پیروانی باید هرچه سریعتر از قلعهنویی عذرخواهی کند
مصطفوی: وقتی اساسنامه جدید را همان نفرات قبلی مینویسند مشکلات به قوت خودش باقی میماند/ حق فوتبال را نمیدهند تا آن را وابسته به دولت نگه دارند/ از اینکه پیروانی را برای تیم ملی به قلعهنویی معرفی کردم احساس شرم میکنم
رئیس اسبق فدراسیون فوتبال در خصوص اصلاح اساسنامه و موارد روز فوتبال ایران صحبت کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، داریوش مصطفوی یکی از مدیران با تجربه فوتبال ایران است که در بین مدیران ورزشی و از جنس خود فوتبال محسوب میشود و بارها در صحبتهای اهالی فوتبال عنوان میشود که جایش در فوتبال خالی است و باید از تجربیات و تخصص او استفاده شود. او همیشه صحبتهای شیرین و جذابی در مورد فوتبال دارد که شنیدنی است. گفتگوی او با خبرنگار ایلنا را میخوانید:
* این روزها بحث تغییرات اساسنامه فدراسیون فوتبال پیش از برگزاری مجمع انتخاباتی مطرح است، فیفا اشکالاتی وارد کرده که باید اصلاح شود. نظر شما در این مورد چیست؟
در بحث اصلاح اساسنامه باید بگویم با وجود ایرادی که فیفا گرفته و مجبور به تغییراتی در آن شدهاند که درست است. وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک میتوانند نقش نظارتی در ورزش و فوتبال داشته باشند ولی حق دخالت ندارند و نباید در مجمع رای داشته باشند. ولی من بعید میدانم اساسنامه جدید هم بدون مشکل باشد و توسط AFC و FIFA تایید شوند چرا که افرادی در تهیه این اساسنامه و تنظیم و تغییرات آن دست دارند که سابق بر این هم اساسنامه کنونی را نوشته بودند. همان کمیته انتقالی که شامل صفایی فراهانی و کیومرث هاشمی میشدند رئیس فدراسیون و دبیر کل تعیین کردند و خروجی تصمیم همین نفرات شد شخصی مثل کفاشیان و حالا همان نفرات قصد دارند اساسنامه جدید را بنویسند. امثال آقای نصیرزاده عصاره فکریشان را در این سالها تحویل فوتبال دادند و ماحصل آن همین اساسنامهای است که مورد تایید قرار نگرفته است.
* اساسنامه از نظر شما چه اشکالاتی دارد که باید در نسخه جدید برطرف شود؟
اگر اساسنامه جدید هم مثل قبل جوری باشد که رئیس فدراسیون را خودشان تعیین کنند این اساسنامه جدید هم 2 ریال ارزش ندارد. اساسنامه جدید باید شرایطی داشته باشد. اول اینکه در تایید افراد حاضر در انتخابات ریاست فدراسیون تجدید نظر شود و مجامع فدارسیون هم تغییر کنند. در فوتبالی که علی دایی، علی کریمی، امیر قلعهنویی، امیر عابدینی، محمد دادکان، امیرحسین فتحی، سید رضا افتخاری و امثالهم که هم افراد متخصص در ورزش هستند و هم بعضاً در آسیا و جهان مطرح هستند باید جزو آرای مجمع به حساب بیایند. باید برای بازیکنان، مربیان، داوران و... سندیکا تشکیل دهند تا نمایندهشان در مجمع را خودشان انتخاب و معرفی کنند. در اساسنامه باید مشکل بانوان ما را حل کنند. آیا بانوان عضوی از جامعه 80 و خوردهای میلیونی ایران هستند یا نه و اگر هستند باید حق داشته باشند بیایند بازیها را تماشا کنند. اساسنامه ما چون یک اساسنامه مستقل نیست و وابسته است به این مسائل نمیپردازد و ضعف دارد.
* اگر بنا بر کنار زدن وزارت ورزش از اداره فوتبال باشد آیا فدراسیون میتواند مستقل باشد و بدون کمک دولتی سرپا بایستد؟
اگر درآمد تبلیغات تلویزیونی را به فوتبال بدهند خرج خودش را که در میاورد هیچ، خرج 10 فدراسیون دیگر را هم میدهد. وقتی در کشور ما دموکراسی حاکم نباشد هیچ وقت حق فوتبال را به خودش نمیدهند و اجازه نمیدهند مستقل باشد و دولتی نگهش میدارند. همین تبلیغات محیطی اگر به طور عادلانه به فروش برسد و به مزایده گذاشته شود فوتبال هم میتواند حق خودش را از این بخش بگیرد. امروز یک دهم آن چیزی که باید از تبلیغات محیطی به فدراسیون فوتبال برسد داده نمیشود و مشکل از بنگاههای تبلیغاتی است که این بخش را در اختیار گرفتهاند و سهم فوتبال را نمیدهند.
* با این شرایط ظاهراً بحث خصوصیسازی سرخابیها که بار دیگر مطرح شده هم به نتیجه نمیرسد.
در بحث خصوصیسازی شرکتهای سودده میتوانند وارد شوند نه دو باشگاهی که تا خرخره در بدهی هستند. در این شرایط نمیتوانند به طور طبیعی دو باشگاه را واگذار کنند و اگر این اتفاق بیافتد شک نکنید به مردم عادی نمیدهند و به یکی از خودشان واگذار میکنند.
* این روزها فوتبال ایران هم مثل همه بخشهای دیگر درگیر کرونا شده است و در این شرایط که فدراسیون رئیس ندارد مشکلات دو چندان شده است.
فوتبال بدون رئیس نیست و طبق دستورالعمل موجود وقتی رئیس فدارسیون استعفا میدهد یا بیمار میشود، نایب رئیس جایش را میگیرد. فوتبال ما همانی است که پیش از کرونا بود. قبل از کرونا باشگاههای ما ضعیف عمل میکردند. قبل از کرونا کسی از مربیان ایرانی حمایت نکرد تا به علم روز فوتبال دنیا مجهز شوند و با دانستههای محدود مربوط به گذشته خود جلو میرفتند. قبل از کرونا در تربیت و پرورش مربیان نسل جدید منفعل بودیم و یک چرخه ثابتی از نفرات تکرار میشدند و الان هم همین است. نتیجه چنین مدیریتی این شد که با آن همه هیاهو و جنجال و با آن همه هزینه و پولی که به کیروش دادیم رفتیم از ژاپن 3 گل خوردیم. قبل از کرونا این مشکلات را داشتیم و بعد از کرونا هم همین است. تنها چیزی که فوتبال ما در آن قوی است و روز به روز قدرت میگیرد دلالها هستند.
* با این وجود به نظر شما برای مسابقات لیگ برتر باید چه تصمیمی گرفته شود؟ اینکه خیلیها دم از تطعیلی لیگ میزنند و حتی صحبت از معرفی قهرمان در همین مقطع است؟
من چیزی را قبول دارم که فیفا میگوید. فیفا میگوید لیگها باید به پایان برسند و شما نمیتوانید وسط کار کسی را قهرمان معرفی کنید. در حال حاضر پرسپولیس با 10-12 امتیاز اختلاف در صدر است و بنا به قهرمان کردن تیمی باشد پرسپولیس قهرمان اعلام میشود ولی تا وقتی بازیها تمام نشده نمیشود حکم به قهرمان کردن تیمی داد. فیفا و نهادهای بینالمللی در این رابطه بی کار ننشستند و مشغول کار هستند و میخواهند لیگ ها ادامه پیدا کند و ما هم باید شرایط ادامه لیگ را فراهم کنیم. مگر اجتماع و شلوغی که در حال حاضر در بیرون میبینیم قرار است در فوتبال شدیدتر از این باشد؟ ما در مورد کنترل کرونا خوب عمل کردیم و میشود فوتبال را هم مدیریت کرد. رئیس جمهور ایتالیا در پاسخ به افرادی که میگفتند فوتبال باید تعطیل شود گفت آنها که چنین میگویند یا فوتبال را نمیشناسند یا ایتالیا را و این در مورد ایران هم صادق است چرا که مردم به عشق فوتبال میخوابند و به عشق فوتبال بر میخیزند. خیلی ها هستند که گرسنگی را تحمل میکنند ولی زندگی بدون فوتبال را نه. برای همین نباید نسنجیده عمل کنیم.
