هومن افاضلی در گفتگو با ایلنا:
تعطیلات لیگ به پروسه تمرینی ما لطمه زد/ باشگاهها باید در مورد نحوه صعود و سقوط تیمهای دیگر تصمیمگیری کنند/ در فوتبال ایران هیچ متد، فلسفه کاری مشخصی برای پیروی تمامی تیمها وجود ندارد
سرمربی پارس جنوبی معتقد است تعطیلات لیگ بدلیل شیوع ویروس کرونا خیلی بیشتر از تیمهای دیگر به ضرر آنها تمام شده است.
هومن افاضلی در گفتگو با خبرنگار ایلنا در خصوص اینکه فکر نمیکند انتخاب پارس جم ریسک بزرگی بوده اظهار داشت: قطعا میدانید که تعداد تیمهای لیگ برتر در ایران بسیار محدود است. عدهای مربی هم بدلیل سوابق کاری که دارند همیشه در لیگ برتر ثابت هستند. علاوه بر آن تعدادی از تیمهای لیگ فقط مربیان خارجی را برای هدایت تیمشان انتخاب میکنند به همین دلیل تعداد صندلیهای خالی برای مربیگری در لیگ برتر بسیار کم است. اگر مربی پیشنهادی برای هدایت تیمی در لیگ برتر داشته باشد بنظرم بهتر است که آن را بپذیرد. این واقعیت را هم باید درنظر گرفت که تیمهایی که شرایط و امکانات بهتری نسبت به سایرین دارند معمولا به سراغ مربیان باسابقه بهتری خواهند رفت. در مقابل برای مربیان جوانی مثل من که بیشتر در لیگ یک مشغول هستند و گاهی هم فرصت حضور در لیگ برتر را پیدا میکنند، فرصتی که برای مربیان از این دست کمتر کسی پیش میآید معتقدم بهتر است که به خوبی روی پیشنهاداتشان فکر کنند و به این سادگی آن را از دست ندهند. در مورد پارس جنوبی هم شرایط به همین صورت بود من بعد از شرایط بسیار سختی که در لیگ برتر و لیگ یک قصد داشتم باعث شد تا کمی در انتخابهایم سختگیری کنم . بعد از صحبتهایی که با مسئولین باشگاه پارس جم انجام دادم تصمیم گرفتم که میتوانم این مسئولیت را بپذیرم.
وی ادامه داد: ضمنا زمانیکه با بازیکنان تیم صحبت کردم متوجه شدم که 14_15 نفر از آنها نزدیک به50 درصد دریافتی از باشگاه داشتند که این موضوع با تصویر عمومی که از این تیم در بیرون وجود داشت مغایرت داشت. بر همین اساس فکر کردم اگر کمی به برخی از مسائل سامان ببخشیم میتوانیم در پارس اتفاقات خوبی را رقم بزنم. به لحاظ نفری هم اگر بخواهم بگویم پارس جم پتانسیل بسیار خوبی دارد و این گارانتی را به مربی میدهد تا بتواند کارش را پیش ببرد. بعلاوه اکثر تیمهایی که ما با آنها در رقابت هستیم مثل:" پیکان، گلگهر، سایپا و .... همگی تیمهایی هستند که از لحاظ مالی و امکاناتی شرایط بهتری نسبت به ما دارند این یک واقعیت است. البته به این معتقد هستم که همه چیز بستگی به سازمان دهی و برنامهریزی دارد من هم فکر کردم که میتوانم در این بخش به این تیم کمک بکنم تا بتواند برای خودش یک ارزش افزوده فنی جمع آوری کرده خلاهایش را پر کند.
یکی دیگر از انگیزههایم برای انتخاب پارس هواداران بودند. پارس جم هواداران بسیار پر شور و خوبی دارد مردم جم عاشقانه تیمشان را دوست دارند. این موضوع انگیزه بسیار بزرگی برایم بود که به تیمی خواهم رفت که مردم شهرش او را دوست دارند پس من هم میتوانم با کسب نتایج خوب و انجام کارهای بزرگ باعث خوشحالی آنها شوم. زمانیکه میخواستم به پارس بیایم با آقای مرادی مدیرعامل پارس صحبت کردم شناختی از قبل روی آقای رضائیان داشتم و با آقای موسوی رئیس منطق آزاد هم آشنا شدم. همگی این عزیزان را انسانهای بسیار صادق و پایبند به کاری میدانم و فکر میکنم حضورم در پارس یک اتفاق متفاوت است چرا که همگی این آقایان بسیار مسئولیت پذیر هستند و کارشان را دوست دارند که بنظرم این خیلی آیتم بزرگی است که با آدمهایی کار کنید که آنجایی را که با آنها کار میکنید را دوست داشته باشند. ولی به این دلیل که از ریسک پرسیدید دوست دارم بگویم شما در دوران مربیگری هدایت هر تیمی را که به عهده بگیرید به نوعی ریسک کردهاید. به عنوان مثال: آقای گلمحمدی که از تیم شهرخودرو به پرسپولیس رفتند بنظر شما آیا این تصمیم آقا ریسک محسوب نمیشد؟؟ شهرخودرو تیمی است که در یکی از شهرهای خوب ایران با ثبات مالی مناسب و امکانات قابل قبولی هواداران زیادی دارد. عراوه بر اینها این تیم را خود گل محمدی در ابتدای فصل بست و امتیاز لیگ قهرمانان آسیا را هم که کسب کرده بود. اما او و این تیم را رها کرد و به تیم بزرگی به اسم پرسپولیس رفت که درست است بازیکنان خوب زیادی دارد، ولی از طرفی مشکلات مالی هم کم ندارد سطح توقع و حاشیههایش آنها هم نسبت به شهرخودرو خیلی خیلی بیشتر است. جدا از این مدام تمامی دستآوردهای گل محمدی با برانکو مقایسه خواهد شد پنانچه نتواند در پرسپولیس جام ببرد و قهرمان نشود شکست خورده محسوب میشود. خوب با تمام اینها بنظر شما این انتخاب ریسک نبود؟؟ بنظرم ریسک بخشی از کار مربیگری است. این واقعیت دارد که من در پارسجم زمانم را صرف رسیدگی به مسائلی میکنم که شاید خیلی در حیطه مربیگریام نباشد. شاید تمرکزم در زمین کمتر از 50 درصد است انقدر مسائل دیگری دور و بر تیم است که بیشتر وقتم به آن معطوف میشود تا کار فنی. ولی خوشبختانه کادر بسیار خوبی دارم که خیلی من را یاری میکنند. در مجموع بنظرم یک مربی هدایت هر تیمی را که بپذیرد با توجه به اینکه تمامی باشگاههای فوتبال در ایران معضلات مالی، مدیریتی، امکاناتی دارند انتخاب آنها یک ریسک محسوب میشود که من هم از این دایره مستثنی نیستم.
سرمربی پارس جنوبی در خصوص اینکه تعطیلات لیگ بدلیل شیوع ویروس کرونا کار را برای این تیم که در شرایط صعودی قرار داشته سخت کرده است گفت: معتقدم به این دلیل که تیم پارس در شرایط روبه رشدی قرار داشت تعطیلات لیگ به ضرر ما تمام شد. من در کل مربی تمرین محوری هستم به این معنا که تمامی اتفاقات بزرگ در تیمهای تحت هدایتم به صورت پروسهای و در جریان تمرینات پیشرفت میکند. اینطور نیست به یک باره اتفاقات عجیبی در تیمهای من رخ بدهد و بعد از آن هم همه چیز به یکباره متوقف شود. مدل کار کردنم به این صورت است که تیم در تمرینات پیشرفت میکند و تا زمانیکه شرایط بیرونی به شرایط تمرینی ما کمک کند این روند رو به رشد ادامه خواهد داشت. در پارس هم مدیریت باشگاه تمامی تلاشش را کرد تا به روند رو به رشد پارس کمک کند. از زمان آمدنم به پارس که تیم در شرایط صعودی قرار گرفت متاسفانه لیگ بدلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل شد و این موضوع به پروسه تمرینی ما هم صدمه زد. چرا که علاوه بر تعطیلی لیگ برتر به تمامی آن چیزی که در تمرینات رسیده بودیم هم لطمه وارد شد شاید اگر میتوانستیم به تمرینات گروهی ادامه دهیم کمتر متضرر میشدیم. تیم پارس جم از تعطیلات لیگ برتر حتی خیلی بیشتر از تیمهای دیگر ضرر کرد که من اصلا از این موضوع خشنود نیستم این را هم میپذیرم که فوتبال اولیت تفریح مردم است نه زندگی آنها. فکر میکنم سلامتی و جان هیچ فردی نباید به خاطر برگزاری مسابقات فوتبال به خطر بیفتد چرا که بدون شک سلامتی و زندگی افراد در راس همه چیز قرار دارد. دوست دارم که همگی این شرایط را درک کنند تا بتوانیم با کمک هم آنها را مدیریت کرده و پست سر بگذاریم. من هم به نوبه خودم به عنوان یک مربی تمامی تلاشم را کردم تا بتوانم مسئولیتی را که به عهده بود به نحو احسنت انجام دهم به همین دلیل در این شرایط یک سری تمرینات سایبری را تدارک دیدیم تا کمی این عدم کار و تمرین گروهی را جبران کرده باشیم.
افاضلی در پاسخ به اینکه فکر میکند چه تصمیمی برای ادامه رقابتهای لیگ برتر گرفته شود بهتر است گفت: فکر میکنم اگر لیگ برتر همین حالا تمام شود منافع خیلی زیادی دارد. اول اینکه ما لیگ سال بعد را نجات دادهایم دوم اینکه از ضرر مالی باشگاهها هم جلوگیری کردهاید از طرفی تیمها هم زمان کافی برای آماده سازی خودشان در سال آینده خواهند داشت واقعیت هم این است تمامی باشگاهها با توجه به شرایط مدیریتی و معیشتی بد و اینکه شاید کمی از هزینههایشان کم شود با این تصمیم موافقت خواهند کرد. بنظرم ما اصلا نباید در این باره خودمان را با باشگاههای اروپایی مقایسه کنیم چرا که بیشتر منبع درآمد آنها از تبلیغات گسترده و پخش تلوزیونی است. در حالی که بودجههای باشگاههای ما از این راه تامین نمیشود و پخش تلوزیونی هیچ سهمی در این زمینه ندارد. بنابراین اگر لیگ را در حال حاضر تمام شود باشگاهها هیچ ضرری که نمیکنند هیچ بلکه سود هم میکنند چرا که با این کار میتوانند به برخی از تعهداتشان که باید عملی میکردند به دلیل تغییر شرایط خودشان را آزاد کنند. بعلاوه ما هم میتوانیم لیگ بیستم را سر موعد قانونیاش استارت بزنیم و فصل نقل و انتقالات هم به خوبی برگزار کنیم. بنظرم این تصمیمی بسیار خوب و مناسب است ولی فکر میکنم به جز تیمهایی که معتقد هستند باید جام قهرمانی دریافت کنند و تیمهای دیگری که در خطر سقوط یا در تلاش برای صعود به لیگ برتر هستند شاید با این تصمیم موافق نباشند. البته تعداد این تیمها خیلی زیاد نیست که این را هم میتوان با یک تصمیم و تصویب جمعی که با مشارکت تمامی تیمهای لیگ گرفته میشود مدیریت کرد تا بعدا عواقب این تصمیمگیریها گردن فدراسیون نباشد. بدون شک زمانیکه تمامی باشگاهها خودشان مصوب میکنند که چه راهکاری برای بازیها لحاظ شود قضیه حل خواهد شد. هر کسی هم که مخالف است مجبور میشود به نظر اکثریت احترام بگذارد بنظرم بهتر است که باشگاهها نحوه صعود و سقوط تیمها را مشخص کرده و لیگ هم در همینجا تمام کنند.
وی در رابطه با اینکه چرا فوتبال ما برنامهریزی درستی ندارد پس از معرفی گزینههای مختلفی مثل علی دایی ،امیر قلعهنوعی و برانکو ایوانکوویچ برای هدایت تیم ملی در نهایت به گزینه بنام اسکوچیچ رضایت میدهد گفت: بنظرم مشکلی که ما در زمینه انتخاب مربیان ملی و باشگاه داریم این است که در حال حاضر افرادی در رده باشگاهی بزرگسالان و چه کلانتر ملی سکان مدیریت فوتبال را به عهده گرفتهاند که بیشتر از اینکه فوتبال در اولیتشان باشد بحث مدیریت، میز و رازی کردن افراد بالا دستی، رسانههای عمومی برایشان مطرح است. زمانی که فوتبال در اولویت اصلی افراد نباشد به همان شکل هم نتیجه گیری خواهد شد. شاید در وحله اول همه از تصمیمی که گرفته شده رضایت داشته باشند ولی در نهایت خروجی خوبی نخواهد داشت و تبعات این تصمیمگیریها باعث نارضایتی افراد و اصحاب رسانه خواهد شد. آن مدیر نیز میزش را از دست خواهد داد. بهترین کار برای جلوگیری از این مسائل و موفقیت در آنها این است که افرادی در این رابطه تصمیمگیری کنند که فوتبال در الویت اصلیشان قرار دارد قبل از تصمیمگیری روی مسائل مختلف کار کارشناسی روی آن انجام دهند، مدیران هم پای تصمیماتشان بایستند تا شانس موفقیت و رضایت افراد و مدیرهای بالا دستی هم در کار بیشتر شود.
همانطور که گفتم به این دلیل که اکثر تصمیمات اولیت غیر ورزشی و فوتبالی ندارند بیشتر به آنها با هدف مدیریتی و تبلیغاتی نگاه میشود خروجی مناسبی هم در بر نخواهد داشت. البته بحث دیگری در مورد فدراسیون هست که باید آن را بپذیریم که فدراسیون در حال حاضر خیلی محدودیت مالی دارد. و متاسفانه ما در تایمی مربیان تیم ملیمان را از دست دادیم که گزینههای زیادی در برای انتخاب نداشتیم از اواسط مسابقات بدلیل محدودیتهای زمانی مجبور بودیم به ناچار یکی از گزینههای موجود را انتخاب کنیم که این موضوع کار را برایمان سخت کرد. اما صحبت اصلی من این است که ما در فوتبال ما و در تیم ملی هیچ متد و هیچ فلسفه کاری مشخصی برای پیروی همه تیمها نداشته و نداریم. چه زمانیکه ایویچ و اوفارل سرمربی تیمملی بودند و چه حالا که اسکوچیچ سرمربی تیمملی شده است. هیچ زمانی ما فلسفه فکری مناسبی نداشته و نداریم و نمیدانستیم در فوتبال دنبال چه چیزی هستیم هیچ متری و معیاری برای انتخاب و نمره دهی به افراد در فوتبال ایران وجود ندارد. همانطور که الان مشاهده میکنید تیم جوانان و نوجوانان و بزرگسالان ما هر کدام به یک روش متفاوتی تفکر و بازی میکنند. مثلا در تیم جوانان زمانیکه مربی تیم امید میخواهد از بین آنها انتخاب کند تعداد زیادی از آن بازیکنان به دردش نمیخورند. بنظر این مشکلات سالهاست که در فوتبال ایران وجود دارد امیدوارم این مسائل در فدراسیون جدیدی که تشکیل میشود هر چه زودتر با هم فکری برطرف شود.
سرمربی پارس جم در واکنش به دریافت تبریک از طرف برانکو ایوانکوویچ برای بازگشت به لیگ برتر و اینکه بنظرش چرا عرب نتوانست او را به ماندن در پرسپولیس متقاعد کند گفت: آقای برانکو یکی از نزدیکترین و عزیزترین آدمهای زندگی من است و با ایشان نزدیک به بیست سال رفت و آمد خانوادگی دارم. اینکه چرا ایشان زمانیکه من سرمربی پارس جنوبی شدم به من تبریک گفتند از صمیمت بینمان کاملا مشخص است. ولی اینکه چرا آقای عرب نتوانستند ایشان را راضی به ماندن در پرسپولیس کند باید بگویم که برانکو از اینکه باشگاه به تعهداتش پایبند نبود خیلی ناراحت شد و این مسئله را بارها با باشگاه هم در میان گذاشته بود. ولی رفتار آدمها در مواجه با شرایط مختلف متفاوت است برخی از افراد آستانه تحملشان بالاتر است برخی دیگر خیلی نمیتوانند یک شرایط بد را تحمل کنند بدون شک این موضوع به شخصیت افراد برمیگردد. آقای برانکو قریب به یک سال بود که هیچ دریافتی از باشگاه پرسپولیس نداشت و هرگز راجع به این موضوع صحبتی در رسانهها مطرح نکرده بود. و دلیل آن هم این بود که او ذاتا انسان بسیار محترمی است و ایران هم خیلی دوست داشتند که عکس آن را میتوانید زمانیکه ایشان به به عربستان رفتند مشاهده کنید فورا او پس از جدایی تمامی مطالباتش را دریافت کرد ولی زمانیکه در ایران بود به مسئولین باشگاه فرصت داد و با آنها جلساتی را برگزار کرد که البته نتیجه بخش نبود و متاسفانه به جایی رسید که نباید میرسید. یادمان باشد آدمها میآیند با یک قول و قراری مسئولیتی را میپذیرند نباید اینطور باشد که آنها به تعهداتشان عمل کنند که آقای برانکو به بهترین شکل ممکن به تعهداتش پایبند بود کلی جام برای پرسپولیس بدست آورد ولی در مقابل باشگاه پرسپولیس تصویر مناسبی از کشور ما نشان نداد و به قول و قرارش هم پایبند نبود و هر آدم دیگری هم جای برانکو بود بعد از تحمل آن همه استرس و فشار کاری دست آوردهای درخشان بدون هیچگونه دریافتی دلخور، ناراحت و دلسرد میشد. بنظرم با توجه به مسائلی که پیش آمد، عکس العمل ایشان بسیار طبیعی بود و فکر میکنم خیلی هم نسبت به این وضعیت صبوری کردند بارها دیدهایم که مربیان در کشورهای دیگر خیلی زودتر از اینها از تیم جدا میشوند و شکایت میکنند. بنظرم آقای برانکو مقصر نیستند بلکه ما مقصریم که نسبت به تعهداتمان در قبال او و دیگر افراد متعهد نبودیم.
افاضلی در مورد اینکه چرا همیشه بعنوان یک مربی تیمهایی را انتخاب میکند که باید بیشتر انرژی و زمانش را صرف مسائل خارج از فوتبال کند که شاید همین موضوع باعث شود تا برای عوام او جزو مربیان لول بالا محسوب نشود گفت: بنظرم برای مربیگری موفق خیلی از فاکتورها شرط است. مثلا موجودی بازیکنان و میزان انگیزه و اشتیاقی که ساختار باشگاهها میتواند برای موفق شدن در بازیکنان به وجود بیاورند بسیار شرط است. معمولا تیمهایی که این فاکتورها را بیشتر دارند حضور در آنها به مراتب دشوار تر است که تعداد همچین تیمهایی در ایران شاید به یک یا دو تیم بیشار نرسد. در حال حاضر نزدیک به 10هزار مربی در ایران وجود دارد اما تعداد بسیار کمی از آنها شانس مربیگری در لیگ برتر را پیدا میکنند. تعداد کمتری از آنها نیز شانس حضور در تیمهای خوب لیگ برتر را که امکانات و شرایط مناسبی دارند را بدست میآورند. برای اینکه مربی بتواند در آن سطح شانسی برای مربیگری داشته باشد باید در طول فصل در چرخه مربیگری حضور داشته و منتظر باشد تا در یکی از این تیمهایی که شرایط در آن به سختی فراهم میشود یک برنامه و نمایش خوبی از خودش نشان دهد تا در دسته آن مربیان قرار بگیرد که این کار بسیار سخت میسر خواهد شد. ولی یکی دیگر از فاکتورهای بسیار مهم این است که مربی این شانس را داشته باشد که تیمش را از همان اول فصل سازمان دهی کند که تابحال این اتفاق برای من نیفتاده است. اما اگر من بخواهم به همه پیشنهاداتی که به من داده میشود نه بگویم بعد از مدتی دیگر هیچ پیشنهادی نخواهم داشت. یعنی به نوعی آدم از چرخه انتخاب کنار گذاسته میشود. خیلی از مربیان مجبور هستند تن به شرایطی که مدنظرشان نیست بدهند تا به مرور شرایط مناسب برایشان پیش بیاید. که این موضوع شامل من هم میشود. متاسفانه تابحال آن شرایطی که بتواند من را در آن شرایط و مدل کار کردن قرار دهد که مدنظرم باشد برایم پیش نیامده است که البته امیدوارم که در آینده این اتفاق برایم رخ دهد. که بنظرم این مهم میسر نخواهد شد مگر اینکه شما همچنان در چرخه مربیگری و محیط کار حضور داشته باشید و هر روز بهتر و بیشتر از قبل به کار کردن ادامه دهید تا به مرور شرایطتان را ارتقا بدهید.
وی دراسخ به اینکه چرا سالهاست فوتبال ایران نتوانسته استعداد قابل قبول و پدیده خاصی را معرفی کند گفت: راجع استعدادهایی که در فوتبال ما وجود داشته و همچنان هم وجود دارد ولی به صورت یک پدیده کشف نمیشوند دو دلیل عمده وجود دارد که ما مثل سابق تولید بازیکن نمیکنیم.
اول اینکه ما مشکل آموزش داریم. فوتبال امروز جهان آموزش محور است. ما با تیمهایی در رده بین المللی که دانش محور هستند کارهایشان را با آموزش درست و سازمان دهی پیش میبرند رقابت میکنیم همین موضوع باعث سده تا ما خروجی کمتری نسبت به سایر کشورها داشته باشیم. از طرف دیگر فاجعهای که در فوتبال ایران رخ داده این است که ارزشها از بین رفته و همه چیز رنگ و بوی پول گرفته است. این اتفاق باعث میشود هر کسی که پول بیشتری پرداخت میکند شانس بیشتری هم داشته باشد که این روند باعث میشود تا استعداد ناب فوتبال ما که از قدیم تا به امروز از قشر فقیر جامعه بودند از چرخه حضور در فوتبال کنار گذاشته شوند. چرا که امکانات مادی لازم را دارا نیستند. حتی دیده شده که بسیار از بازیکنان کم استعداد در فوتبال ایران ماندنی شدند و بالا آمدند و بازیکنان پراستعداد به خاطر عدم امکانات مادی از این دور کنار رفته و مشاغل دیگری را انتخاب کردهاند. پس نتیجه میگیریم ما روش انتخابمان تغییر کرده همه چیز مادی گرایی شده است و از طرفی آموزشهای اصولی و مناسبی هم نمیدهیم پس طبیعتا نمیتوانیم انتظار خروجی مناسبی هم داشته باشیم. مگر اینکه استثنایی در کار باشد. حدود دو ده پیش در لیگ آلمان، ایتالیا، انگلستان و اسپانیا بازیکن شاغل داشتیم. اما حالا با تولیدات دهه قبل سراغ لیگ بلژیک و لیگهای درجه دو و سه کشورهای دیگر و لیگ روسیه رفتهایم. بدون شک با تولیدات این دهه و با شرایط و امکاناتی که در حال حاضر فراهم کردهایم فکر میکنم در سالهای آینده خوشحال هم باشیم که فوتبال هندوستان قصد دارد بازیکنان ما را به خدمت بگیرد. فوتبال ایران به سمت خوبی در حال حرکت نیست. در گذشته همه مشتاق بودند که در این ورزش سرمایهگذاری کنند حالا کار به جایی رسیده که باشگاهها حتی پول ندارد حقوق کارکنانش را پرداخت کنند که این به جز سوء مدیریت هیچ تعریفی دیگری ندارد. بدون شک در سالهای آینده به جایی میرسیم که کیفیت آماتورگونه فوتبال ما را وادار میکند تا با واقعیت آماتار بودنمان کنار بیاییم و فوتبال حرفهای را کنار بگذاریم و امیدوارم که هر چه زودتر این رویه تغییر کند که البته خیلی اجرای آن بعید میدانم.
سرمربی پارس جنوبی در خصوص پیشبینیاش از شرایط تیمملی ایران بعد از جدایی کیروش، ویلموتس و انتخاب اسکوچیچ گفت: بعنوان کسی که مدتی مربی تیم ملی فوتبال بزرگسالان بوده است سابقه بازی کردن مقابل تیمهای بحرین و عراق را در کارنامهاش دارد میدانم که کار تیم ملی بسیار برای رویارویی با هم گروهایش در استادیوم آزادی سخت خواهد بود. نه اینکه بخواهیم ناامید باشیم ولی باید با آمادگی بسیار زیادی خودمان را برای مسابقات آماده کنیم که از این حیث کار تیمملی بسیار دشوار است. باورم این است که انتصاب ویلموتس بعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب بسیار ضعیفی بود. متاسفانه همانطور که قبلتر گفتم افرادی در این دست از انتخابها تصمیمگیری کردند که اولیت اولشان مسائل ورزشی نبوده است. برای مثال: قطر که اولیت خودش را ورزش میدانست یک مربی نه چندان مطرح را به خدمت گرفت و با آن توانست قهرمان آسیا شود. زمانیکه برای اولین بار آقای برانکو سرمربی تیم ملی شد همان شرایطی را داشت که مربی تیم ملی قطر دارد و ایشان یکی از درخشان ترین مقاطع و دورانهای فوتبالی ما را بعد از انقلاب را برایمان رقم زدند. این موضوع نشان دهنده حسن انتخاب مدیریان خردمند آن دوره از فوتبال و گویای کیفیت بالای مدیریت فوتبالی بوده است. چیزی که نمونهاش را اخیرا در زمان انتخاب آقای ویلموتس مشاهده کردیم. برخلاف آنچه دیگران فکر میکنند من آقای اسکوچیچ را به مراتب مربی بهتری نسبت به ویلموتس میدانم با وجود اینکه خیلی از لحاظ مبلغ قرار داد هزینه کمتری برای ما نسبت داشته ولی مربی خیلی قابلتری در مقایسه با ویلموتس است. باور دارم که اگر از ابتدا آقای اسکوچیچ سرمربی تیم ملی فوتبال ما بودند در حال حاضر شرایط خیلی بهتری داشتیم. چرا که مربیگری شامل فاکتورهایی است خیلی راحت میتوان فردی را که علاقهای به کار کردن ندارد شناسایی کرد. به شخصه فردی مثل دراگان را که تمامی تمرکزش روی فوتبال است خیلی بهتر از ویلموتسی میدانم که هرجا که رفته مدتی کوتاهی حضور داشته و صرفا سعی کرده از حضورش در آنجا برای شکایت و گرفتن پول استفاده کند که دفعه سومش این برخورد هم اخیرا در ایران رخ داده بود. علاوه بر اینها او اصلا کارنامه مربیگری درخشانی هم نداشت در هیچ تیمی مطرحی هم مربیگری نکرده بود. اما در مقابل آقای اسکوچیچ با زحمت و تلاش فراوان پس ازعبور از یک مسیر سخت حالا خودش را به جایی رسانده است که سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شده و بنظرم ایشان انرژی و انگیزه بسیاری برای موفقیتان صرف خواهند کرد که بدون شک چنین فردی حتما موفق خواهد شد. برای او در راه جدیدی که در آن قدم گذاشته است آرزوی موفقیت فراوان میکنم امیدوارم که بتواند در تیم ملی فوتبال ایران نتایج خوبی را کسب کرده و باعث خوشحالی مردم ایران باشد.