خبرگزاری کار ایران

علی‌آبادی گفت دایی و گلمحمدی را کنار بگذارم

دادکان: در مورد استراماچونی آبروی ما را بردید/ استقلالی‌ها با برانکو نمی‌توانند خوب باشند / تاج گفت کی روش با فشار وزارت ورزش رفت!

دادکان: در مورد استراماچونی آبروی ما را بردید/ استقلالی‌ها با برانکو نمی‌توانند خوب باشند / تاج گفت کی روش با فشار وزارت ورزش رفت!
کد خبر : ۸۴۹۲۲۸

رئیس فدراسیون فوتبال صحبت‌های جالبی را از همکاری با برانکو، برکناری در جام جهانی و بازگشت سرمربی سابق پرسپولیس مطرح کرد.

به گزارش ایلنا، محمد دادکان، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال روز گذشته میهمان برنامه دست‌‌خط بود و درباره مسائل مهمی صحبت کرد. صحبت‌های دادکان درباره فدراسیون فوتبال، مارک ویلموتس، محمودی احمدی نژاد و دیگر مسائل مهم فوتبالی را در ادامه می‌خوانید:

 *آقای دادکان چون خیلی در این مدت در برنامه‌های مختلف درباره قضیه ویلموتس و تیم ملی صحبت شده، ولی الان این اتفاقی که برای سرمربی استقلال افتاد و بعد برای تراکتور این اتفاق افتاد. شاید نباید این جمله را استفاده کنم ولی یک نوع آشفتگی و بلبشو دارد اتفاق می‌افتد که برای کشور خوب نیست. یعنی هیچ محاسبه‌ای نمی‌شد کرد؟ بعد الان خیلی‌ها سوال می‌کنند استراماچونی نشد، چرا الان کالدون می‌شود؟ یا چرا ویلموتس نشد؟ چطوری است این؟

ببینید، خدایی دست روی جایی گذاشتید که همه مردم این را می‌دانند، ولی نمی‌توانند بگویند. بابا آبروی ما را بردید. خدا شاهد است هر جایی می‌رویم این را می‌گویند. بابا این مملکت برای خود قوامی دارد. این مملکت برای خودش خیلی احترام داشته و الان کمتر شده است. اینها هر کدام می‌روند، می‌دانید چه بازتابی دارد؟ من از اینجا می‌روم، به ایتالیا می‌روم و یک مصاحبه می‌کنم و همه می‌خوانند. از اینجا می‌روم، به پرتغال می‌روم و یک مصاحبه می‌کنم و همه می‌خوانند. به بلژیک می‌روم، و یک مصاحبه می‌کنم و همه می‌خوانند. آخه یکی یا دوتا!

شما شاید ندانید من به شما بگویم که ۲۰۰ و خرده‌ای پرونده در فیفا داریم. اصلاً فیفا رسیدگی می‌کند. هر کسی مقابل ما بایستد رای را به او می‌دهند. می‌گوید این بررسی کردن برای جایی است که در طول سال یک پرونده داشته باشد، نه ۲۰۰ پرونده در فیفا داشته باشیم. از مربی، بازیکن، داور و همه شکایت داریم. ویلموتس را آوردید و قرارداد بستید و این قرارداد را چرا شل بستید؟ ما هم قرارداد بستیم.

*آن هم بعد از قصه کی‌روش که اصلا قرار نبود این اتفاقات تکرار شود.

قرارداد می‌بندد و آنجا شکایت می‌کند و می‌گیرد. همین مربی استقلال، آمده مردم را خوشحال کرده و مردم را جمع کرده است. دلسوزی می‌کند. تحت آن فشارها بود و نرفته است. نتوانستیم پول او را بدهیم. چه توجیهی داریم؟ برادر من الان در بازار کار می‌کند. الان مسئولین بروند این را بررسی کنند، یک دلار ۴۲۰۰ تومانی استفاده نمی‌کند. جنس هم از خارج می‌آورد و برای خودش اعتباری در بازار دارد. از جاهای مختلف نسبت به جنس خود در می‌آورد. چطور کار می‌کند؟ مگر یک قرون و دو زار است؟ میلیارد تومان به حساب آن‌ها از طریق صراف می‌ریزد. شما نمی‌توانید پول اینها را بدهید؟ آقا اگر نمی‌توانید بروید. چقدر این مملکت باید جور شماها را بکشد؟ کسی هم نیست که بیاید کار را بگیرد و بگوید برای چه این همه اتفاق می‌افتد. به خدا مسئولین ورزش از اتاق خودشان بیرون نمی‌آیند. وقت هم به کسی نمی‌دهند که ببینند چه خبر است. من دلم می‌سوزد. به خدا ضربان قلب من الان تغییر کرد. این مطالب را پخش کنید. ۳۸ تا دوپینگی در یک سال دارید.

*در فوتبال؟

در ورزش؛ فوتبال هم هست. ۱۳ نفر از این مملکت رفتند. در تیم‌های خارج بازی می‌کنند. اگر یک مسئول ورزشی سر تیمی که اعزام می‌شود برود، تیمی که جایی می‌رود که می‌دانند آن رژیم غاصب هم هست. این اعتقاد ما است و نمی‌توانیم از این بگذریم. مگر دست من و شما است که بگوییم کشتی بگیرید و نگیرید یا بازی کنید یا بازی نکنید؟ تصمیمی گرفته شده و خود من هم همین کار را کردم، با تیم ملی دانشجویان در فنلاند ما را شب دعوت کردند. آن مهمانی را رفتیم.

*در فنلاند؟

بله. گفتم آقای فلانی و فلانی فردا بازی دارید. چه کار می‌کنید؟ گفتند ما اصلاً نمی‌آییم و قرار است فردا برای خرید برویم. خدا شاهد است اتوبوس ایستاد و بچه‌ها را راهی کردم و با آن‌ها برای خرید رفتیم. یعنی چه؟ یعنی شترسواری دولادولا؟ تا چند وقت با هم بازی کنیم؟ اعلامیه بدهید، نه رئیس فدارسیون را محروم کنید، نه فدراسیون را محروم کنید، اینکه می‌گویید مسئولین باید چه کنند باید این کار را کنند. آقا ما با اینها هیچ طوری بازی نمی‌کنیم. این اعتقاد ما است و شما هم ما را محروم کنید. رفتم و آنها دیدند ما تیمی هستیم که مسابقات جهانی امتیاز می‌آوریم و در فوتبال و فوتسال همه دوست دارند با ما بازی کنند. دوباره هم دعوت کردند و رفتیم.

*به نظر شما سرانجام تیم ملی چه می‌شود؟

هیچ راهی ندارید. او زودتر رفته و نامه را نوشته و وکیل‌هایش را هم فرستاده است.

*یعنی اینکه الان فدراسیون می‌گوید همه غرامت را به ویلموتس نمی‌دهم، باید بدهد؟

غرامت را می‌گوید نمی‌دهم. متوجه نشدید. نمی‌گوید اصل پول را نمی‌دهم. یعنی این الان شکایت می‌کند، آنها می‌گویند روزی این میزان باید ضرر و زیان این را بدهید همانند آری‌هان که به ایران آمد. با ۲۰۰ هزار دلار می‌رفت، ۳۸۰ هزار دلار گرفت. آن آقای نجف‌زاده در برنامه‌ای به من گفت آقای دادکان به شما نوستراداموس می‌گویند. هر چه می‌گویید درست درمی‌آید. گفتم خدا شاهد است این نیست. گفتم من نوستراداموس نیستم، بابا دودوتا چهارتا است، کنار هم می‌گذارید.

شما قرارداد می‌بندید باید پائین آن بنویسید رعایت این موارد اخلاقی با ماست. خلاف کنید این مقدار کم می‌کنم. از قرارداد کم می‌کنم و بعد می‌نویسید این توافق دو طرفه است. مرضی‌الطرفینی مانند فیفا هم نیاز نیست. شما رعایت نکردید من کنار می‌گذارم، من رعایت نکردم شما کنار بروید.

*بر اساس قواعد فیفا می‌توان این کار را کرد؟

بله. فیفا یک برگه‌ای دارد که قراردادها بر اساس آن بسته می‌شود، ولی در کلمبیا کی‌روشبا ایران قرارداد می‌بندد شما می‌توانید زیر آن یک تبصره اضافه کنید و بگوئید اینجا کشور من است. این شرایط را دارد و باید اینها را رعایت کنید. مگر برای برانکو این کار را نکردیم؟ البته خود برانکو مبادی‌ آداب بود. الان شاید صدای من را نشنود و یا شاید به او بگویند. در قرارداد برانکو نوشتیم ولی ایشان مبادی آداب بود. ماه رمضان، در کنار من روزه بود. نه اینکه روزه باشد. خانه خودش غذا می‌خورد تا دوباره به خانه برود.

*قبلاً گفته بودید اگر کی‌روش برود تنها گزینه خوب خارجی برانکو است. الان هم همین اعتقاد را دارید؟

بله. برانکو خوب است ولی الان برانکو یک مشکلی دارد که شنبه مصاحبه با روزنامه‌ای کردم گفتم که استقلالی‌ها با برانکو نمی‌توانند خوب باشند. پرسپولیسی‌ها این را بدانند، برانکو را از ایران فرستادند رفت که برانکو را برای تیم ملی بیاورند، اما شما تماشاگر پرسپولیسی را هم از دست می‌دهید. تیم ملی که تماشاگر پرسپولیس و استقلال نداشته باشد، ضربه می‌خورد.

*خب راهکارش چیست؟

من شنیدم پیشنهادی به او دادند که پیشنهاد مجذوبی برای او نبوده، قبول نکرده است که بیاید. ما هم از سوی دیگر می‌گوییم با این حرف زدید، وکلای ویلموتس شکایت می‌کنند که اینها با کس دیگری گفت‌وگو می‌کنند و تمام حق و حقوق من را باید بدهید. توافق با ایشان بوده و غرامت از اینجا به بعد است. پول او سرجای خودش است. می‌گوید من را نمی‌خواهید باید پول من را بدهید.

*در انتهایش چه خواهد شد؟

هیچی. شما باید پول او را بدهید و یک پول هم بدهید که برانکو بیاید.

*یعنی برانکو قطعاً می‌آید؟

پول بهتر بدهند چرا نیاید؟ ایشان برای چه از اینجا رفت؟ عربستان به او پول خوب می‌داد.

*شما با مربی ایرانی موافق نیستید؟

من به عنوان نفر اول، نه. البته این را بیان کنم که آقای تاج دارد زحمت می‌شد و در حد توان خود و بیشتر هم مایه می‌گذارد ولی اینجا وزارت ورزش هم کنار او هست که روی تک تک تصمیمات ایشان انگشت می‌گذارد؛ این وسط گیر افتاده است. این را باید نسبت به آقای تاج بیان کنم. با من هم حرف زده است. زمانی که کی‌روش می‌خواست برود با آقای تاج گفتم اجازه نده کی‌روش برود. به دلیل اینکه کی‌روش به درد می‌خورد. گفت تصمیم من این است ولی آقای دادکان، وزارت ورزش به من فشار می‌آورد که این برود. خب کی‌روش رفت، یکی دیگر را آوردیم. اگر پول او را در دو سال دادیم، پول این را در ۶ ماه دادیم.

* تازه شما به عنوان کسی می‌گفتید کی‌روش را از دست ندهید که نسبت به برخی رفتارهای کی‌روش انتقاد داشتید.

بله. همه جا می‌گفتم. کی‌روش نباید برود چون دلم برای فوتبال کشورم می‌سوخت. می‌گفتم به کی‌روش اختیار زیادی دادید. خودش تیم تعیین می‌کند و با چه کسانی بازی‌های تدارکاتی داشته باشد.

*در همان چارچوبی که شما برانکو را جریمه می‌کنید که چرا حرف زدید، چرا مصاحبه بدون هماهنگی کردید.

مصاحبه نه، چرا اسامی در روزنامه‌ها رفت بدون اینکه ما ببینیم.

* مصاحبه هم با هماهنگی شما انجام دهد.

بله. این را هم نوشته بودیم ولی مصاحبه نکرد. آن روزی که به آقای برانکو گفتم اسامی را به روزنامه‌ها داده بود. سر یک جریانی بود. می‌خواستیم به کرواسی برویم. کرواسی پول خوبی می‌داد و تیم سوم دنیا بود. از ما دعوت کرد و رنکینگ تیم ما در آن زمان ۱۵ بود. خیلی جاها رفتیم و بازی کردیم، کره و انگلستان و ...

*آلمان را اینجا آوردید.

بله. با کراواسی در زمین کرواسی بازی کردیم، جمعیت هم زیاد بود. به آن‌ها گفتیم این مقدار به ما بدهید و ۵۰ بلیط هواپیما و هتل ۵ ستاره بدهید، ما می‌آییم. کراواسی قبول کرد و آماده رفتن بودیم، آقای برانکو پیش من آمد و گفت می‌شود تخفیفی بدهیم؟ ما پول می گرفتیم و بازی می‌کردیم. هر جایی می‌رفتیم پول می‌گرفتیم چون رنکینگ فیفا ارزش تیم‌ها را مشخص می‌کند. می‌گوید تیم اول فیفا ۸۰۰ هزار دلار تا یک میلیون دلار می‌تواند بگیرد، تا بازی کند. برای ما که تیم پانزدهم بودیم ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار دلار نوشته بود. ما این پول را از کرواسی تقاضا کرده بودیم و حتی ایتالیا رفتیم بازی کنیم پول گرفتیم. با تیم آ اس رم قراردادی که بستیم، گفتیم این مقدار می‌گیریم. برانکو به من گفت می‌شود به کرواسی تخفیف دهید؟ کشور من است؛ گفتم بله می‌شود. همین الان امور مالی را صدا می‌کنم، این مقدار دلار از کرواسی نگیرم. خوشحال شد. امور مالی آمد و گفتم این مقدار از کرواسی نگیرید ولی از حقوق برانکو کم کنید و روی پول فدراسیون بگذارید. یکباره گفت چرا من؟ من هم گفتم چرا من؟ (می‌خندد) شما به کشور خود خدمت می‌کنید از حقوق خودتان خرج کنید. من هم می‌خواهم به کشورم خدمت کنم و این مقدار می‌گیرم. محکم سر این حرف ایستادم. گفت نه، از کرواسی بگیرید. (می‌خندد)

*جدی؟

بله. گفتم یک قران کم نمی‌کنم. این حق ما است و تیم پانزدهم دنیا هستیم و می‌توانیم این مقدار بگیریم و گرفتیم. شما می‌توانید از فوتبال پول دربیاورید. الان صدای ما را هم می‌شنوند. آقای مهرعلیزاده در برنامه شما بیاید و بگوید، آقای افشارزاده از کمیته ملی المپیک بیاید و بگوید. ۴ سال و خرده‌ای رئیس فدراسیون بودم یک قران از کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش نگرفتم. بیلان سالانه که می‌دادند جلوی فدراسیون فوتبال صفر می‌نوشتند. یک قران نمی‌گرفتم. ۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون در فدراسیون فوتبال گذاشتم و رفتم.

*در جایی گفته بودید از روی کلاه بچه‌ها هم پول در آوردم.

بله. به راحتی از روی جوراب هم پول درمی‌آوردم. اولین قرارداد در فوتبال ایران را یک میلیارد و ۳۱۰ تومان نوشتم که روی سینه خودمان «ایرانول» بزنیم. همه مانده بودند. پیراهن تیم ملی ۵۰ میلیون بود. ما یک میلیارد و ۳۱۰ تومان قرارداد بستیم. چرا نمی‌شود پول درآورد؟ به راحتی می‌توان این کار را کرد.

*حتی در این شرایط تحریم؟

بله.

*جالب است که در مورد پوما چطور توانستید این کار را کنید. چون با آدیداس نتوانستند قرارداد درستی ببندند. پوما چطور شکل گرفت. می‌گویند یک نفر آنجا بود کارسازی کرد. درست است؟

خیر. اصلاً و ابداً اینچنین نبود. پسر آقای رفیق‌دوست را آورده بودم و کار خارج از ایران ما را انجام می‌داد و در این کار هم تبحر داشت. پوما را به لندن آورد. در کمپ تیم ملی انگلستان بودیم. به یاد دارم تیم ملی چه بود. کمپ تیم ملی انگلستان را برای ما گرفته بودند که آنجا سه بازی کنیم که اولین بازی را کردیم، دومین بازی قطعاً می‌دانید آن بمب‌ها را گذاشتند و در لندن تخریب شد و قرارداد ما کنسل شد ولی ما همه پول خود را گرفتیم. گفتیم ما برای بازی آمدیم و پول ما باید پرداخت شود. همه را گرفتیم و آمدیم. بعد نماینده پوما در کمپ ما آمد و گفت این مقدار می‌دهم و قرارداد ما ۸۰۰ میلیون بود و گفتیم می‌گیریم. آن زمان ۸۰۰ هزار دلار می‌شد. قبول کرد و با ما همانجا قرارداد را امضا کرد. ۳۰۰ میلیون را به البسه بدهد و ۵۰۰ میلیون نقد بدهد. ما قرارداد را بستیم. خودش هم رفت و تمام لباس‌ها را زد. به راحتی، در مصاحبه تلویزیونی گفتم تحریم خودتان هستید. به خدا آمریکا درجه پنجم است. تحریم خود ما هستیم. ضعیف هستیم و همواره می‌گوییم تحریم مانع است.

چطور در سال ۸۱ رئیس فدراسیون شدید؟

آقای صفایی فراهانی یک روز من را دعوت کرد. گفت می‌خواهم شما را نائب رئیس بگذارم. گفتم من نمی‌توانم. من مشاور شما باشم و وقتی کار من را پسندیدید، من را نائب رئیس بگذارید. دو سه ماهی کار می‌کردم، یک شب آمد دید من جدولی دارم می‌نویسم. گفت چه کار می‌کنید و این ساعت هنوز هستید و خانه نرفتید؟ گفتم دارم داوران را رتبه‌بندی می‌کنم. جدول برای این درست می‌کنم. نشست و گفت برای من بگویید چیست؟

گفتم داوران را چرا بگوییم نمره شما ۱۰ یا ۱۱ است، ولی نُرم نداریم. کمیته داوران دارد ولی خودمان نرمی نداریم. چرا این همه دعوا در لیگ راه بیندازیم. صبح داور را محروم می‌کنیم. دو روز بعد من را خواستند و گفت مجمع برویم و آنجا می‌خواهم ۱۵-۱۰ روز دیگر معرفی کنم که نائب رئیس شوید. بعد از آن به بوسان رفتیم و قهرمان شدیم و انتخابات را برگزار کردیم و چند نفر نامزد بودند و من انتخاب شدم و به عنوان رئیس فدراسیون کار را شروع کردم.

*در مورد ۲۰۰۶ یک مواردی را بیان می‌کنند مثلاً کمپی که در آلمان گرفته بودید می‌گفتند آقای برانکو پیشنهاد داده بود که فاصله از شهر داشته باشد که این بازیکن‌های ما بازیکن‌های بزرگ را نبیننند تا دل‌شان بلرزد.

نه. گفت ما از شهر دور باشیم که ایرانیانی که علاقه‌مند هستند اینقدر نرونند و نیایند. فقط هدف همین بود. ما همایون شاهرخی، رضا قیاسی، آقای رفیق‌دوست را زودتر فرستادیم و همه چیز را دیدند و اوکی کردند ما گرفتیم، نه اینکه صرفاً روی حرف آقای برانکو باشد.

*اتفاقی که آنجا افتاد اختلافاتی بود که بین علی دایی و علی کریمی رخ داد.

اختلاف داشتند.

*چطور مدیریت می‌کردید؟

۴ سال مدیریت کردیم. به دلیل اینکه یکسری بچه‌ها خصوصیات علی دایی را دوست داشتند و یکسری خصوصیات علی کریمی را دوست داشتند، ولی هر دو وطن‌پرست و عاشق هستند.

*قصه وحید هاشمیان چه بود که دعوتش نمی‌کردند و حل کردید؟

نه که دعوتش نکنند. آقای وحید هاشمیان یکی از موضوعاتی بود که خوب شد پرسیدید تا بگویم. ایشان با فدراسیون قبل از ما مشکلاتی داشت. کلاً خط خورده بود و خودش هم نمی‌آمد. من به آلمان رفتم. ایشان را دیدم. خودم پیش ایشان رفتم. گفتم می‌خواهم شما را بازگردانم. گفت با من این کار را کردند. گفتم اینها را کنار بگذارید.

*گلایه‌اش چه بود؟

گفت از دوره قبلی بازی نمی‌کرد یا یک بار دعوت نمی‌کردند و یکبار دعوت می‌کردند.

*دعوت می‌کردند و بازی نمی‌دادند و آنجا هم از قافله باز می‌ماند.

بله. وقتی برمی‌گشت هم می‌گفتند چرا رفتید و شما هم بازی نکردید. این از فدراسیون این ناراحتی را داشت. آنجا رفتم و گفتم خودم آمدم و هیچ کسی به من نگفته است. دوست دارم ایران بیایی و دعوت کنم و بازی کنی. من از آلمان برگشتم و آمدم و یک برنامه تلویزیونی را نگاه می‌کردم که دیدم دو مسئول روزنامه نشسته‌اند که کدام رئیس فدراسیون برود و یک بازیکن بیاورد. در هیچ جای دنیا نیست.

این برنامه را شنیدم و به تلویزیون زنگ زدم. گفتم من می‌خواهم روی خط اینها بیایم و حرف بزنم. روی خط رفتم و گفتم شما همواره می‌گویید غرور رئیس فدراسیون شکست. من حاضرم غرورم شکسته شود ولی غرور ملی شکسته نشود. وحید را آوردم و ببینید چه روزی به درد ما می‌خورد.

*این درست است که آقای علی‌آبادی به شما گفته بود دایی، گل‌محمدی و بختیاری‌زاده را کنار بگذارید؟

بله.

*علتش چه بود؟

گفت اینها مسن هستند و فکر نمی‌کنید باید دور را به جوان‌تر بدهید؟ اینها بروند. یک طوری هموار کنید اینها بازی خوبی کنند و از تیم ملی خداحافظی کنند. گفتم مگر چنین چیزی شدنی است؟ اینها هر سه برای تیم ملی زحمت کشیده‌اند و هیچ عقل سلیمی این کار را نمی‌کند. شما دیدید دو گل در جام جهانی زدیم و هر دو همین‌ها زدند که گفتند خطشان بزنید.

* کنار بلاتر بودید که فهمیدید برکنار شدید.

بله. در جایگاه بین دو نیمه بازی آنگولا و ایران بودیم. برای صرف چای رفتیم و آقای بلاتر به من گفت خبرگزاری فرانسه به من اعلام کرده شما برکنار شدید و تعجب کرد. گفت تا حالا در طول جام جهانی ندیدیم که رئیس فدراسیون و مربی برکنار شود.

*البته آن زمان برکنار نشده بودید.

شده بودم. خبرگزاری‌ها اعلام کرده بودند.

*و اینی که می‌گویند یکسری اسناد را به فیفا دادید و باعث تعلیق شد درست است؟

ما اصلاً تعلیق نشدیم.

*پس در خطر تعلیق قرار گرفتید.

بله، در خطر تعلیق بودیم. همان زمان مصاحبه کردم و گفتم یک برگه بیاورید، ولی فیفا رئیس فدراسیون قانونی آقای دادکان را می‌شناسد. از من دفاع می‌کرد.

*یعنی شما پشت صحنه خداوکیلی کار نکردید؟

خداوکیلی کاری نکردم که نامه بنویسم که شما من را برکنار کردند؟ اصلاً این کارها نبود. همان جایی که بودیم من به فیفا باید می‌گفتم که ما نیستیم.

*این درست است که محمد دادکان زمانی که رئیس فدراسیون بوده جلوی درب هتل در سفرهای خارجی می‌نشست و مراقب بود بچه‌ها بیرون نروند؟

بله. خودم مصاحبه کردم و در پخش زنده تلویزیون زمانی که رئیس فدراسیون نبودم، گفتم رئیس فدراسیون در مملکت ما غیر از رئیس فدراسیونی، باید پاسبان هم باشند. خودم در لابی هتل می‌نشستم.

* تا نماز صبح؟

تا سه بامداد که آن محله‌ها ببندند و بروند. شما از بازیکن‌ها سوال کنید. عشق من بود که تا سه بنشینم و سه می‌رفتم و می‌خوابیدم. ۷:۳۰ صبح سر صبحانه بودم. چهار سال اینطور بود. یکی دو روز نبود.

*حتی می‌گفتند با تاکسی می‌رفتید و رصد می‌کردید.

بله. در مالزی می‌رفتم ببینم بچه‌ها که گفتند می‌رویم دور بزنیم و بیاییم کجا می‌روند. این کار را می‌کردم. سوئیس با ترکیه بازی داشت. من برای تماشا رفتم. رئیس هم نبودم. رفتم و دیدم تیم سوئیس وقتی وارد هتل شد، همه‌شان در پذیرش هتل رفتند و به مربی‌هایشان که کلید را از سرپرست تیم تحویل بگیرند تلفن‌ها را دادند، چرا؟ می‌گوید الان یک بازی اساسی دارم یا من می‌روم جام جهانی یا ترکیه. خانمم زنگ می‌زند بچه افتاد، مادرت مریض شد. یک کسی این را گفت و این ۲۴ ساعت تلفن خودم را خاموش می‌کنم.

حالا ما می‌گوییم تلفن‌ها را تحویل دهیم. دور از جان بچه‌ها، البته خیلی کم بود، تلفن را تحویل می‌دهد و به اتاق می‌رود و بعد شب در اتاق می‌ایستید و گوش می‌دهید که تلفن دیگری دارد و با آن حرف می‌زند. شما نباید این محدودیت را بگذارید که در اتاق‌ها باید باز باشد؟ ۱۱ شب بخوابید.

*و نظم را برقرار کنید.

بله.

*و اینکه گفته بودید به برانکو به ازای هر سال ۴۰۰ دلار دادم اما آقایان به قلعه‌نویی برای چند ماه ۴۰۰ میلیون تومان و برای علی دایی برای یک سال ۸۰۰ میلیون تومان و قطبی هم یک میلیارد و ۲۰۰. واقعاً اینطور بود؟

اینها را من نگفتم، ولی اولی را گفتم که به برانکو دو سال و سه ماه، یک میلیون و ۵۰ هزار دلار دادیم. برای ۲۶ ماه به برانکو این میزان را پرداخت کردیم. تقسیم کنید همین ۴۰۰ تا می‌شود، گفتم به برانکو ۴۰۰ تا دادیم و ببینید در مملکت ما چقدر پول هزینه می‌کنند. آن هم با آن پشتوانه که وجود دارد. من اسم آقای قلعه‌نویی را نبردم، آخریش چه کسی بود؟

*آقای دایی و آقای قطبی بودند.

نه. علی دایی شاید ...

*علی دایی به شما زنگ زد زمانی که می‌خواست سرمربی تیم ملی شود.

بله. آقای قلعه نویی هم زنگ زد.

*شما گفتید نکنند؟

من به هر دو تا گفتم آن کسی که شما را می‌آورد برای بقای خود این کار را می‌کند. علی دایی الان دارد گوش می‌دهد. علی دایی برنامه ۹۰ آمد و گفت به یکی بدهکارم و باید عذرخواهی کنم. به محمد دادکان بدهکارم. به من گفت نروید و این آدم می‌خواهد شما را ابزار کند. گفتم علی جان یک روز پای شما نمی‌ایستند، نرو. این موقعیت خود را دست رئیس سازمان ندهید. به امیرقلعه نویی گفتم نرو و رفت. وقتی کنار گذاشتند مثل علی دایی به من زنگ نزد. من خودم زنگ زدم. گفتم دیدید حرف من درست درآمد.

*گفته بودید پیش یک نفر که در جایی گفتید نمی‌توانم اسم ببرم، به من گفت برگردید و من گفتم باید مشورت کنم. گفت چه مشاوره‌ای بهتر از قرآن و استخاره کرد و بد درآمد. پیشانی من را بوسید و بعد پیغام داد ...

بله. حاج داود احمدی‌نژاد بود. آقای حاج داود احمدی‌نژاد من را صدا کرد و گفت همه کارها تمام شده، با برادرم صحبت کردم و این همه لطمه خوردیم. تماشاگر نمی‌آید. جلوی آقای دکتر به من گفت امروز بازی داریم و اینطور است و گفتم اگر سه هزار نفر برای تیم ملی آمدند، من دیگر حرفی نمی‌زنم. گفت تلفن باز باشد و نبندی. در بازی تیم ملی ایران دو هزار نفر هم نبودند. به من زنگ زد و گفت هر چیزی گفتی درست است دو هزار نفر هم نیامدند. بعد نشستند و با آقای دکتر هم صحبت کردند. خود آقای دکتر هم گفت بیا. گفتم من را جای دیگر بفرستید می‌روم.

*خود آقای احمدی‌نژاد گفتند برگردید؟

بله. گفتم به احترام شما به ورزش برمی‌گردم، ولی من را فدراسیون دیگری بفرستید. ببینید در عرض یک سال برای آن فدراسیون چه کار می‌کنم و چه امکاناتی می‌آورم.

*چرا قبول نکردید؟

فوتبال؟ نمی‌شد. دوباره بروم و همان آدمی که توپ را از قارپوز تشخیص نمی‌دهد، زیر دست او بروم!؟

*فدراسیون دیگری می‌رفتید زیر دست او بودید.

گفتم شما باید حکم من را بدهید. آقای احمدی‌نژاد الان هست و بازگو کند.

*آنجا هم می‌گفتید حکم را آقای احمدی‌نژاد بدهند.

نمی‌شد. می‌دانست من در فوتبال با او دعوا دارم.

*آقای رویانیان هم با شما تماس گرفت و گفتید نرو.

آقای رویانیان تماس نگرفت، برای عیادت از مادرم آمد. گفتم هم آرزوی خود را می‌گذارید و هم آبروی خود را می‌گذاری. یک خبرنگار هم ایستاده بود و با او آمده بود. صبح این تیتر شد که دادکان به رویانیان گفت هم آبرو و هم آرزوی خود را می‌گذاری، نرو. یک زمان گذشت و آقای رویانیان رفت. بعد با همان روزنامه‌ای که این تیتر را زده بود مصاحبه کرد و گفت آقای دادکان هم آبرو را گذاشتم و هم آرزویم را گذاشتم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز