دو سید فوتبالی و یک اقلیم آبی؛ در نکوهش رفتار بچگانه مهدی رحمتی و حسینی
شماره یک های استقلال و شهرخودرو یک اتفاق زشت فوتبالی را طی سالهای اخیر به نام خود کردهاند.
به گزارش ایلنا، یکی از صفحات جذاب مجله کیهان ورزشی، کاریکاتورهایی بود که احمد عبداللهینیا خلق میکرد. ساده ولی پر نکته. او در یک شماره حمید بابازاده دروازهبان استقلال را نقش زده بود که روی نیمکت این تیم در محاصره تارعنکبوتها، صبورانه به زمین بازی نگاه میکرد.
اشارهای به نیمکتنشینیهای طولانی و بیپایان دروازهبان سایه استقلال. حمید بابازاده همیشه زیر سایه دروازهبانهای دیگر ماند.
یک نیمکتنشین بیجنجال و هیاهو که هر وقت فرصت بازی پیدا میکرد با تمام وجود در خدمت تیم بود. کسی از او اعتراضی نمیشنید، هیاهویی نداشت و مثل یک سرباز به قلعه آبیها وفادار ماند.
او هم مثل بسیاری از بازیکنان فوتبال قطعاً از نشستن روی نیمکت لذت نمیبرد. بعید است بتوان اندازه انگشتان یک دست در تمام دنیای فوتبال بازیکن پیدا کرد که ته دلش از نشستن روی نیمکت خوشحال باشد و هر هفته بعد از تمرینات فشرده، باز در ترکیب قرار نگیرد و زل بزند به بازی دوستانش اما زمان بابازاده نه رسانهها اینقدر فعال بودند و نه شبکههای اجتماعی وجود داشت که بازیکنان برای باشگاه خط و نشان بکشند یا با استوری و پست اینستاگرامی به جنگ هوادار و رقیب بروند. غرغرها و اعتراضها سر تمرین یا درون رختکن دفن میشد.
سیدحسین حسینی دروازهبان خوبی است. گذشته از آن رکورد بسته نگهداشتن دروازه که امسال پیام نیازمند آن را جابهجا کرد، پسر خوشچهره، خوش استیل، چالاک و تشنه موفقیتی نشان میدهد که البته مثل همه فوتبالیستها علاقهای به رقیب ندارد، خاصه آنکه مهدی رحمتی باشد که سایهاش در باشگاه استقلال پررنگ است و قطعاً دلش میخواهد از مشهد برگردد و برای یک فصل هم شده لباس استقلال را تن کند و از فوتبال کنار برود.
رقابت این دو با هم در استقلال آنقدر بالا گرفت و تنورش داغ شد که همه به این نتیجه رسیدند که اگر ده درویش بر گلیمی بخسبند بعید است دو سلطان در اقلیمی بگنجند. هر دو مدعی شماره یک بودند و در پستی که امکان تعویض مداوم نیست و تنها یک بازیکن میتواند مرد خوشبخت درون قفس توری باشد جدالها و حاشیهها، قهرها و تهدیدها، حاشیهها و کینهها شروع شد. حسینی که روزهای سختی را در خوابگاه استقلال گذرانده بود حالا قصد کوتاه آمدن مقابل دروازهبانی را نداشت که همسن او سابقه بازی برای تیم ملی را داشت.
فشارها سرانجام باعث شد تا رحمتی ساکش را روی دوشش بگذارد و به مشهد برود و به ستاره شهرخودرو تبدیل شود.
یک اثبات دوباره.
او اگر مورد غضب کیروش قرار نمیگرفت یا اندکی از سرسختیاش در روزهای قبل از بازی با کره کم میکرد احتمالاً الان میتوانست رکورددار بازی برای تیم ملی باشد اما حالا به ستاره حاشیهای با سیدحسین حسینی تبدیل شده است؛ دو سید استقلالی که هر دو مدعی هستند همه حق و حقیقت نزد آنهاست.
این ماجرا برندهای ندارد اما قطعاً دو بازنده دارد. سیدمهدی رحمتی الان از سوی برخی هواداران محکوم به حاشیهسازی برای تیم فرهاد مجیدی شده و سیدحسین حسینی هم متهم است که بخشی از تمرکزش را از دست داده است. او مدام در پی اثبات کیفیت و به رخ کشیدن آمادگیاش است و همین امر باعث میشود گاهی اشتباهات مرگباری انجام دهد.
مثل گل تساوی که از بشار رسن در شهرآورد خورد و بسیاری معتقدند که اگر از دست مخالف استفاده نمیکرد به راحتی آن توپ را مالک میشد ولی او از آمادگی ذهنی و جسمی دور شده و این بیرقیب بودن و حاشیه امن باشگاهی به دشمناش تبدیل شده است در حالی که رقابت بیرو- رادو در پرسپولیس شانه به شانه است.
حرف زدن در مورد اختلافهای دیگران و قضاوت کردن آن آسان است اما رحمتی و حسینی هر چه زودتر به این بازی مجازی خاتمه دهند به تیمهایشان بیشتر کمک میکنند!
یادداشت: احسان محمدی