حمید استیلی؛ تنهای محض برای دستیابی به یک رویا
بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس اکنون مسوولیت بزرگی با حضور روی نیمکت تیم امید برای صعود به المپیک روی دوش خود احساس میکند.
به گزارش ایلنا، جمعه هفتم مهرماه هفتاد و چهار تیم ملی امید ایران در ورزشگاه آزادی به میدان رفت. صدهزار هوادار به ورزشگاه آمده بودند اما حسن حبیبی نتیجه نگرفت. ما به المپیک آتلانتا نرفتیم. در ترکیب آن تیم مهرداد میناوند، نیما نکیسا، کریم باقری، مهدی مهدویکیا، ستار همدانی، سهند رازیان، ادموند بزیک، سرژیک تیموریان، اسماعیل حلالی، علی چینی و داود نظرمحمدی به زمین رفتند. تیمی که گفته میشد مهدی پاشازاده در اعتراض به کاپیتان شدن کریم باقری قهر کرده است. تیمی که باور اینکه چطور نتوانست به المپیک برود دشوار است. چند تن از آن بازیکنان به اسطورههای فوتبال ایران تبدیل شدند اما باز هم طلسم نشکست.
این حکایت چهار دهه فوتبال ما با تیم ملی امید است. هر بار میگوییم این بهترین نسل از بازیکنان تاریخ فوتبال ایران هستند اما باز نمیشود. گاهی حتی با خطای فاحش در بازی دادن بازیکن محروم خودمان راهمان را بستیم و حالا انگار وسط یک جنگ دنبال چیدن گل سرخ میرویم!
در حالی که همه در مورد استراماچونی و کالدرون حرف میزنند، این روزها هیچ سرمربی به اندازه حمید استیلی تنها نیست. او اسامی 23 بازیکن نهایی تیم ملی امید را برای دیدارهای سرنوشتساز مقابل ازبکستان، چین و کرهجنوبی اعلام کرد. بیهیچ تعارفی این روزها هیچکس به این تیم امیدی ندارد. همه دست شستهاند و استیلی و شاگردانش را به سمت دهان اژدها هل میدهند.
حضور بازیکنانی مانند امید نورافکن (سپاهان)، عارف آقاسی (فولاد)، سینا زامهران (شهر خودرو)، محمد خدابندهلو (پیکان)، محمد محبی (سپاهان)، مهدی قائدی (استقلال)، رضا جبیره (نفت)، علی شجاعی (نساجی)، شکاری (تراکتور) و اللهیار صیادمنش (استانبول اسپور) و ... که طی چند سال با کیفیت خوب خودشان را به فوتبال ایران تحمیل کردهاند بارقههای امید را در دل هواداران این تیم تنها روشن نگه میدارد.
در آخرین بازی تدارکاتی حمید استیلی دو بار اجازه نداد تیم قطر ده نفره شود. در واقع اگر او صرفاً به دنبال نتیجهگرایی بود، وقتی دو بازیکن قطری کارت قرمز گرفتند ترجیح میداد به یک پیروزی دلچسب مقابل آنها دست پیدا کند ولی از سرمربی قطری خواست تا به جای بازیکنان اخراج شده، بازیکن جدید به زمین بفرستد. کاری که کمتر کسی به آن دست میزند. اینکه آن را جوانمردانه عنوان کنیم یک ماجراست اما او ترجیح داد بازیکنانش را تحت فشار قرار دهد تا برای سه دیدار پیشرو آماده باشند.
نحوه انتخاب حمید استیلی برای هدایت تیم ملی امید و سخنان صریح فرهاد مجیدی موج عجیبی را علیه او به راه انداخت. در فضای دو قطبی فوتبال ایران این روزها انگار خیلیها منتظر زمین خوردن حمید استیلی هستند تا دلشان خنک شود. باورش دشوار است اما در این سرزمین گاهی برای «خنک شدن دل» کسانی حاضرند شکست یک تیم ملی را ببینند. فرقی نمیکند سرمربی آن تیم کارلوس کیروش باشد در جام ملتها یا حمید استیلی که میخواهد با شاگردانش رویای نزدیک به نیم قرنِ فوتبال ایران را عملی کند.
یکی از مهمترین فاکتورهایی که این تیم ملی امید از آن برخوردار است فقدان فشار و انتظار است. کسی از آنها توقعی ندارد و شاید همین وزنههای بسته شده به پای بازیکنان را آزاد کند و بتوانند با خیالی آسودهتر در زمین پرواز کنند. در روزهایی که حمید استیلی یکی از تنهاترین مربیان فوتبال ایران است شاید یک معجزه بتواند همه ما را شگفتزده کند، چیزی مثل اشکهای استیلی بعد از صعود به جام جهانی 1998 مقابل استرالیا یا گلی که به آمریکا زد... فوتبال هم مثل ما با معجزه زنده است.
احسان محمدی