خبرگزاری کار ایران

چگونه می‌توان رئیس باشگاه بایرن مونیخ شد

چگونه می‌توان رئیس باشگاه بایرن مونیخ شد
کد خبر : ۹۲۴۳۵۴

رئیس اغلب با آرای اعضای باشگاه انتخاب می‌شود. البته همیشه این اتفاق نمی‌افتد و برای مثال انتخاب رئیس در بایرلورکوزن و ولفسبورگ به شیوه دیگری است.

به گزارش ایلنا، در سازمان‌ها، معمولاً از دو عبارت «رئیس» و «رئیس هیأت مدیره» به جای هم استفاده می‌شود اما در باشگاه‌های آلمانی، اوضاع به شکلی متفاوت به پیش می‌رود و دو نفر عهده‌دار این دو سمت هستند اما تفاوت این دو پست در بوندس‌لیگا چیست؟

برای پاسخ به این پرسش باید به این پرداخت که باشگاه‌های آلمان و سلسله‌مراتب مدیریتی آنها چطور سازمان می‌یابند. بسیاری از باشگاه‌ها، از جمله بایرن مونیخ و بوروسیا دورتموند، در واقع شرکت تابعه یک شرکت اصلی به شمار می‌روند.

دو شرکت اف‌سی بایرن مونیخ AG و بوروسیا دورتموند GmbH & Co مؤسساتی حقوقی هستند که باشگاه‌های بایرن مونیخ و بوروسیا دورتموند نماینده آنها در فوتبال به شمار می‌روند. اکثر این شرکت‌های حقوقی در اوایل دهه 2000 تأسیس شده‌اند. بایرن به عنوان AG تأسیس شده که به معنای «با مسئولیت محدود» است. دورتموند هم GmbH است که نوعی شرکت خصوصی محدود به شمار می‌رود. این شرکت‌ها معمولاً نماینده تیم فوتبال اصلی مردان هستند اما می‌توانند سایر تیم‌ها را هم زیر پوشش خود داشته باشند. به همین دلیل ساختار خاصی در داخل شرکت‌ها وجود دارد. برای مثال، کارل- هاینس رومنیگه ریاست هیأت مدیره بایرن مونیخ AG را به عهده دارد. هانس-یوآخیم واتسکه نیز مدیر ارشد اجرایی و رئیس هیأت مدیره اجرایی بوروسیا دورتموند GmbH & Co است. باشگاه‌ها در آلمان عناوین خاصی برای این پست‌ها در ساختارشان دارند اما در کل این افراد به عنوان رئیس هیأت مدیره یا مدیر ارشد اجرایی شناخته می‌شوند و اغلب این دو پست به جای هم استفاده می‌شوند.

بسیاری از این شرکت/باشگاه‌ها هیأت نظارت یا هیأت مدیره دارند که اغلب سهامداران یک شرکت هستند که قرار است منافعشان را در داخل باشگاه ترویج کنند.

سپس نوبت به خود باشگاه می‌رسد که اغلب با پسوند .e. v در انتهای نامش شناخته می‌شود (به معنای باشگاه ثبت‌شده). برای مثال، باشگاه فوتبال بایرن مونیخ .e. v یا بال‌اشپیلفراین بوروسیا 09 .e. v دورتموند.

هواداران در عمل عضو این باشگاه‌ها می‌شوند. برای مثال، بایرن در نوامبر 2018، 291هزار طرفدار عضو داشته است، که بیشترین تعداد عضو در جهان است. در اینجاست که بحث ریاست باشگاه مطرح می‌شود، یعنی فردی که انتخاب می‌شود تا تمامی فعالیت‌های ورزشی باشگاه را زیر نظر داشته باشد. این کار با رأی‌گیری از اعضا انجام می‌شود.

در مونیخ، این سمت متعلق به اولی هوینس بود و حالا هربرت هاینر رئیس باشگاه است. هاینر پیش‌تر مدیر ارشد اجرایی آدیداس بوده است. البته هاینر رئیس هیأت ناظر بایرن مونیخ AG هم هست، مانند راینهارد روبال که ریاست هیأت ناظر بوروسیا دورتموند GmbH را به عهده دارد. همانطور که قبلا گفته شد، عناوین مختلفی برای مدیران باشگاه‌ها وجود دارد، که بستگی به این دارد باشگاه‌ها چه ساختاری دارند اما در هر حال، نقش رئیس هیأت مدیره و رئیس و مدیر کم و بیش یکی است.

