فدراسیون؛ قمار بزرگ برای جانشینی کارلوس کیروش
دراگان اسکوچیچ به لطف وضعیت هنجارگونه فوتبال ایران و موجی که در ماههای اخیر علیه مربیان غیربومی به راه افتاد، توانست سکان هدایت تیمی را به عهده بگیرد که قریب به 8 سال در ید کارلوس کیروش بود؛ مردی که توفیق یافت فوتبال ایران را برای نخستین بار در تاریخ خود 2 بار پیدرپی راهی جام جهانی کند و از همه مهمتر در بیشتر سالهای حضور خود به عنوان اولین تیم قاره معرفی کند.
به گزارش ایلنا، آنچه به رغم برخی برخوردها و رفتارهای تنشزا از کیروش مرد قابل احترامی میان افکار میساخت سابقه مرد پرتغالی در تیمهای بزرگ بود وگرنه شاید کیروش نیز خیلی زود به سمت درهای خروجی فوتبال ایران سوق داده میشد اما آن عقبه پررنگ و کاریزمای عمیق موجب شد او 8 سال در فوتبال پر توقع ایران دوام بیاورد.
بعد از کیروش نیز فدراسیون فوتبال با مردی وارد چرخه همکاری شد که در ظاهر سوابق روشنی داشت و میتوانست این کشتی را به سمت ساحل موفقیت سوق دهد اما انتخاب دیرهنگام و بیمیلی ویلموتس به ادامه همکاری و از طرفی فشارهایی که برای رهایی از دست این قبیل مربیان وجود داشت! پرونده نازک این مربی صاحب کارنامه را هم با فوتبال ایران بست.
در این میان فدراسیون فوتبال، اول شخص تصمیمگیرنده خود را به دلایلی که هنوز روشن نیست صحت دارد یا خیر از دست داد تا بیش از همیشه سردرگمی و بلاتکلیفی را تجربه کند؛ وضعیتی که سرانجام باعث شد مردی روی نیمکت تیم ملی بنشیند که هیچ سوابق روشنی در فوتبال ایران ندارد و از هیچ منظری گزینه مناسبی محسوب نمیشود.
دراگان اسکوچیچ نامی بود که پیشتر گاهی برای حضور روی نیمکت تیمهایی همچون استقلال و سپاهان و حتی پرسپولیس مطرح بود اما به دلایلی که اهل فن از آن خبر دارند هیچگاه این اتصال میان باشگاههای ریشهدار فوتبال ایران و مرد کروات برقرار نشد، ضمن اینکه غالب این فضاسازیها کار افرادی بود که در برخی رسانهها از این قبیل مربیان حمایت میکردند.
اسکوچیچ به حدی در فوتبال ایران تشنه کار بود که حتی در مقطعی مربیگری تیم خونه به خونه را هم پذیرفت و در لیگ یک فعالیت کرد. او با این سابقه و در حالی که هیچ توفیق قابل ذکری در فوتبال ایران به چنگ نیاورده حالا سکان هدایت تیمی را در دست گرفته که نامهای بزرگتری را طلب میکرد.
اسکوچیچ اما برای حیات در تیم ملی فوتبال ایران کاری بس دشوار و مسیر عمیقاً پرپیچ و خمی پیش رو دارد و چه بسا اگر او با تیم ملی موفق به حضور در مرحله بعد شود نیز نتواند با تیم ملی ادامه دهد. اسکوچیچ در میان حجم عظیمی از ویچهایی که وارد فوتبال ایران شده صاحب کمترین مقبولیت و سابقه ورزشی است و او حتی از نامهایی همچون بگوویچ نیز گزینه ضعیفتری محسوب میشود.
در واقع همین تاریخچه ضعیف است که عرصه را برای تاخت و تاز به اسکوچیچ و تصمیمگیران در فدراسیون فوتبال باز گذاشته تا دوباره سرمربی تیم ملی به سیبلی برای انتقاد از زمامداران فوتبال ایران بدل شود. شاید اگر فدراسیون فوتبال انتخاب هوشمندانهای انجام میداد و از سر رفع تکلیف اسکوچیچ را به عنوان سرمربی تیم ملی برنمیگزید امیدواری بیشتری به تداوم این مربی با فوتبال ایران وجود داشت اما شگفتا که انتخاب با کمترین آیندهنگری و کاملاً چشم بسته موجب شده سرمربی تیم ملی کمترین حامی را پیرامون خود ببیند و هیچ اعتمادی میان او و اهالی فن و حتی هواداران فوتبال وجود نداشته باشد.
پارادوکس بزرگ در انتخاب اسکوچیچ اما آنجا شکل گرفت که تصمیمگیران در فوتبال ایران بیآنکه دلیل روشنی برای قطع همکاری با مربیان خارجی بیابند بساط این قبیل مربیان را از فوتبال ایران برچیدند تا بومیگرایی را پیشه کنند اما در نهایت نیز دوباره به سمت همین مربیان خارجی تغییر مسیر دادند که این تغییر هرگز به مذاق فوتبالیها خوش نیامد و سیل انتقادها به سمت فدراسیون فوتبال روانه شده است.
گزارش: حمیدرضا عرب