رویاهای بزرگ شماره هفت سابق با کت و شلوار اتوکشیده
فرهاد مجیدی را روی نیمکت استقلال خاکستری نبینید
به بهانه پیروزی استقلال با فرهاد مجیدی با این سؤال مهم مواجهیم که آیا فرهاد در استقلال به مربی آیندهداری بدل خواهد شد یا خیر؟ عامیانهتر بپرسیم: آیا فرهاد مربی خواهد شد؟
به گزارش ایلنا، برای رسیدن به پاسخ این پرسش نیاز است که او لااقل نیم فصل را به عنوان سرمربی در استقلال سپری کند وگرنه نه آن بازیهای پایانی نیم فصل دوم لیگ هجدهم ملاکی ایدهآل برای سنجش است و نه برد شیرین یکشنه شب. حتی پیروزی مقابل الریان در بازی سهشنبه شب نیز نمیتواند حکم مربی شدن فرهاد را امضا کند؛ فرهادی که با کمترین تجربه ممکن گام به عرصهای مهم و سترگ گذاشته و انتظارات بسیاری را پیرامون خود میبیند.
فرهاد از فاکتور جسارت به خوبی بهره میبرد. نوعی نترسی ذاتی که از درگیر شدن با مشکلات هراسی ندارد و میکوشد از شرایط سخت و دشوار برای خودش فرصتهای تازه ایجاد کند. درست مانند رفتارش در میدان بازی که از حداقلها، حداکثرها را پدید میآورد. برای مربی شدن اما تنها همین جسارت پذیرفتن مربیگری استقلال کافی نیست. مجیدی گرچه در مصاحبه خود قبل از بازی با الکویت به این نکته اشاره کرد که بعد از استراماچونی کسی حاضر به پذیرش مربیگری استقلال نبود و او پیشقراول همه گزینهها سینه سپر کرد و در این موقعیت قرار گرفت اما تردیدی نیست که اگر ابتدای همین فصل نیز که اوضاع استقلال به واسطه جدایی استراماچونی بحرانی نشده بود، پیشنهاد مربیگری را دریافت میکرد بیهیچ درنگی راه باشگاه را در پیش میگرفت و شبانه خودش را از دبی به تهران میرساند تا با استقلال قرارداد منعقد کند؛ مانند همین رفتاری که در روزهای بلاتکلیفی استقلال داشت. بنابراین پذیرش مربیگری استقلال در چنین برههای هرگز برای مجیدی حسن محسوب نمیشود و او باید خودش را در چنین پست مهمی نشان دهد. مجیدی نیمکت استقلال را ولو در اوج تاثیرگذاری استراماچونی و بنا کردن پایههای تیمی تحسینبرانگیز به نوعی در عصر جدید متعلق به خود میداند و استقلال هم ناچار است که فضا را برای یکی از فرزندان خلف خود باز بگذارد اما این فرصت هرگز ابدی نیست و مجیدی باید قابلیتها و انعطافپذیریها و ریزهکاریهای یک مربی خوشفکر و کاربلد را در خود داشته باشد تا بتواند در این پست مهم دوام بیاورد.
مربیگری در چنین تیمی هرگز ساده نیست. مجیدی برخی فاکتورهای مربی شدن در استقلال را دارا است. چهره خوب، آراستگی، محبوبیت و مقبولیت میان بازیکنان اما همه این فاکتورها که طی سالهای طولانی به دست آمده ممکن است یکشبه به دست فراموشی سپرده شود.
خاصیت باشگاههای بزرگ همین است. یکشبه در عرش و یکشبه در فرش و فرهاد اگر میخواهد حالا حالاها در ثریا سیر کند باید در همه سطوح درست عمل کند؛ چه در بخش فنی و چه در موارد دیگر که مهمترین آن فن بیان مناسب در بزنگاهها است.
استقلال با فرهاد مجیدی یکشنبه شب رسماً روزهای تازهای را آغاز کرد. با بردی شیرین. با یک پیروزی به یادماندنی و خاطرهانگیز. فرهاد را به واسطه این برد نه آنچنان سفید میبینیم که سیاهیاش دیده نشود و نه آنچنان سیاه که سفیدیهایش فراموش شود. عقل ایجاب میکند که فرهاد را اکنون اینگونه ببینیم: خاکستری...