آنها مسئولیت مدیریت باشگاه را به عهده دارند، سخنگوی باشگاه هستند، نمایندگی باشگاه در شهر محل استقرار باشگاه و در خارج از آن به عهده‌شان است و البته از نزدیک با طرفداران در ارتباط هستند. تصمیمات درباره انتقالات و انتصابات مدیریتی معمولاً با امضای رئیس هیأت مدیره و با مشورت مدیر ورزشی انجام می‌شود.

اما اغلب ساختاری وجود دارد که طبق آن، پست‌های رئیس هیأت مدیره و مدیر ورزشی ادغام می‌شوند. برای مثال، در اشتوتگارت، هیأت مدیره سه عضو دارد که همه جنبه‌های متفاوت باشگاه‌داری زیر نظر آنها است. اشتفان هایم مسئول امور مالی، مدیریتی و عملیاتی است، یوخن روتگرمان کار بازاریابی و فروش را به عهده دارد و توماس هیتسل‌اشپرگر هم مدیر ورزشی و رئیس هیأت مدیره در بخش ورزش است. به بیان دیگر، او مدیر ورزشی است که در هیأت مدیره هم حضور دارد. یوخن اشنایدر در شالکه هم پست مشابهی در هیأت مدیره سه‌نفره دارد و مکس ابرل در بوروسیا مونشن‌گلادباخ هم مدیر ورزشی است و هم مدیر ارشد اجرایی. او البته مدیریت ارشد اجرایی را با همکاری اشتفان شیپرس به پیش‌ می‌برد. لوتز فانن‌اشتیل (فورتونا دوسلدورف)، یوخن زایر (فرایبورگ)، میشاییل پریتس (هرتابرلین)، روون شرودر (ماینس)، فرانک باومن (وردربرمن)، اولیور رونرت (اونیون برلین) و یورگ اشماتکه (ولفسبورگ) همگی مدیران ورزشی‌ای هستند که سمت رئیس هیأت مدیره یا مدیر ارشد اجرایی را هم دارند.

اما چگونه می‌توان رئیس، یا رئیس هیأت مدیره شد؟

رئیس اغلب با آرای اعضای باشگاه انتخاب می‌شود. البته همیشه این اتفاق نمی‌افتد و برای مثال انتخاب رئیس در بایرلورکوزن و ولفسبورگ به شیوه دیگری است. این دو باشگاه از قانون 1+50 بوندس‌لیگا تبعیت نمی‌کنند؛ طبق این قانون، طرفداران باید مالک بیش از نیمی از باشگاه باشند. اما مسأله این است که سرمایه‌گذاران لورکوزن و ولفسبورگ بیش از 20 سال است که در این دو باشگاه حضور دارند و به همین دلیل آنها از قانون 1+50 مستثنی شده‌اند. طبق قانون، اگر سرمایه‌گذاران بیش از 20 سال در یک باشگاه حضور داشته باشند، نیازی نیست که حتماً مالکیت بیش از نیمی از باشگاه با هواداران باشد. بایرلورکوزن در سال 1904 از سوی کارکنان شرکت داروسازی آلمانی بایر تأسیس شد که در شهر لورکوزن قرار داشت. ولفسبورگ هم در سال 1945 تأسیس شد. مؤسسان آن کارکنان محلی شرکت فولکس‌واگن بودند و شهر ولفسبورگ هم تنها هفت سال پیش از آن برای کارخانه تولید ماشین فولکس‌واگن ساخته شده بود. این شرکت که نامش به معنای «خودرو مردم است»، به تولید خودرو معروف فولکس‌واگن قورباغه‌ای پرداخت که در آن دوران بسیار محبوب شده بود.

صد درصد سهام این دو باشگاه متعلق به بایر AG و فولکس‌واگن AG است و به این ترتیب رئیس باشگاه‌ها را هم شرکت‌ها تعیین می‌کنند. کار انتخاب رئیس هیأت ناظر بر باشگاه‌ها هم به عهده این دو شرکت است. به این ترتیب خبری از عضویت هواداران در این دو باشگاه نیست.

رئیس هیأت مدیره باشگاه یا مدیر ارشد اجرایی این دو باشگاه هم از سوی خود باشگاه‌ها انتخاب می‌شود، که این کار به رئیس یا هیأت ناظر محول شده است و خبری از رأی‌گیری از اعضا نیست.

رئیس هیأت مدیره وظیفه اداره روزانه باشگاه و نمایندگی آن را به عهده دارد اما او در نهایت به رئیس، یا به هیأت ناظر گزارش می‌دهد. یک رئیس هیأت مدیره یا مدیر ارشد اجرایی را رئیس باشگاه می‌تواند اخراج کند و رئیس تنها با رأی اعضای هیأت مدیره می‌تواند برکنار شود.

 

منبع: سایت بوندس‌لیگا

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز