در گفتگو با خبرگزاری ایلنا؛
ثابتی: تا 42 سالگی فوتبال بازی کردم/ روزگاری سیگار میفروختم/پیشنهاد داشتم اما گفتم خداحافظ
مربی دروازهبانان تیم فوتبال گل ریحان البرز گفت: به دلیل تعهدی که به باشگاه گل ریحان داشتم، نتوانستم به باشگاههای تراکتور و نساجی منتقل شوم.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، مهدی ثابتی چهره شناخته شده فوتبال کشور که دوران اوج حضورش در تیمهای ابومسلم خراسان و تراکتورسازی تبریز بود، چند سالی است که به عنوان مربی دروازهبانان در فوتبال ایران مشغول به فعالیت است. وی در این راه، از سطح پائین کارش را با باشگاه هف سمنان در لیگ دو آغاز کرد و فصل گذشته نیز با ماشین سازی در لیگ برتر حضور داشت. ماحصل گفتگوی خبرنگار ما را با این مربی در ذیل بخوانید؛
تمرینات گل ریحان چگونه دنبال میشود؟
یک سری برنامه خاص به هر سه دروازهبان تیم دادم و شامل وزنه زدن که مخصوص دروازهبانی است و تمرینات هوازی و بیهوازی و عضلات شکم که دوچرخه سواری و دویدن نیز در آن است میشود و گلرها نیز فیلم تمرینات خود را برای من میفرستند.
از گلرهایتان برایمان بگوئید. در این فصل از آنها راضی بودید؟
با اینکه ما یک هفته مانده به بازیها رحمان احمدی و رضا حیدری دو گلر اصلی خود را از دست دادیم، در عرض یک هفته مانده به بازیها دروازهبانان جدید خود را جذب کردیم و شخصا از عملکردشان راضی هستم و چیزی که برایم مهم است، این میباشد که گلرهای من در خیلی از بازیها تاثیرگذار بودند و روی نتایج خوبمان اثر داشتند که این جای امیدواری دارد.
چه شد که از لیگ برتر و تیم ماشین سازی به لیگ یک و گل ریحان آمدید؟
گل ریحان چالش جدید برای من بود. من تجربه کار در لیگ دو نیز داشتم که سال بعد آن، مستقیم رفتم لیگ برتر. حضور در ماشین سازی و شهر تبریز برایم سخت بود زیرا فاصله مکانی و زمانی تا کرج سبب شد تا از خانوادهام دور باشم. رفت و آمدهای پیاپی حتی من را از دانشگاه نیز عقب انداخت و سبب شد دو ترم دانشگاهم را از دست بدهم. اول فصل آقای ابراهیم صادقی لطف کرد و به من پیشنهاد حضور در سایپا را داد اما خب از نظر مالی پیشنهاد خوبی نبود و ضمن احترامی که برای شخص ابراهیم صادقی داشتم و دارم، پیشنهاد آنها را نپذیرفتم. پس از آن محمد نصرتی با من تماس گرفت و چون تیم در کرج بود و شخص محمد نصرتی که برایم همیشه قابل احترام بوده، این پیشنهاد را قبول کردم. همچنین من در نیم فصل نیز از دو باشگاه بزرگ تراکتور و نساجی پیشنهاد داشتم اما بخاطر تعهدی که به محمد نصرتی و باشگاه گل ریحان داشتم، در تیم ماندم.
تا چند سالگی فوتبال بازی کردید؟
تا 40 سالگی لیگ برتر بازی کردم اما به دلیل مصدومیتی که داشتم، یک دوره مربیگری را نیز در همان سال دیدم. در 42 سالگی به عنوان بازیکن - مربی در لیگ دو با تیم هف سمنان کار کردم. همواره روزی 11 کیلومتر میدوم و با این وجود، خیلی از ورزش کردن خوشحالم. در جوانی به دلیل مشکلاتی که در زندگی روزمره داشتیم، سیگار فروشی، نوشابه فروشی و حتی بنایی کردم تا توانستم به عشقم که فوتبال است برسم.
بهترین خاطره شما از دوران بازیکنی چی بود؟
دو خاطره خیلی خوب دارم. با این که وقتی مرورش میکنم، موهای تنم سیخ میشود. اولین بازیای که در لیگ برتر بازی کردم با پیراهن ابومسلم مقابل پرسپولیس که خیلی برایم لذت بخش بود. همچنین در اولین دوره حضور باشگاه تراکتور در لیگ قهرمانان، در بازی رفت که در ورزشگاه یادگار امام برگزار شد و هواداران بسیاری نیز حضور داشتند که خیلی برایم روز بزرگی بود.
به نظر شما چه کسی سبب منحل شدن ابومسلم خراسان شد؟
ابومسلم یک تیم پر ریشه و باقدمت بود ولی عوامل زیادی در ناکامی این تیم وجود داشت. این باشگاه در یک برهه زمانی نباید به بخش خصوصی واگذار میشد و اگر واگذار کردند، بهتر بود نسبت به کسی که میخواست تیم را تحویل بگیرد، تحقیق میکردند. وقتی ابومسلم به لیگ پائینتر سقوط کرد، دیگر این تیم درست نشد چون پشتوانه نداشت. آقای عباسی هم چون از جیب خود هزینه کرد و پشتوانه نداشت، زده شد و رفت. خداروشکر آقای حمیداووی آمده فوتبال مشهد را بلند کرده است وامیدوارم او را فوتبال زده نکنند همانطور که آقای زنوزی آمده و تراکتور را بلند کرده است. باید دولت و افراد سیاسی هر شهری، حمایت معقول و درست از مدیران باشگاهها داشته باشند تا صنعت فوتبال نیز همچنان پویا باقی بماند.
هدفگذاری شما در سال آینده چیست؟
من یک تجربه خوب در لیگ دو، لیگ یک و لیگ برتر کسب کردم. هدف این است که بتوانم دروازه بانانی که پرورش میکنم حداقل 5 سال از نظر فنی، اخلاقی و فیزیکی پیشرفت کنند. دوست دارم در لیگ برتر و تیمهای بالای جدولی کار کنم. همیشه دوست دارم بهترین باشم و هدفم این است که روزی جزو بهترین مربی گلرهای ایران شوم و این آمادگی بدنی به من کمک میکند تا به هدفم زودتر برسم. تا روزی که بتوانم و قادر باشم تمام تلاشم را میکنم تا بتوانم با بهترین فرم، کنار شاگردانم باشم.
صحبت پایانی.
روی صحبتم با آنهایی است که آمدند و در لیگ یک تیم بستند. باید بدانند که بازیکن ها کنارشان خانواده هایشان هستند و بهتر است که به تعهدهای خود عمل میکردند. منظورم به آن تیم هایی است که بازیکنان را به حال خود رها کردند و هیچ اطلاعی از آنها ندارند. حتی یک تماس ساده نیز در این ایام باشگاه ها با بازیکنان و کادر نمیگیرند که این خیلی زشت است. چنانچه این کار صورت میگرفت، شاید روابط دلی تر میشد.