بهمن فروتن:
دادکان گفت هرگز نمیگذارم فروتن رنگ لیگ برتر را ببیند/ عقابها و کلاغها در فوتبال ایران کاملا مشخص هستند
پیشکسوت فوتبال در خصوص صحبتهای محمد دادکان در برنامه ورزش و مردم و نقدهایی که به این صحبتها صورت گرفته صحبت کرد.
به گزارش ایلنا، بهمن فروتن، کارشناس و تئوریسین ایرانی فوتبال که سابقه مربیگری در لیگ ایران را هم دارد خاطره جالبی از دوران حضورش در نوشهر نقل میکند:
با تیم شموشک نوشهر در لیگ برتر، مقابل برق شیراز بازی داشتیم. تماشاگر این مسابقه کسی نبود جز پیتر ولاپان یکی از بزرگان فوتبال شرق آسیا که در شیراز، میهمان فدراسیون فوتبال بود. اواسط نیمه دوم، داور بازی به نفع تیم برق، اعلام پنالتی میکند. حتی تماشاگر شیرازی هم از اعلام این پنالتی متحیر شده بود.
خدا رحمتاش کند، مهندس درویش، مالک باشگاه که بازی را مستقیم و زنده از تلویزیون نگاه میکرد دستور بیرون کشیدن تیم از زمین را به محمود سورتیجی سرپرست تیم داد. من با این کار مخالفت کردم و به «دبیر» گفتم که این کار را نمیکنم چون امکان محرومیت تیم تا پایان فصل وجود دارد. دبیر دوباره تلفن همراه را به کف دستم فشرد، خدا بیامرز آنقدر ناراحت بود و بیعدالتیهای هفتههای پایانی فصل، آنقدر به او فشار آورده بود که گفت عیبی ندارد بگذارمنحلش کنند هم ما راحت میشویم و هم آنها. من به رختکن رفتم و حاضر نشدم تیم را از زمین بیرون بکشم.
دبیر ناچاراً تن به خواسته مهندس داد و با بازیکنها به رختکن آمد. تیم شموشک نوشهر در معرض خطر محرومیت قرار گرفت و میبایست فصل آینده را از لیگ دو شروع کند. به نوعی همه پشیمان شده بودند. مهندس از من پرسید چه کنیم؟ من به فدراسیون رفتم و در کمیته انضباطی مسئولیت بیرون کشیدن تیم را به عهده گرفتم.
شش ماه محرومیت از مربیگری و جریمه نقدی. سه هفته بعد، خدا رحمت کند دهمیانی، رئیس کمیته قضایی را، او مرا از نوشهر صدا کرد و گفت: بهمن، بیا و یک ندامت نامه بنویس، آقای دادکان گفته محرومیتات را ببخشیم. آن روز، من پانزده سال جوانتر بودم و هنوز کلهام بوی قورمه سبزی میداد و افکار قهرمانانه هنوز تفکرات غالب در سیستم فکری من بود. به دهمیانی گفتم من برای یک باشگاه فداکاری کردم و توقع دارم که بدون نامه، بخشیده شوم.
هنوز چهره دوست داشتنی ولی ناراحت دهمیانی را به خاطر دارم، کاشکی او هنوز بود.
بعدها به گوش من رساندند که دادکان در اظهار نظری گفته است، هرگز نمیگذارم بهمن فروتن رنگ لیگ برتر را ببیند! محمد دادکان بازیکنی منضبط، زحمتکش و با اخلاق بود. عجیب است که این بازیکن هرگز رو سوی مربیگری نیاورد. دادکان ولی رئیس فدراسیون شد و تیم ملی ایران را به جام جهانی برد.
پنجشنبه در روزنامه ایران ورزشی مطلبی خواندم که شدیداً مرا متأثرکرد.
نویسنده، مطلباش را با این جمله شروع کرده بود که حرفهای دادکان فقط به درد تیتر میخورند. من پانزده سال است که همه مصاحبههای دادکان را میخوانم و آنها را نقد میکنم. نظریات دادکان، هم تیترهای خوب و هم محتوا دارد و در بعضی از نقاط قابل نقد است ولی در مجموع قابل تعمق است. نویسنده ادامه میدهد که دادکان به این دلیل از فدراسیون انتقاد میکند چون محمد علیآبادی او را بر کنار کرده است.
سؤال اول، مگر این فدراسیون هنوز فدراسیون علیآبادی است که دادکان از آن انتقاد میکند؟
سؤال دوم، انتقادهای دادکان تا به اینجا و همه این دوازده سیزده سال همیشه درست، بجا و در خیلی از موارد سازنده بوده است. این کار ژورنالیستی نیست که ببینیم در ضمیر ناخودآگاه دادکان چه گذشته و چه میگذرد و پایههای نظریههای او کجا هستند.
دادکان یک اشاره سمبلیک دارد که یک نیمه آن اشتباه است.
دادکان میگوید: عقاب از اینکه در قفس است ناراحت نیست، ناراحتی او از پرواز کلاغها است. عقاب از پرواز کلاغها در آسمان بدون عقاب، باید که ناراحت باشد ولی از در قفس بودنش به هیچ وجه.
مطلب قابل ذکر دیگر در جواب نویسنده عزیز این است که در طول تاریخ فوتبال کشور ما آسمان فوتبال، دو عقاب داشته است یکی صفایی فراهانی و دیگری همین محمد دادکان و هر دو با نقاط قوت و ضعف عیان و مشهود.
در پایان مطلب، نویسنده نتیجه میگیرد: تقریباٌ 83 میلیون ایرانی خود عقاب پندارداریم و مشخص نیست آن کلاغها چه کسانی هستند.
چرا آقای نویسنده! اتفاقاً کاملاً مشخص است.