمت پنجمین قهرمانی متوالی در لیگ برتر نشان از این دارد که او لااقل در حال حاضر و برای لیگ بیستم به اعلام بازنشستگی فکر نمیکند. شاید محسنات این قضیه برای سرخها فراوان باشد و اگر سلایق خاص یحیی حائلی تازه و اضافه روی دید فنی او نکشد، میتواند در تمامی روزهای سخت لیگ بعدی و حداقل در هفتههای غیبت یکی دو مدافع دیگر قرمزها بهترین عصای دست برای او باشد. همین حالا هم نیمهنهایی و احتمالاً فینال جام حذفی کشور و سپس دیدارهای شهریورماه سرخها در لیگ به تعویق افتاده قهرمانان آسیا معابری حساس و خطیرند که تجربه حسینی در آنها بسیار به کار پرسپولیس میآید. او سربازی فوقالعاده است که پیر و سیر نمیشود و اگر پرسپولیس پنج نفر دیگر مثل او داشت، زمین قهرمانیها و قلمرو سلطهاش سرسبزتر و وسیعتر و برای رقبا غیرقابل دستیابیتر میشد. آیا قدر و ارزش او را به اندازه کافی میدانند؟