خبرگزاری کار ایران

بحران مدیریتی، بزرگترین سنگ مقابل موفقیت استقلال؛جلوی فرهاد سنگ نیاندازید!

بحران مدیریتی، بزرگترین سنگ مقابل موفقیت استقلال؛جلوی فرهاد سنگ نیاندازید!
کد خبر : ۸۶۳۹۰۶

مدیریت موقت استقلال و شیوه سنتی باشگاهداری دولتی - حرفه‌ای، دیگر جای بحث باقی نگذاشته است.

به گزارش ایلنا، استقلال با دو مربی اخیرش تجربه‌های متفاوتی را پشت سر گذاشته است، تجربه‌هایی که پیش‌تر با چهره‌هایی که جایگاه‌های بزرگتری در استقلال داشتند، تکرار نشده بود. آندره‌آ استراماچونی بحران‌های مدیریت در این باشگاه را فاش کرد. او چندان اهل مصاحبه‌های پی در پی نبود اما با عملکردش، رفتارش و شیوه مواجهه‌اش با مدیران باشگاه نشان داد که سوءمدیریت چه آسیب‌هایی برای استقلال دارد. استراماچونی رفت اما مربی بعدی استقلال فرهاد مجیدی بود که خیلی زود حرف‌هایی تندتر و جدی‌تر را درباره آنچه در باشگاه می‌گذرد، مطرح کرد. مجیدی بی‌پرده از بی‌سوادی و بی‌کفایتی نوشت و از فساد و رانت و رابطه‌بازی. سابقه نداشت که یک مربی درباره باشگاهی که در آن کار می‌کند، اینچنین بدون تعارف و بی‌پرده حرف بزند.

منصور پورحیدری در باشگاه استقلال عمری را سپری کرد. نقش‌های کلیدی و اثرگذار داشت، پایمردی‌اش برای استقلال در بحرانی‌ترین مقاطع ارزشمند بود و البته او نشان داد که اهل سازش است و با مدیران پرشماری می‌تواند همراه باشد. درباره او پس از مرگ تلخش نوشته بودم چه بد که فرصت این بحث با منصور پورحیدری از کف رفت، اینکه او چگونه این همه سال با مدیرانی که در باشگاه استقلال آجر روی آجر نگذاشتند و باشگاه را عاریه‌ای اداره کردند، سر سازگاری داشت؟ دوست دارم پاسخ این باشد که ایستاده و وانداده تا همه چیز را به آنها وانگذارد.

ناصر حجازی با شخصیتی که بیشتر خود را معترض جلوه می‌داد نیز هرگز مثل استراماچونی و مجیدی فاش نگفت که با سوءمدیریت چه بر سر باشگاه می‌آید. حجازی به هنگام جدل‌هایش با مدیران، تند انتقاد می‌کرد اما این تندی‌های اخیر که در استراماچونی و مجیدی می‌بینیم، شاید محصول زمانه‌ای باشد که سوءمدیریت و خطاهای پرشمار و ادای مدیریت، باشگاهداری را با بحرانی خانمانسوز مواجه کرده است.

انگار دیگر کسی حوصله خواندن انتقادات لطیف را ندارد. انگار این محصول زمانه است که باید فاش گفت و خشم را بروز داد. گریزی از محصولات زمانه نیست.

استقلال در تهران یک زمین تمرین مناسب ندارد، مدیران استقلال برای اینکه محل میزبانی را پس از حکم لغو میزبانی تیم‌های ایرانی توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا، انتخاب کنند با مربیان خود مشورت نمی‌کنند، استقلال از امکانات اولیه تمرین محروم است و فرهاد مجیدی از جی‌پی‌اس اجاره‌ای حرف می‌زند. چنین باشگاهی چگونه تن به قراردادهای گزاف می‌دهد و از آینده و بدهی‌های بزرگتر وحشت ندارد؟ چنین باشگاهی چگونه بدهی‌های میلیون دلاری خلق می‌کند و چرا درباره فردا احساس مسئولیت ندارد؟

مدیریت موقت این باشگاه‌ها و شیوه سنتی باشگاهداری دولتی - حرفه‌ای، دیگر جای بحث باقی نگذاشته است. مدیران ناآشنا با مناسبات فوتبال مسیرهای عجیبی را برای اشغال پست‌های کلیدی باشگاه‌های بزرگ طی می‌کنند و رفتارهای‌شان حوصله هر مخاطبی را سر برده است. بدیهی است که مربیان فارغ از چارچوب‌های حرفه‌ای، درباره باشگاه و کیفیت این مدیران حرف بزنند و اینطور که دو مربی اخیر استقلال تصمیم گرفتند، همه چیز را فاش بگویند.

سرگردانی استقلال در فرودگاه برای سفر به امارات آخرین پرده از سوءمدیریت در این باشگاه است. تیمی که هفته گذشته نمی‌دانست در لیگ قهرمانان آسیا شرکت می‌کند یا نه، تیمی که تمریناتش در زمین‌های نامناسب برگزار شد، فقط همین را کم داشت که برای سفری ساده به امارات نیز با بحران مواجه شود. آیا استقلال پاسخی برای دو مربی اخیرش دارد؟ آیا مدیران این باشگاه درباره آنچه مربیان باشگاه درباره‌شان می‌گویند، نظری ندارند؟

در باشگاه استقلال انگار مدیران با این بحران‌ها خو گرفته‌اند. در مقابل تمام این بحران‌ها می‌توانیم اسماعیل خلیل‌زاده را جلوی دوربین موبایلش تصور کنیم که می‌خواهد پیام ویدئویی درباره پیروزی بزرگش در سفر مالزی را ضبط کند. او چقدر خوشحال است از جایگاهی که در آن قرار گرفته و انگار ملالی از این همه بحران ندارد.

 

یادداشت: فرشاد کاس‌نژاد

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز