موشکافی پرونده سوپرجام سال 97؛ چرا استقلال در دادگاه CAS شکست خورد؟
پرونده جنجالی سوپرجام سال 97 که در نهایت به دادگاه حکمیت ورزش کشیده شد هم مثل آرای داخلی این پرونده با شکست استقلال همراه بود.
به گزارش ایلنا، یکی از پر سروصداترین پروندههای اخیر فوتبال ایران پرونده سوپرجام سال 97 است که یک طرف آن باشگاه استقلال و طرف دیگر فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و باشگاه پرسپولیس بودند. احتمالاً خاطرتان هست که پرونده در یک کشمکش میان باشگاه استقلال و سازمان لیگ به وجود آمد. قرار بود پیش از شروع لیگ دیداری میان استقلال و پرسپولیس برگزار شود ولی به دلایلی این دیدار برگزار نشد و تا مدتها در مورد آن صحبت میشد. سروصدای زیادی ایجاد شد و همه منتظر این بودند که ببینند چه تصمیمی گرفته میشود.
آن زمان مسئولان استقلال به زمان برگزاری مسابقه اعتراض داشتند و خواستار تغییر زمان آن بودند که مورد موافقت سازمان لیگ قرار نگرفت و روی برگزاری بازی در آن زمان اعلام شده اصرار داشت. هرکدام از طرفین هم استدلال خودشان را داشتند. باشگاه استقلال میگفت بازیکنان از جام جهانی برگشته و خستهاند و تیم هنوز در مراحل آمادهسازی است و از طرف دیگر سازمان لیگ عقیده داشت که بازی سوپرجام پیش از شروع لیگ باید برگزار شود و تقویم بسته شده و امکان تغییر زمان بازیها وجود ندارد.
این کشمکش تا 2 روز قبل از بازی ادامه داشت تا اینکه در این زمان سازمان لیگ اعلام کرد باشگاه استقلال از حضور در بازی انصراف داده و بدین ترتیب بازی برگزار نخواهد شد و بدین ترتیب 3 بر صفر پرسپولیس برنده بازی است. از اینجا دعوا شروع شد و هرکسی به اقتضای منافع خودش در این بحث شرکت کرد. استقلال که به تصمیم سازمان لیگ معترض بود عنوان کرد برای اثبات نادرستی این تصمیم از مراجع حقوقی کار را پیگیری میکند که این پیگیری از کمیته انضباطی شروع شد ولی این کمیته هم رای سازمان لیگ را تایید کرد و پرونده بازی را با اعلام 3 بر صفر شدن آن به سود پرسپولیس بست. مرحله بعدی هم تجدید نظرخواهی از تصمیم کمیته انضباطی با شکایت به استیناف بود که این کمیته هم رای پیشین را تایید کرد و در اینجا راههای داخلی برای پیگیری بیشتر بسته شد و استقلال ناچاراً سراغ آخرین راه باقی مانده رفت و پرونده را به CAS (دادگاه حکمیت ورزش) برد تا شانس آخر خود را امتحان کند و این دیوان هم پس از پروسه طولانی رسیدگی به پرونده پس از 377 روز در مهرماه تکلیف این قائله را مشخص کرده و حکم 3 بر صفر به سود پرسپولیس را تایید کرد تا در نهایت جام به پرسپولیس رسید.
در این میان رأیی که دیوان در 25 صفحه صادر کرده بود منتشر شد و در دسترس عموم قرار گرفت اما جزئیات نادیده گرفته شد و در حد چند تیتر به این پرونده پرداخته شد که توجه به نتیجه نهایی بود ولی من علاقه داشتم به جزئیات پرونده بپردازم که خلاصهای از آن را استخراج کردم و آن را مطرح میکنم.
اولین نکته این پرونده این است که طرفین پرونده به نوعی با هم سر ناسازگاری داشتند. در رسیدگی اولین مورد این بود که باید توافق میکردند که چند داور باید به پرونده رسیدگی کنند. رسیدگیهای دیوان معمولاً با تیم داوری 3 نفره انجام میشود. استقلال اعتقاد داشت یک داور کافی است ولی فدراسیون و سازمان لیگ مخالف بودند و نظرشان به حضور 3 داور بود که این نظر سازمان لیگ به معنی افزایش هزینه و طول مدت این رسیدگی بود. در این موارد وقتی توافق صورت نگیرد رئیس تجدید نظر دیوان در موردش تصمیمگیری میکند که در اینجا تصمیم بر این شد که یک داور به پرونده رسیدگی کند و استقلال به خواستهاش رسید. داور پرونده یک شخص 57-58 ساله بلغارستانی بود که در رزومه او گفته شده بود تا بحال 25 پرونده را رسیدگی کرده است. در اینجا داور انتخاب شد و در ادامه داور نامه زده و سوال کرد که ترجیح میدهید بر اساس دفاعیات مکتوب رأی صادر کنم یا قصد دارید به سوئیس سفر کنید تا شفاهاً دفاع کنید و نیاز به جلسه رسیدگی حضوری وجود دارد. استقلال میگوید دفاع کتبی کافیست ولی فدراسیون و سازمان لیگ رای به حضور در جلسه و دفاع شفاهی دادند. داور اینجا بازهم با توجه به عدم توافق، تصمیم به جلسه رسیدگی حضوری گرفت.
بدین ترتیب در مجموع 8 نماینده ایرانی به سوئیس میروند تا در آنجا به دعوایشان رسیدگی شود. در این پروسه پرونده، فدراسیون، سازمان لیگ و پرسپولیس همه از مشاور حقوقی خودشان به عنوان نماینده استفاده کردند و در این میان تنها استقلال بود که علاوه بر نماینده باشگاه، یک وکیل حقوق ورزش شناخته شده را استخدام میکند که سابقه مدیریت حقوقی AFC را در کارنامه داشته و بعداً از AFC خارج شده و دفتر شخصی میزند و وکالت باشگاه استقلال را هم میگیرد. او جدیدا هم به عنوان رئیس بخش مقررات فیفا منصوب شده است.
استقلال در اینجا میگوید درخواست اولیه ما که کتباً اعلام شده را در جلسه حضوری اصلاح کنم که فدراسیون و سازمان لیگ بازهم با این درخواست مخالفت میکنند. به هر صورت بخش اصلی پرونده شروع میشود و ارسال دفاعیات و بررسی آن توسط داور شکل میگیرد که به مهمترینهایش میپردازیم.
یکی از مهمترین دفاعیات استقلال این است که میگوید زمانیکه پرونده برای رسیدگی به کمیته انضباطی فدراسیون ارجاع شده است، این کمیته نامهای به باشگاه استقلال ارسال میکند و میگوید تا 48 ساعت دفاعیات خود را ارسال کنید ولی این نامه عملاً 5 روز بعد از آن تاریخ به دست استقلال میرسد. درواقع زمانیکه رأی محکومیت باشگاه صادر شده بود. یعنی کمیته انضباطی بدون در نظر گرفتن جواب و دفاع استقلال رأی صادرکرده که یک نقص بزرگ در این تصمیمگیری است. یکی از شرایط رای عادلانه این است که پیش از آن به طرفین اجازه دفاع داده شود ولی استقلال این فرصت را نداشته است.
حالا سوال اینجاست که اگر این رای بدون دفاع استقلال صادر شده معنیاش این است که دیوان باید حکم کمیته انضباطی را نقض کند؟ داور اعتقاد دارد که در اینجا حق با استقلال است و فرصت دفاع بع این باشگاه داده نشده است ولی این حق به نوعی در رسیدگی به پرونده در اسیتناف جبران شده است و استقلال فرصت ارسال دفاعیاتش در استیناف را پیدا کرده و تا حدودی آن نقص جبران شده است. نکته مهمتر این است که داور میگوید من به این پرونده به شکل دنوو رسیدگی میکنم. دنوو یک اصطلاح لاتین است که به معنی رسیدگی داور به پرونده از ابتدا است. یعنی داور به حکم کمیته انضباطی و استیناف توجهی ندارد و هر نکته جدیدی از سوی استقلال مطرح شود را هم لحاظ میکند. بدین ترتیب هر نقصی در رسیدگیهای قبلی وجود داشته باشد اینجا جبران میشود. به طور کلی این نوع رسیدگی در دیوان مرسوم است و از آن استفاده میشود تا مشکلات رسیدگیهای قبلی در رسیدگی جدید رفع شود.
مساله بعدی این است که داور پرونده با یک سوال اساسی روبرو است. اینکه آیا واقعاً استقلال از حضور در بازی سوپرجام کنارهگیری کرده بود؟ استقلال این ادعا را همیشه رد کرده و میگوید تقاضای ما فقط تغییر زمان بازی بود. داور در اینجا برای رسیدن به جواب سوالش همه اوضاع و احوال و رفتار باشگاه استقلال را مد نظر قرار داده و به نظرش رویه در پیش گرفته شده توسط باشگاه استقلال مخالف رویه رایج و عرف در ورزش است و این کار به اعتبار سوپرجام فوتبال ایران لطمه زده است. بدین ترتیب نظرش این است که باشگاه استقلال به شکل دیفکتو از حضور در بازی کنارهگیری کرده است. دیفتکو هم یک اصطلاح لاتین است که استفادههای مختلفی دارد. یعنی در عمل برخلاف گفتههایش نشان داده نمیخواهد بازی کند.
داور در اینجا میگوید صحبتهای ملکی، نماینده باشگاه استقلال 3 روز پیش از بازی در جلسه هماهنگی اهمیت زیادی دارد. استقلال در اینجا مدعی است که ملکی اختیارات نمایندگی ما را نداشته و یا اختیارات محدودی داشته است و نمیتوانسته تصمیمی به این مهمی بگیرد. داور این مرحله بازهم ادعای استقلال را رد میکند چراکه اگر نماینده باشگاه در یک خصوص از محدوده اختیاراتش فراتر رفته، باشگاه از زیر بار مسئولیت این تصمیم نمیتواند شانه خالی کند و اینکه باشگاه در یکی از مهمترین جلسات برگزاری مسابقهای به این اهمیت و 3 روز پیش از برگزاری بازی شخصی را به عنوان نماینده فرستاده است، این کارش چنین برداشت میشود که اختیار نمایندگی به آن شخص یعنی ملکی داده شده است و ایشان به نمایندگی از باشگاه درخواست تعویق بازی را داده و این درخواست قابل انتصاب به استقلال است.
درخواست دیگر استقلال این است که این باشگاه خواهان تکرار بازی و برگزاری بازی در زمان دیگر بوده است. داور در اینجا میگوید باشگاه استقلال تنها در شرایط اضطراری و غیر قابل پیش بینی که به خاطرش نتواند در آن بازی حاضر شود، میتواند چنین درخواستی داشته باشد ولی هیچکدام از دلایل مطرح شده استقلال زیر مجموعه بحث اضطرار قرار نمیگیرد و امکان تکرار بازی وجود ندارد و نتیجه بازی باید همان 3 بر صفر اعلام شود.
مساله بعدی که مطرح بود این است که با وجود قوانین و مقررات فوتبال در شرایط این چنینی، علاوه بر 3 بر صفر شدن نتیجه بازی، مجازات مالی هم برای باشگاه خاطی در نظر گرفته میشود ولی کمیته انضباطی فقط بازی را 3 بر صفر اعلام کرده و جریمه مالی در نظر نگرفته است. این رای در کمیته استیناف تایید میشود اما این کمیته یک مجازات 50 میلیونی به حکم اولیه اضافه میکند. استقلال در اینجا معترض است و میگوید طبق قانون کمیته استیناف نمیتواند میزان و شدت یک جریمه و حکم را افزایش دهد ولی در اینجا جریمه 50 میلیون تومانی به حکم اولیه اضافه شده است. فدراسیون و سازمان لیگ میگویند استیناف طبق قانون میتواند آرای کمیته انضباطی را تایید، اصلاح یا نقض کند. اما اینجا داور با استقلال هم نظر است و میگوید جزو اصول حقوقی است که مجازاتها و احکام در دادگاههای تجدید نظر تشدید نشود و این در آییننامه خودتان هم آمده است و اینکه گفته شده کمیته استیناف میتواند حکم را اصلاح کند برای اینجا نیست و مربوط به زمانی است که اولاً درخواستی برای اصلاح آن صورت گرفته باشد و علاوه بر آن اصلاح به طریقی شرایط رای اولیه را مسائد کند که اینطور هم نبود. بدین ترتیب وقتی در اینجا کمیته انضباطی علیه استقلال دچار اشتباه شده این حکم (جریمه 50 میلیونی) نباید در قبال باشگاه استقلال اعمال شود. در نهایت به خواسته استقلال این جریمه 50 میلیونی حذف میشود. برای همین هم در پایان رای نوشته قسمتی از تجدید نظرخواهی استقلال تایید شده که مربوط به همان جریمه نقدی است.
در نهایت با توجه به پیروزی و شکست در این پروند حکم داده شد که 80 درصد هزینه دادرسی باید توسط باشگاه استقلال و 20 درصد دیگر هم طرف دیگر دعوا به صورت مشترک باید پرداخت کنند.
اینها موارد اصلی پرونده بود و علاوه بر آن موارد دیگری هم به ذهن خودم رسید که باید آن را مطرح کنم. زمانیکه متوجه شدم باشگاه استقلال این وکیل خارجی را استخدام کرده انتظار داشتم هنگام مواجه شدن با جزئیات رأی با یک سری نکات جدید از سوی این وکیل شناخته شده روبرو شوم. مثلاً یک گفته حقوقی خاص، یک استدلال جالب و یا ارجاع به یک پرونده مشابه در آن وجود داشته باشد که هیچکدام از اینها در پرونده نبود و نمیدانم این وکیل در خصوص رسیدگی به پرونده استقلال کمکاری کرده و همه توانش را به کار نگرفته است یا نه ولی در کل هیچ اثری از این وکیل در این پرونده دیده نمیشود. من بعضاً پروندههای میخوانم که به قدری استدلالهای جالب توسط وکیل به پرونده اضافه شده است که این موضوع هم پرونده را جذاب میکند و هم نکتهای از آن میشود آموخت ولی این پرونده چنین چیزی نداشت.
البته این استدلال من است و شاید با توجه به روند پرونده، وکیل قدرت مانور بیشتر روی آن را نداشته و دستش بسته بوده است.
نقد بعدی من این است که من واقعاً توجیهی برای رسیدگی حضوری به این پرونده که توسط سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال مطرح شده بود نمیبینم. واقعاً چه نیازی به رسیدگی شفاهی بود و چه استدلالی برای این درخواستشان داشتند؟ مشخصاً همه مواردی که در این استدلال حضوری گرفته شد به راحتی میتوانسته در دفاعیات کتبی هم مطرح شود.
در آخر هم امیدوارم فضایی فراهم شود و بتوانیم این آرای مهم حوزه ورزش و اتفاقات مهم حقوق ورزش را مورد بررسی قرار دهیم تا نهایتاً بتوانیم آموختهای از آن داشته باشیم.
ارسلان اسکندری