ماجرای استقلال و بازی برد - برد برای استراماچونی
سرمربی استقلال توانست در جریانات اخیرش با استقلال
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، اتفاقات اخیر باشگاه استقلال منشأ گمانهزنیهای زیادی درباره علت جدایی و عدم بازگشت سرمربی این تیم شده و حتی مدیران باشگاه نمیتوانند تفسیر دقیقی از این اتفاق ارائه کنند. ماجرای استقلال و استراماچونی حالا وارد اپیزود پنجم شده و بیشباهت به داستانهای «میکلآنجلو آنتونیونی» کارگردان سرشناس ایتالیایی نیست.
اپیزود اول به مطرحشدن نام او برای هدایت استقلال برمیگردد. شایعهای که روز به روز به واقعیت نزدیکتر شد تا اینکه با چشمانمان او و دستیارانش را در سالن همایش هتل المپیک از نزدیک دیدیم. روز معارفه نشان از یک رنسانس در تاریخ باشگاه استقلال داشت اما تبدیل به بحرانی شد که هیچکس انتظارش را نداشت.
اپیزود دوم شروع ناامیدکننده در اولین دیدار فصل در تبریز و بدتر از آن مواجهه او با اولین شکست در نشست خبری بود. این برهه از زمان با شکست در دربی به اوج رسید و باعث شد بخش کثیری از علاقهمندان و پیشکسوتان نسبت به موفقیت او در استقلال به دیده تردید نگاه کنند و انتخاب این مربی را زیر سؤال ببرند.
اپیزود سوم آغاز دورانی تازه همراه با ارائه فوتبالی چشمنواز با گلهای زیاد بود. حمله به صدر جدول و بردهای پیاپی تا دیدار مقابل صنعت نفت در ورزشگاه آزادی که در 20 دقیقه 4 بار دروازه نفت آبادان باز شد و آندرهآ در اوج موفقیت در کنفرانسی به همراه کاپیتان تیم ضربالاجلی دوهفتهای برای مدیران استقلال تعیین کرد.
اپیزود چهارم پیروزی قاطع مقابل پدیده و جشن صدرنشینی پس از 1310 روز در جشنی با حضور 50 هزار تماشاگر و رساندن استقلال پس از 4 سال به نقطه دلخواهش و در عین حال تبدیلشدن به یکی از محبوبترین مربیان استقلال در چند سال اخیر. جایی که نام او را بلندتر و بیشتر از هرکس دیگر فریاد میزدند.
اتفاقاتی که درست بیست دقیقه بعد از برد استقلال در برابر پدیده رخ داد، میتواند این شائبه را در ذهن هر کس ایجاد کند که بعید نیست خروج سریعالسیر او بهمنظور اهدافی از پیش تعیینشده انجامشده باشد. او اگر موفق نمیشد با آن پرواز تهران را به مقصد رم ترک کند، شاید دیگر فرصت این را نمییافت که بهعنوان سرمربی تیم صدرنشین لیگ برتر خود را در ایتالیا معرفی کند و این موضوع در پیشبرد اهدافش تا حد زیادی حیاتی بود.
با این توضیحات حالا دیگر بهترین زمان ممکن برای اجرای سناریوی ایتالیایی فرا رسیده است و سکانس اول آن بستن همان چمدانهای معروفش است تا خود را به «دلیلا» همسر محبوبش برساند که اتفاقاً او را چند روز قبلتر روانه ایتالیا کرده بود. استراماچونی چنان معتقد به اجرای سناریوی از پیش تعیینشده است که حتی گوشش به خواهشهای«جوزپه پرونه» سفیر ایتالیا نیز بدهکار نیست. استراماچونی با اعلام اینکه «من در پای سفر هستم و توان بازگشت را ندارم» از قبول درخواست سفیر طفره رفت تا خود را به فرودگاه «لئوناردو داوینچی» شهر زادگاهش برساند.
جایی که خبرگزاری آنسای ایتالیا در کمال تعجب منتظر ورود او است تا در اولین دقایق حضورش در خاک ایتالیا، اولین سری از مصاحبههای تکراری و بیشمارش را از طریق یک ویدئو و یک خبرگزاری رسمی به گوش تمام کسانی که هر لحظه در انتظار خبری از او هستند برساند. آن هم کسی که در مدت حضورش در ایران علاقهای حتی برای شرکت در کنفرانسهای خبری بعد از بازی هم نداشت.
کافی است به اولین صحبتهای او و سؤالات خبرنگار آنسا توجه کنید. او کاملاً حسابشده ابتدا از استقلال و هوادارانش بهعنوان یک تیم بزرگ نام میبرد و با اشاره به دخالت و تلاشهای سفیران ایران و ایتالیا برای ماندنش در ایران سعی در بالا بردن میزان اهمیتش دارد و این در حالی است که خبرنگار دو بار از او بهعنوان سرمربی صدرنشین فوتبال ایران نام میبرد اما این تازه تنها یک دستگرمی ساده برابر مصاحبههای طولانی او در روزهای بعد بود.
جالب است بدانید استراماچونی در مدت تنها 10 روز با کوریره دلو اسپرت، گاتزتا دلو اسپرت، کوریه دلاسرا، کالچو مرکاتو، اسکای اسپرت، شبکه تلویزیونی رای اسپرت، یورو نیوز، نشریه لا استامپا، نشریه توتو اسپرت، برنامه توتال کالچو و دو شبکه فارسی زبان گفتوگو کرد.
با مشاهده این حجم از گفتوگو میتوان نتیجه گرفت که سرمربی سابق اینتر سعی در احیای برندی داشت که در این چند سال اخیر به دلیل نتایج ضعیف کمرنگ شده بود و انصافاً این امر را به بهترین شکل ممکن به سرانجام رساند تا هر چه زودتر دوباره به جمع گزینههای هدایت باشگاههای ایتالیایی اضافه شود و این شاید بهترین فرصت برای کسی بود که تا پیش از حضور در استقلال به گفته خودش هیچ پیشنهاد دیگری نداشت.
او با ترک ایران میدانست که به پشتوانه حمایت مردمی میتواند هم تمام مبلغ پولش را بگیرد و هم احتمال بازگشت به سطح اول فوتبال را تقویت کند.
او به همراه مشاور و ایجنت کاملاً حرفهایاش، «فدریکو پاستورلو» و همچنین به کمک رابطه خوبی که با «جان لوکا مارتزیو» خبرنگار مشهور ایتالیایی دارد به بهترین وجه ممکن از مفاد قراردادش و همچنین از پتانسیل رسانهای بسیار قوی در کشور ایتالیا بهره برد و به این ترتیب کارنامه ناموفقش را در این چند سال اخیر تحت شعاع این موضوع قرار داد.
شاید بیش از 80 درصد از صحبتهای او با همه آن رسانهها مطالبی بودند که مدام تکرار میشدند. مسائلی مثل ایجاد تجمع پشت در باشگاه و وزارت ورزش، دخالتهای سیاسیون برای متقاعد کردن او، ساختن سرود و شعر و آهنگ، میزان زیاد محبوبیتش در ایران، بزرگ کردن نام استقلال، دلتنگی برای طرفداران این تیم، مهماننوازی و تعریف و تمجید از مردم ایران وجه غالب تمام این گفتوگوها بود که از فرط تکرار خستهکننده شده بود.
استراماچونی به صرف این مطلب که وقتی بهعنوان صدرنشین تیمش را ترک کند مسئولان باشگاه استقلال چارهای جز تن دادن به تمام خواستههای او نخواهند داشت، تصمیم عاقلانهای گرفت. همانطور که مدیران وقت باشگاه صرفاً به خاطر خواسته همین طرفداران در فضای مجازی مجبور شده بودند پیش از شروع فینال جام حذفی قراردادی گران با وینفرد شفر آلمانی به امضا برسانند.
فراموش نکنیم در صورت طراحی و ساخت چنین سناریوی از پیش تعیینشدهای بازهم نمیتوانیم از این مربی ایتالیایی و مشاورش شکایتی داشته باشیم چراکه هیچکدام از کارهای او غیرقانونی و برخلاف مقررات نبود و او تنها با توجه به ظرفیتی که در قراردادش وجود داشت اقدام به چنین کاری کرده است.
این ماجرا هر پایانی که داشته باشد او موفق شده علاوه بر دریافت رقم قراردادش نامش را یک بار دیگر به عنوان یک مربی موفق و محبوب و حتی قهرمان ملی بر سر زبان تمام رسانههای ایتالیایی بیندازد که این موضوع اهمیت زیادی برایش دارد.
کیاوش عزیزی