خبرگزاری کار ایران

بعد از رفتن برانکو و کی‌روش؛ ایران سرزمین لی‌لی‌پوت‌ها

بعد از رفتن برانکو و کی‌روش؛ ایران سرزمین لی‌لی‌پوت‌ها
کد خبر : ۹۰۶۹۲۲

اگر از دوگانه قدیس – شیطان مورد علاقه اهالی رسانه درباره کارلوس کی‌روش بگذریم، باید اذعان کنیم آنچه کی‌روش به تیم ملی بخشید، یک هویت تازه بود.

به گزارش ایلنا، کارلوس در روندی تدریجی تیم ملی را شبیه خودش کرد، خودشیفته، سمج، ترسناک، محکم و نترس. یک تیم کله شق و جنگجو که فقط وقتی می‌باخت که قبلش مرده باشد. کی‌روش به رغم آسیب‌هایی که مخصوصاً در دو سال آخر حضورش در ایران به فوتبال نیمه جان ما زد، برکات بی‌شماری داشت. گرچه اشتباهات او را هم اغلب باید به حساب فدراسیونی بنویسیم که هرگز نتوانست کی‌روش را از یک دن کیشوت جنگنده با آسیاب‌های بادی، به یک استوانه دانش‌افزایی برای فوتبال ما بدل کند.

برانکو هم با پرسپولیس همین کار را کرد. او هم موفق شد یک تیم از نفس افتاده بی‌رمق را بدل به یک برندِ شناخته شده با تیتر برنده کند. صبوری برانکو و چیدن آجر به آجر یک دیوار مینیاتوری از تیمی که نای نفس کشیدن هم نداشت، در ترکیب با اتفاق تلخی نظیر مرگ کاپیتان ناگهان موتورهای پرسپولیس را روشن کرد و این تیم را به آسمان برد. همین جملات را می‌توانم درباره استراماچونی هم بنویسم، مربی جذابی که در کوتاه‌ترین مجال توانست یک شناسنامه تازه برای استقلال بنویسد، کاری که پیش از او برای چندین سال از عهده کسی برنیامده بود.

هر سه مربی که نام بردم، و همینطور ایوانف و همینطور ولاسکو و همین طور هر بیگانه موفق دیگری، اساسی‌ترین ویژگی تغییر را به تیم‌های ما اضافه می‌کند: کیفیت. کی‌روش را حتماً یادتان هست که بیرون زمین چطور ‌می‌جنگید تا تیمش با بهترین داشته‌های سخت‌افزاری ممکن به میدان برود،  چرا که او می‌دانست برای بالابردن توان تیمش نیاز به ابزاری مناسب دارد. و برانکو نیز با همین شیوه موفق شد تیمی را به فینال آسیا ببرد که دو تعویضش در فینال همان سال حالا در لیگ برتر جایی ندارند! کیفیت، عنصر گمشده ورزش ماست، و عنصر گمشده جامعه ما. فقدان مدیریت مطلوب سبب شده وضعیت فعالیت‌ها تقریباً در تمام حوزه‌های کشور ما شبیه پرواز هواپیمایی با یک موتور سوخته باشد، تقلایی کمتر از نیاز و نتیجه‌ای بسیار کمتر از حد لازم.  حالا دیگر رقص تابوت قیمت دلار و یورو بر مزار ورزش ایران نشان می‌دهد فعلاً چندان نباید به آمدن ناجی از بیرون مرزها امید داشته باشیم. فکر می‌کنم این بزنگاهی مهم برای مربیان نوگرای فوتبال ایران است، جایی که باید تصمیم بگیرند تیمشان را نترس و جنگجو بار بیاورند، یا غرغرو و بزدل. درست گفته آقای فرگوسن کبیر. تیم شبیه مربی‌اش می‌شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز