نگاه کارشناسان و اصحاب رسانه به سرخهای تبریزی در فصل نوزدهم؛
تراکتور مثل زنوزی؛ دنیزلی مثل ترکیه
تراکتور با سرمربی ترک تبار خود در فصل جدید میخواهد به رویای قهرمانی جامه عمل بپوشاند.
به گزارش ایلنا، تراکتور در فصل جاری یکی از تیمهای پر هزینه و البته مدعی قهرمانی لیگ برتر است که همکاریاش با مصطفی دنیزلی این تیم را بیشتر در کانون توجهات قرار داده است. کارشناسان و اصحاب رسانه در خصوص نسخه فصل نوزدهم این تیم نوشتند.
تراکتور مثل زنوزی؛ دنیزلی مثل ترکیه
پویا جاویدان
زنوزی که مالک دو تیم در لیگ برتر است هر فصل به خرج منابع لایزال رویای قهرمانی میبافد. الگوی فصلهای تراکتور با زنوزی شبیه یکدیگر است، هر پیش فصل چند خرید گزاف، یک مشت نام بزرگ در آستانه بازنشستگی و رویای نونوار شده قهرمانی اما تراکتور زنوزی بیشتر از آنکه مثل منچسترسیتی ثابت قدم باشد، شبیه یونایتد در نوسان است.
ابتدای هر فصل تراکتوریها دلشان میخواهد آن 3 دقیقه قهرمانی قلابی با اولیویرا واقعی شود. برای یک تماشاچی خارجی و هوادار تراکتور اینطور به نظر میرسد که مالک تیم هرچه در توان دارد، رو میکند، از مربی سابق رئال مادرید گرفته تا بازیکنان سابق در سری A همه وقتی چمدان پول را میبینند، بدون توجه به رتبه لیگ ایران در آسیا و بدون توجه به زیرساختهای فوتبال در ایران بله را میگویند اما برای تراکتور همیشه یک جای کار میلنگد.
دنیزلی در ادامه مسیر قلعهنویی، اولیویرا و توشاک به تبریز رفت تا یک کارناتمام را تمام کند، کاری که با پاس تا یک قدمی آن رفت. کارنامه دنیزلی در ایران کارنامه قابل دفاعی نیست. زنوزی جزو معدود آدمهایی بود که این را نمیدانست. دنیزلی پرسپولیس را سه پله پایینتر از تیم حمید درخشان تحویل داد و دوباره به سواحل مدیترانه برگشت؛ همان سواحل خانه پدری.
مصطفی دنیزلی مثل جمهوری تازه تأسیس ترکیه مدام در حال فراز و نشیب است؛ اوج میگیرد، فرود میآید، دست و پا میزند و بعد دوباره بلند میشود که کار را از سر بگیرد و هربار به دنبال زنده کردن شکوه و جلال گذشته است. پدر و فرزند شبیه هم هستند، یکی در آرزوی زنده کردن امپراتوری خود و یکی به دنبال چشیدن قهرمانی در لیگ بعد از قریب به 10 سال.
زنوزی و دنیزلی یک هدف مشترک دارند و چند خصیصه شبیه به هم. دنیزلی فوتبال تهاجمی و زیبا را خوب بلد است اما ثبات داشتن را بلد نیست. زنوزی هم خرید کردن را خوب بلد است اما ثبات داشتن در مدیریت را بلد نیست. با همه این احوالات تراکتور احتمالاً بهترین گزینه برای دنیزلی بود که قبل از بازنشستگی پول خوبی بگیرد و با یک قهرمانی از فوتبال خداحافظی کند. ابزار کار هم مهیا به نظر میرسید: 3 کاپیتان تیم ملی، یک دروازهبان آماده و سرحال، انواع بازیکن قدرتی، سرعتی و تکنیکی، یک ورزشگاه اختصاصی با هوادارانی که از مصونیت در شعار دادن برخوردار هستند، بودجه مناسب برای تقویت در نیم فصل و یاری تیم دیگر زنوزی که میتواند سد محکمی برای رقبا باشد.
ابتدا همه چیز در ظاهر برای قهرمانی آماده به نظر میرسید اما تراکتور دنیزلی تا اینجا فقط نیمی از بازیها را برده. بازیهای 6 امتیازی با استقلال و سپاهان را باخته و فاصله با صدر با احتساب یک بازی بیشتر 6 امتیاز است. پاشنه آشیل تراکتور برگشت به مسیر عادی و ثبات در راه قهرمانی است. ثبات در لیگ حلقه گمشده تراکتور و دنیزلی است، نت ناکوک باشگاه و مربی روی هم افتاده و موسیقی که میشنویم، خارج است و قهرمانی سخت و شاید دور از دسترس.
به دنیزلی زمان بدهید
هکتور کوپر ترکیــه!
سامان موحدیراد
برای دومین هفته پیاپی بازی تراکتورسازی در لیگ لغو شد تا عطش هواداران این تیم برای بازگشت تیم محبوبشان به میدان فروکش نکند. در این میان تنها یک بازی در جامحذفی و در ورزشگاه بدون تماشاگر برابر نود ارومیه انجام شد که آن هم پس از تساوی به وقت اضافی و پنالتی کشیده شد تا سند صعود تراکتورسازان به مرحله بعدی جام حذفی کمی سخت امضا شود.
شروع دوباره رقابتهای لیگ بعد از تعطیلات فیفادی از آن جهت برای هواداران تراکتورسازی مهم است که آنها در روزهای قبل از تعطیلی لیگ تزلزل عجیبی در تیم خود مشاهده کرده بودند. تیمی که لیگ را با مصطفی دنیزلی خیلی خوب و عالی شروع کرده بود در 3 هفته پیاپی برابر صنعتنفت و استقلال و سپاهان شکست خورد. شکستش برابر استقلال البته برای هواداران تراکتورسازی سختتر هم بود چون دریافت چهار گل در تبریز مسألهای نیست که هواداران تراکتورسازی به راحتی با آن کنار بیایند.
هر فصل دیگری از رقابتها بود شاید همین سه نتیجه موجب میشد تا تراکتورسازی با سرمربیاش خداحافظی کند اما اینبار این اتفاق نیفتاد. به دلیل اینکه تراکتورسازی هدایت تیماش را به سرمربیای واگذار کرده از زبدهترین و کاربلدترین مربیهای فوتبالی است که به ایران آمده است.
مصطفی دنیزلی ترکیهای که پیش از این تجربه حضور روی نیمکت تیمهای پاس و پرسپولیس را هم داشته است. او به تبریز آمده تا مأموریت ناتمام تبریزیها در فوتبال ایران را تمام کند و اولین جام فلزی را برای هواداران این تیم به ارمغان بیاورد. سبک بازی رو به جلو و دوستداشتنی تراکتورسازی هم تا اینجای فصل موجب شده تا هواداران از سرمربی خود راضی باشند و به همین دلیل نتایج ضعیف تیم در این سه هفته را فراموش کنند. با این حال تردیدهایی در خصوص عملکرد تراکتور در ادامه رقابتها وجود دارد.
بزرگترین دشمن تراکتورسازی جو و فشار روانی افکار عمومی و هواداران این تیم است. چیزی که البته از مدیریت تیم به هواداران هم تزریق میشود. همین جو سنگین و توقعات بالا ممکن است در درازمدت و تا پایان لیگ پاشنه آشیل مربی کاردانی چون دنیزلی هم شود چرا که تیمهای دنیزلی علیرغم اینکه نمایش زیبا و چشمنوازی در زمین ارائه میدهند اما از نوسانات زیادی هم برخوردارند. این مسأله تازهای هم نیست و عملکرد او در پاس و پرسپولیس گواه همین موضوع است. تیمهای پرمهرهای که بسیار زیبا بازی میکنند و تماشاگران را به وجد میآورند اما در مواقع حساس نتایج دور از انتظاری میگیرند.
اگر بخواهیم روند کاری دنیزلی را به کسی تشبیه کنیم بیشک هکتور کوپر آرژانتینی نزدیکترین گزینه است. مربی که سالها تیمهایش زیبا و عالی بازی میکردند اما در یک قدمی جام پا پس میکشیدند و دستشان از جام کوتاه میماند. البته در این راه دنیزلی بسیار خوششانستر از کوپر نگونبخت بوده اما باز هم در موارد بسیاری تشابههایی وجود دارد.
این مسأله را اگر کنار توقع بالای تماشاگران تبریزی بگذاریم میفهمیم ممکن است چه سرنوشت تلخی در انتظار تراکتور باشد. برای همین در اولین گام برای حرکت رو به جلوی تراکتور باید تلاش شود از جو و فشار روانی اطراف تیم کاسته شود و در گام بعدی به مربی بزرگی چون دنیزلی فرصت کافی داده شود. شاید حتی بیش از یک فصل زمان لازم باشد تا دنیزلی تیماش را بسازد.
دنیزلی در جایگاه واسیلی گوجا
غلامحسین دینمحمدی
مربی خارجی برای پیاده کردن افکارش در یک تیم نیاز به زمان دارد. نمونه این موضوع هم واسیلی گوجا مربی خوب سابق تراکتور بود که در سال اول حضورش در تیم تبریزی با وجود آنکه تیم عالی بازی میکرد نتوانست به مقامی بهتر از یازدهمی برسد در حالی که در سال دوم واسیلی با همان نفرات موفق شد عنوان سومی را کسب کند و تراکتور را در جایگاه بسیار خوبی قرار دهد. امسال هم تراکتور با دنیزلی هجومی و زیبا بازی میکند اما بهنظرم در تیم تراکتور جای یک مهاجم سرزن خالی است؛ مهاجمی که بتواند در نبردهای هوایی در سرزنی موفق عمل کند. اکثر مهاجمان فیکس تراکتور که از آنها بازی گرفته میشود سرزنهای خوبی نیستند تا بتوانند در نبردهای هوایی جنگها را از مدافعان حریف ببرند.
دنیزلی مربی نترس با افکار تهاجمی است که در هر تیمی که در ایران کار کرده با روش هجومی تیمهایش را هدایت کرده و هیجان را به سکوها برده است. این حالت امسال برای تراکتور هم وجود داشته و بردهای پرگل و بازیهای خوب و رو به جلو رضایت از مربی ترکیهای را فراهم ساخته است.
دنیزلی مربی باتجربهای است اما بهنظرم جای یک پیشکسوت تراکتور در کنار ایشان خالی است که بهخوبی بتواند افکار و خواستههای او را به بازیکنان تیم به شکل فوتبالی و قوی به بازیکنان انتقال دهد. شاید دلیل نوسان در نتایج این فصل و نتایج ضعیف چند هفته دنیزلی در تیم تراکتور هم تغییرات زیادی باشد که گاهاً شاهد اعمال آن در ترکیب تیم بودیم اما با این وجود با سبک و سیاقی که تراکتور بازی میکند و با جسارت و نترسی و تجربهای که دنیزلی دارد بهنظرم ایشان میتواند تیم تراکتور را سر و سامان بیشتری داده و طلسم قهرمان نشدن تراکتور در لیگ برتر را بشکند.
دنیزلی در تیمهای پرسپولیس و پاس هم که بود تیمهایش بسیار خوب و زیبا بازی میکردند اما شاید از آنجا که در آن زمان هم آن تیمها تغییرات زیادی در ترکیبشان داشتند با وجود ارائه بازی زیبا در نتایجشان گاهاً با نوسان مواجه میشدند.
نگاه رسانه
مصطفی دنیزلی یک چهره خاص است. مردی اصولگرا که هیچ چیزی را فدای اصول و قواعدش نمیکند. این قواعد البته در تمامی ابعاد زندگی او جریان دارد؛ از فوتبال گرفته تا مربیگری و زندگی شخصیاش.
او سر سوزنی حاضر به کوتاه آمدن از اصول خود نیست و همین سرسختی و پافشاریاش از او یک مربی متفاوت ساخته. مردی که جزو معدود مربیان بزرگ تاریخ ترکها محسوب میشود که در مثلث برمودا و سه قطب بزرگ فوتبال ترکیه مربیگری کرده؛ فنر، گالا و بشیکتاش و با هر سه به موفقیت رسیده.
دنیزلی روی نیمکت تیم ملی ترکیه نیز دورانی داشته تا در کنار فاتح تریم و سنول گونش جزو سه مربی تأثیرگذار و بزرگ فوتبال ترکها قرار بگیرد.
مردی که در رنسانس فوتبال احمرها نقشی بیبدیل و غیرقابل انکار داشته است. امضای دنیزلی در فوتبال ترکیه پررنگ است و در کتاب تاریخ این کشور برای همیشه ثبت شده اما دنیزلی در مهاجرتهای گاه و بیگاهش به فوتبال ایران نتوانسته آن تأثیرگذاری عمیق را داشته باشد. اندازه دنیزلی قطعاً از سقف فوتبال ایران بالاتر است اما او در این فوتبال به رغم نشانههای پررنگ و اثرات هویدا، نتوانسته امضای خود را پای یک جام و یک موفقیت بزرگ بگذارد.
دنیزلی سه دوره پرهیجان و پرهیاهو در فوتبال ایران داشته؛ پاس و دو دوره پرسپولیس. او در پاس در فوتبال ایران فوتبالی مدرن و چشمنواز را ارائه داد و در نهایت در سانتیمترهای جام برای پایبندی به اصولش متوقف شد.
آنجا که در تقابل با مدیرعامل تمامیتخواه وقت پاس یعنی سردار آجورلو در چند هفته مانده به پایان رقابتها در حمایت از بازیکنانش، تیم را بایکوت کرد و حاضر نشد برای بازی مقابل ذوب آهن به اصفهان سفر کند تا پاس صدرنشین شکست تلخ و سنگینی را با 3 گل بپذیرد؛ آنچه تیم دنیزلی را در کورس قهرمانی با استقلال عقب انداخت و در نهایت از جام دور نگه داشت.
در دوره اول پرسپولیس او تیمی را در اختیار داشت که تقریباً هیچ ستارهای نداشت و در برخی از پستها همانند دفاع وسط و دفاع کنار اصلاً بازیکنی در کلونی حقیر سرخها نبود!
اما او از این شیر بی یال و دم و اشکم و بیستاره، تیم هیجانانگیز و ترسناکی ساخت که تنها با اشتباه داور در بازی حذفی از رسیدن به جام باز ماند.
در دوره دوم نیز او در انتهای یک فصل کابوسوار آمد تا پرسپولیس خودش را برای فصل آینده بسازد اما رفیق نیمه راه شد و همکاریاش نیمه تمام ماند تا تنها خاطره پررنگ از او دربی باشکوه و تکرار نشدنی 3-2 با 10 بازیکن باشد.
حالا و بعد از یک دوره فترت او دوباره به ایران بازگشته تا اینبار با تراکتور مأموریت نیمه تمام خود را به سرانجام برساند.
اینبار اما تیم او با تجربههای قبلی تفاوتهای آشکاری دارد. او روی نیمکت تیمی نشسته که نه مشکلات ساختاری و اقتصادی پاس آجورلو را دارد و نه همانند پرسپولیس تهی از ستاره و در مضیقه است. تراکتور این فصل از هر نظر ایدهآل به نظر میرسد و دنیزلی حالا در پیرانه سری آمده تا با این تیم کامل آرزوی دیرینه خودش و البته پرشورها را برآورده کند
برای او با آن چمدان افتخارات رنگارنگ و نام بزرگ و پر سر و صدایش و البته امضای پررنگی که در فوتبال ترکیه بر جای گذاشته، موفقیت در فوتبال ایران نباید ماموریت دشواری باشد.
دنیزلــــی در فوتبال ایران گمشده ای بزرگ دارد که حالا برای رسیدن به آن برای بار چهارم ریسک کرده و حاضر شده تا در این سن و سال، چمدان ها را به سمت ایران ببندد.
دنیزلی اما در ماجراجویی تازهاش در فوتبال ایران با همان اصول سابق و البته فلسفه همیشگی جلو میرود؛ تیم هجومی و چشمنوازی که مأموریت اصلیاش حمله به دروازه حریف است اما در این مسیر جذاب و شورانگیز تیم دنیزلی کماکان از همان آفت قبلی رنج میبرد؛ نوسانهای شدید و فراز و نشیبهای غیرمنتظره. دنیزلی در مأموریت چهارمش در ایران، چارهای جز قهرمانی ندارد. آیا دنیزلی با این تیم رستگار میشود؟
دنیزلی؛ استاد ساختن تیمهای جذاب و پروژههای ناموفق
مازیار حکمت
یک بار با مصطفی دنیزلی بازی تیمش را تماشا کردیم. وسط تحریریه نشسته بودیم که او آمد. تیمش در اصفهان باید یک بازی بزرگ و حساس را برگزار میکرد اما او در تهران مانده بود، به تحریریه آن سالهای ما آمد تا بازی را تنها در خانه تماشا نکند. اختلافات او با باشگاه پاس به جایی رسیده بود که دنیزلی از رفتن به اصفهان سرباز بزند اما خیال نکنید او مربی بیمسئولیتی بود. او در پاس خسته شده بود، شاید از دخالتها یا هر چه. پاس با او تماشایی بود اما سرانجام خوشی نداشت.
دنیزلی استاد ساختن تیمهای جذاب و پروژههای ناموفق در ایران است. ناموفق نه به معنای ناموفق، بلکه به این معنا که تیمهایش به اندازه کیفیتی که در فوتبال ارائه میکنند جایگاه به دست نمیآورند. دنیزلی اما گرچه در فوتبال ایران جام نبرده اما همیشه از تأثیرگذارترین مربیان لیگ ایران بوده و هرگز احترام و جایگاهش را از دست نداده است. او در پرسپولیس گاهی نمایشهایی را ساخت که هنوز میتوانید از به یاد آوردنش لذت ببرید، آن حملههای جانانه و آن بازیهای پرشور اما از موفقیت و جام خبری شد؟ خیر.
وقتی او پس از سالها به ایران آمد و سرمربی تراکتور شد، این تردید دربارهاش وجود داشت که آیا او در سالهای پایانی مربیگریاش میتواند تاریخ را درباره خودش در فوتبال ایران تغییر دهد و اینبار با تراکتور جامی را که با پاس و پرسپولیس به دست نیاورد، برای تبریزیها به ارمغان بیاورد؟
دنیزلی در ترکیه هر چه را که قابل تجربه کردن باشد، تجربه کرده است. بشیکتاش، فنرباغچه و گالاتاسرای یعنی که این مربی در فوتبال ترکیه به همه چیز رسیده است. او آنچنان چهره مهمی در مربیگری است که وقتی استراماچونی به عنوان یک مربی جوان از ایتالیا میخواهد از همکارانش در لیگ ایران حرف بزند، از او مثال میآورد و آرزو میکند که در سن و سال دنیزلی موقعیتی شبیه به او داشته باشد.
دنیزلی فقط یک بار در جوانی مربیگری در آلمانیا آخن را خارج از ترکیه تجربه کرده و تمام عمر مربیگریاش در ترکیه گذشته. لیگ ایران برای کارنامه او در مربیگری مهم است و شاید او بخواهد یک افتخار در ایران به نام خود ثبت کند، هم برای تغییر کارنامه و هم برای اینکه بگوید مربیگری برایش تمام نشده است.
برای تراکتور هنوز در لیگ امیدهای بزرگی وجود دارد. اگرچه تبریزیها کمی از کورس بالای جدول دور شدهاند اما فاصله آنچنان ناچیز است که تراکتور میتواند در یک چشم بر هم زدن به بالای جدول برگردد. دنیزلی به این سادگی از جنگیدن برای جام نمیگذرد. سابقه بدون جام دنیزلی در ایران همیشه به معنای این نیست که از جام برای تراکتور خبری نخواهد شد. اسم این مربی مصطفی دنیزلی است.