آزمون: اسکوچیچ میتواند بهتر از ویلموتس عمل کند/ در انتظار انتقال به یک تیم بزرگ اروپایی هستم
مهاجم تیم ملی در برنامه تلویزیونی به توضیح شرایط حال حاضر خودش پرداخت.
به گزارش ایلنا، بخشی از زندگی سردار آزمون امروز سوژه برنامه ورزش و مردم بود و گفتگوی جذابی هم با خود او انجام شد.
ابتدای این مستند با مادر سردار آزمون بود که اینطور حرف می زد: خدایا مشکل کشای کار من شو که ان شاالله سردار خوب بازی کند.
سپس سردار گفت: من اگر روزی به امید خدا پدر شوم، مثل بابایم نمی شوم. که نگذارم بچه ام، درس نخواند.
سردار در ادامه گفت: من کلا خانواده فانی داریم که خیلی به ما خوش می گذرد.
زمانی که من بچه بودم، خیلی در ورزش پارتی می شد. اگر من می خواستم به والیبال بروم، حتما می توانستم پدرم را به عنوان پارتی انتخاب کنم. واقعا هم والیبالم خوب بود و همه می گفتند والیبالم بهتر از فوتبال است ولی پدرم همیشه من را به فوتبال تشویق می کرد، چون از والیبال خیری ندیده است.
سپس پدر آزمون گفت: دوست داشتم سردار پیشرفت کند و به تیم های خوب برود و این بزرگترین آرزوی من بود.
در ادامه سردار گفت: دور و اطرافیانم خیلی به من می گویند که اگر ما جای تو بودیم، فلان کار را می کردیم ولی من به آنها می گویم که من فقط همین پدر و مادر را دارم و نمی خواهم بعدا شرمنده این ها بشوم.
ادامه این گزارش تصویری بخشی از تمرینات سردار در کازان بود و اینکه چطور به این جایگاه رسیده است. او در این مورد در حالی که روی یک صندلی تنها نشسته بود، گفت: هیچ کس نمی تواند درک کند که با استوک آهنی بیایند روی پایت چقدر درد دارد؛ آن هم در هوای سرد. لیگ روسیه خیلی فیزیکی است ولی دارم عادت می کنم و فوتبالم دارد شبیه آنها می شود.
بخش بعدی این گزارش و در مورد زبان روسی و سخت های آن بود و سردار گفت: زبان روسی خیلی خیلی سخت است و حتی دانشجوها هم خیلی از این موضوع گلایه دارند.
آزمون سپس با اشاره به الگوی حرفه ای خود در ایران و خارج از ایران حرف هایش را ادامه داد: الگوی من زلاتان ابراهیموویچ است و الگوی داخلی ام علی دایی است.
بخش دیگری از این گزارش تدوین شده، پدر سردار آزمون را در حال تماشای بازی فرزندش در استادیوم نشان می داد و و صحنه بعدی سردار را نشان می داد که به استرس پدرس در هنگام تماشای بازی، لبخند می زد.
بخش دیگر این ویدئو در خیابان بود و یک راننده روسی در حال گفتگو با سردار و پدرش بود. خلیل آزمون گفت که او به ایران و مملکت خودش سلام رسانده و برای هر دو آرزوی موفقیت کرده است.
در نهایت پس از خنده چند راننده تاکسی در بخش قبلی به بخش انتهایی این ویدئوی ضبط شده در روسیه رسیدیم که سردار در مورد آرزویش حرف می زند و می گوید: به امید خدا بتوانم در بازی های تیم ملی همیشه موفق باشیم و شما را خوشحال کنم و این آرزوی من است.
پس از آن سردار آزمون روی خط برنامه ورزش و مردم آمدکه این گفتگو را در ادامه می خوانید
یوسفی: اول بگو ببینم این چکدمه (غذایی معروف) را خورده ای یا نه؟
سردار: نه. این روزها قرنطینه هستیم و این ریسک را نمی کنم. فقط به تمرین می روم و برمی گردم. یک ماه نیمی هست که این شرایط را دارم.
یوسفی: از تمرینات بگو
سردار: ما اوایل به صورت اینترنتی تمرین می کردیم. همه بچه ها به یک گروه می آمدند و بچه ها تمرینات را انجام می دادند. یک هفته قبل تمرینات را به صورت انفرادی شروع کردیم و هر روز که می گذرد تمریناتمان را با تعداد بیشتری دنبال می کنیم.
یوسفی: زمان آغاز مسابقات اعلام شده است؟
سردار: 21 ژوئن.
یوسفی: یعنی می شود اول تیر و اول تابستان ما. یعنی در این فاصله با فشردگی زیاد برگزار می شود.
سردار: بله به صورت فشرده برگزار می شود.
یوسفی: از خودت بگو. این داستان به کجا می رود.
سردار: من خودم خیلی چیزها را در رسانه ها می شنوم. اینکه پیش می رود یا متوقف می شود. این کار من را سخت می کند. دوست ندارم به این اخبار پرداخته شود. من الان با زنیت قرارداد دارم و تمام فکرم به زنیت است و به جاهای دیگر نمی توانم فکر کنم. خودم دوست دارم بهترین اتفاقات بیفتد.
یوسفی: این را به نظر می رسد باید از خلیل آزمون بپرسیم (باخنده).
سردار: نه خیالتان راحت باشد، او هم چیزی نمی گوید (با خنده).
یوسفی: داشتن پدری اینچنین نعمت بزرگی است. تو مادر خیلی فوتبالی ای هم داری و در مستندی که ما پخش کردیم، می گفت که در دقیقه 88 گل می خوریدو اتفاقا همان دقیقه هم گل خوردید.
سردار: نه. الان می گوید دقیقه 88 گل می زنیم. برعکس شده.
یوسفی: خب مادرت خیلی روی تو تعصب دارد.
سردار: آره واقعا نمی دانم. چیز عجیبی بود. اینکه می گوید خدا کند دقیقه 87 بگذرد و اینکه در همان دقیقه گل بخوری خیلی عجیب است.
علی مغانی: بگذارید سوال را طور دیگری بپرسیم. اصلا دوست داری در فوتبال ایتالیا یا یکی از 5 لیگ معتبر اروپا بازی کنی یا خیر.
سردار: من الان هشت سالی است که در لیگ روسیه هستم و تجربیات خوبی دارم. من هم مثل همه بازیکن ها این چالش را دوست دارم. امیدوارم این چالش زودتر انجام بشود. با این حال من دو سال با زنیت قرارداد دارم و اگر بین باشگاه ها توافق ایجاد نشود، من نمی توانم حرفی بزنم.
یوسفی: پس این حرف ها که می گویند پدر سردار آزمون دوست ندارد، او از روسیه خارج شود، درست نیست؟
سردار: ببینید آقا پیمان هیچ کس در مورد خانواده من جز فامیل های من نمی دانند. یعنی این حرف ها گمانه زنی است. مطمئن باشید اسرار ما به رسانه ها نمی رود. پدر من می گوید حرف اول و آخر را خودت بزن و من هستم که تصمیم می گیرم. من الان 26 سالم است و خیلی از تصمیم ها را خودم می گیرم. من مشورت می گیرم ولی تصمیم آخر در فوتبال را خودم می گیرم. به زنیت آمدن هم کار خودم بود. با این حال صد در صد هفکری هایشان روی من تاثیرگذار است.
یوسفی: در مورد تیم ملی هم می خواهم نظرت را بدانم. چون حرف هایی زده ای که درست از آب درآمده و دوست دارم نظرت را بدانم با توجه به کرونا.
سردار: بله این کار ما را سخت کرده است. دوباره کی می خواهد شروع شود، معلوم نیست. ما خودمان هم منتظر این موضوع هستیم و هر سه چهار روز بازی داریم. الان بازی های ما تمام شود، هفت هشت روز بعدش بازی های فصل بعد در تاریخ 2 آگوست شروع می شود. کار سختی داریم ولی می توانیم به دور بعدی راه پیدا کنیم. اسکوچیچ مربی خیلی خوبی است، آنطور که شنیده ام و مطمئنم می تواند از ویلموتس بهتر کار کند. چون از بازیکنان داخلی شناخت خوبی دارد. با هم در تماس هستیم.
یوسفی: با اسکوچیچ هم دیدار داشتی.
آزمون: ما بیشتر اوقات باهم در تماس هستیم، آدم خوبی است. درست است که باهم کار نکردیم اما روحیه پیروز بودن را دارد و ما هم باید به او کمک کنیم. حیف است چون جایگاه تیم ملی ایران در مرحله مقدماتی اینجا نیست، حضور مردم در استادیوم میتواند به ما کمک کند تا ما با روحیه بالا به زمین برویم.
مهدی شریفی: زمانی که آقای ویلموتس انتخاب شد، خودت ناراحت بودی. به نظرت نقاط منفی تیم ملی در آن زمان چه بود؟
آزمون: من از آمدن آقای ویلموتس گله نکردم و گفتم باید ببینیم چه نتیجه ای می دهد. من شناختی از ایشان نداشتم و حالا چه خوب و چه بد ما ویلموتس را کنار گذاشتیم و امیدوارم شرایط تیم ملی به قبل برگردد. اما این به کمک ما به آقای اسکوچیچ برمیکردد.
علی مغانی: وقتی به زنیت رفتی دو مهاجم تیم ملی روسیه آنجا بودند. درباره این تصمیم و رقابت با دو مهاجم خارجی و دو مهاجم تیم ملی روسیه صحبت کن.
آزمون: من به خودم خیلی اطمینان داشتم و من عاشق جنگیدن هستم و دوست ندارم در رقابت سالم شکست بخورم. من به خودم اعتماد کردم و به خودم اطمینان داشتم. کارم سخت بود و در تمرینات هم سخت تلاش کردم و توانستم نظر مربی را جلب کنم و بازی کنم. در هیچ جای روسیه برای بازی تضمین نمیکنی، ما یک بازیکن داشتیم که پدرش تیم را ساپورت میکرد، یک خرده اینطور بود. اما وقتی من آمدم هیچ کس ما را اینجا نمیشناخت.
پیمان یوسفی: مطمئنا هرجا هم بروی انگلیس، ایتالیا و... موفق میشوی، اختلاف کیفیتت در باشگاه و تیم ملی به چه مربوط است؟
آزمون: موقعی که بازی میکردیم در تیم ملی ما دفاع میکردیم و این کار ما را سخت میکرد. در جام جهانی چه کاری از دست من برمیآمد؟ من تا 18 قدم برمیگشتم عقب، میخواهم مردم دو بار از 18 قدم خودی به محوطه جریمه حریف بروند و برگردند، آیا میتوانند؟ ما این چیزها را نمیبینیم و کسی نمیفهمد تاکتیک تیم چیست؟ من با خانواده ام که درددل میکنم، میگویم من خودم را تحسین میکنم چون جزو 5 گلزن تاریخ ایران هستم و هرروز به من حسودی میکنند و میخواهند آدم را بزنند. ولی در تیم ملی که میآیم مثل بازی با عراق میتوانید تاکتیک را بگویید؟ من وظیفه ای نداشتم. وقتی با مربی خوب کار میکنید، یک وظیفه ای میدهد. مثلا کیروش میگفت بچسب به فلانی و وظیفه داشتم. دقیقه 70 بازی با عراق گفتم من را تعویض کن چون نمیدانستم باید چه کنم، حق هم با من بود. کسی نمیتوانست من را ساپورت کند و من جلوی 5 نفر چه میکردم؟ من مسی و رونالدو و در سطح آن ها نبودم که 5 نفر را دریبل کنم! بالاخره دو نفر باید من را ساپورت میکردند.
پیمان یوسفی: از اسب هایت چه خبر؟ قیمت آن اسب استرالیا درست بود؟
آزمون: من 4 روز پیش اولین کره سریک را از دست دادم. یک اسب هم در استرالیا خریدم و اسمش را گذاشتم سرلیک. مربی من هم این ویدیو را میبیند و همین الان هم پیام میدهد. بله قیمت آن اسب هم درست بود، اسمش را میخواهیم عوض کنیم بگذاریم گود بوی چون خیلی مهربان است! اسب های ما با آن ها فرق دارد، برای ما میخواهند آدم را بزنند و آنجا مهربان تر هستند.