* در هفتههای گذشته صحبتهای مطرح شده در یک برنامه تلویزیونی باعث بحث و جدل میان پیشکسوتان دو تیم شد و علیه مرحوم خسروانی و مرحوم بهزادی حرفهایی زده شد.
من در این مورد فقط این را میگویم که اگر صحبت از مرحوم خسروانی است که عمر او سراسر خدمت به فوتبال ایران بود و اگر صحبت از مرحوم بهزادی است که همه او را به عنوان سرطلایی فوتبال ایران میشناسند. ذات آدمها را در بزرگی دادن یا کوچک کردن دیگران باید شناخت و انسانیت در آن است که سعی کنی به دیگران بزرگی ببخشی و اگر بخواهی بزرگی کسی را زیر سوال ببری یعنی خودت آدم کوچکی هستی و این را دستیاویزی برای بزرگ کردن و مطرح کردن خودت قرار دادی ولی نمیتوانی باعث کوچک شدن یک آدم بزرگ شوی.
* و در نهایت ماجرای بحث و جدل میان امیر قلعهنویی و افشین پیروانی. شما به هر دو نفر نزدیک هستید و این جریان را چطور میبینید؟
در این مورد هم گفته قبلی خودم را تکرار میکنم که آدمها با بزرگی دادن یا تلاش برای کوچک کردن دیگران شناخته میشوند. من هم امیر قلعهنویی را به خوبی میشناسم و هم افشین پیروانی را. هر دو فوتبالیستهای بزرگی بودند و امیر قلعهنویی حالا در عرصه مربیگری در فوتبال ما یک استثنا است. این دو قبلاً در تیم ملی همکاری داشتند و من هم در شکل گرفتن این همکاری نقش داشتم و با توصیه من پیروانی به کادرفنی قلعهنویی در تیم ملی اضافه شد و حالا از اینکه او را به قلعهنویی معرفی کردم احساس شرم میکنم. چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید، گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست. من خودم افراد زیادی را از بازیکنان بازنشسته تیم ملی به کادرفنی منتقل کردم ولی هیچکدام باعث نشدند پشیمان شوم و همین یک مورد بود.
* در حال حاضر هم بحث این دو نفر به جاهای خوبی کشیده نشده است.
یک سوالی که برایم پیش میآید این است که چرا افشین پیروانی نام حجازی را به میان آورد. مگر او در صحبت با قلعهنویی به اندازه کافی برای خودش استدلال نداشت که با استدلالهایش بخواهد با او صحبت کند که پای شخص دیگری را وسط میکشد؟ پیروانی با این کارش قصد داشت از محبوبیت حجازی استفاده کرده و آن را علیه قلعهنویی به کار ببرد که کار درستی نیست. قلعهنویی و حجازی رابطه خوبی با یکدیگر داشتند و رفیق بودند و امیر خیلی حجازی را دوست داشت ولی یک عده لیدر لا مذهب بین آنها جدایی انداخته و مشکلاتی ایجاد کردند که در اواخر دوران زندگی مرحوم حجازی آن اختلافات هم حل شد و مشکلی با هم نداشتند و حالا پیروانی میآید این موضوع را دستاویز قرار میدهد.
* جالب است شما در حالی این صحبتها را میکنید که به گفته خودتان یک پرسپولیسی هستید.
من پیش از آنکه پرسپولیسی باشم یک انسانم و همیشه توصیهام به اطرافیانم این است که پا را ار مرز انسانیت فراتر نگذارند و از چهارچوب آن خارج نشوند. در اینجا امیر قلعهنویی انسانیت خودش را نشان داد و فکر میکنم جایش باشد که افشین پیروانی هرچه سریعتر به دلیل خطایی که کرده و اجحافی که در حق قلعهنویی کرده از او عذرخواهی کند. این دو فرزندان من هستند و فرزند من هم اگر خطایی کند به او گوشزد میکنم و حتی او را دعوا میکنم. من قصد نداشتم به این موضوع ورود کنم ولی به این خاطر این صحبتها را مطرح کردم که امیر قلعهنویی مورد ظلم قرار گرفت و به او تهمت زده شد و وظیفه داشتم حقایق را بگویم.