از عصبانیت تا ناهمگونی؛ ویلموتس تیمش را کشت
«به ثمر رساندن 14 گل در بازی با کامبوج به همان اندازه که شیرین و دلچسب است، میتواند سرآغاز قرار گرفتن در یک سراشیبی عمیقاً تلخ هم باشد.» تذکری که برابر بحرین دیده نشد.
به گزارش ایلنا، تذکر به سرمربی تیم ملی بعد از آن پیروزی خیرهکننده شاید قدری جرأت و جسارت میخواست اما آنها که زیر و بم فوتبال آسیا را طی سالهای متمادی تجربه کرده بودند، ابایی از بیان این توصیهها نداشتند. باور این بود که آن پیروزی نباید ویلموتس و مردانش را در خواب خرگوشی فرو ببرد که برد! شاید آنها که باید سرمربی تیم ملی را نسبت به فضای موجود در قاره تفهیم میکردند و اطلاعات دقیقتر و جزییتری از فوتبال قاره میدادند درکار خود کوتاهی کرده باشند و شاید هم ریشه این باخت از مکنونات ذهنی خود سرمربی سرچشمه گرفته باشد و شاید هم از ساقهای مغرور بازیکنان.
فوتبال آسیا همین است آقای ویلموتس. دور و برت را خوب بشناس. اعتماد به آن 14 گل غلط ترین حربه ممکن در مواجهه با تیمهایی از دسته بحرین بود. همان روز برای سرمربی تیم ملی نوشتیم که فوتبال ایران بردهای پرگلتر از بازی با کامبوج را هم درکارنامه خود به ثبت رسانده بود اما در همان ایام نیز هرگاه مقابل تیمهایی از این دست قرار گرفت، با چالش مواجه شد. سیاههای که با انتقاد برخی هواخواهان افراطی سرمربی تیم ملی هم مواجه شد و صدای سکوت، سکوت آنها را به آسمان بلند کرد!
چهارشنبهای که گذشت دقیقاً برای ویلموتس، شاگردانش و آنها که از برد 14 گله سرمست شده بودند، مسجل کرد که جایگاه برخی تیمها در قاره کجا است. تیمهایی که از لحاظ تاکتیکی نمیتوانند با فوتبال ایران برابری کنند اما با به کارگیری فنون ابداعی خود نظیر به راه انداختن جنگهای روانی به خوبی قادرند فوتبال ایران را با آن یال و کوپالش به چالشهای بزرگ بکشند.
حالا دوباره روز تازهای برای ویلموتس و شاگردانش آغاز شده است. نقطه سرخط. تیم ملی برای رسیدن به صدر جدول باید چشم بدوزد به امتیاز بازیهای آتی و شکی نیست که بازی ماه آتی در بصره مقابل عراق نیز میتواند دشواریهای بزرگتری را پیش روی سرمربی تیم ملی و شاگردانش قرار دهد و آنها را حتی در آستانه از دست دادن جایگاه رفیعی که سالها برایش تلاش شده، قرار دهد.
تیم ملی ایران در سالهای مربیگری کیروش به واسطه برخورداری از یک سازمان دفاعی مطلوب توانسته بود غولهای قاره را هم زمینگیر کند اما در فصل تازه فوتبال آسیا که مصادف شده با ورود نگرشهای جدید به تیم ملی فوتبال ایران به نظر میرسد که آن هارمونی همیشگی در سیاق تیم ملی وجود ندارد که این وضعیت بیارتباط با رسوخ بازیکنان جدید به تیم ملی که از لحاظ کیفی اکنون در سطح نازلتری نسبت به بازیکنان بازنشسته قرار دارند، نیست.
ویلموتس برای رهایی از باختهای آتی فیالفور باید نسبت به شناسایی عناصر با کیفیتتر در تیمش اقدام کند. مردانی شاغل در همین لیگ. بازی با بحرین نشان داد که برخی بازیکنان در حد و اندازه تیم ملی نیستند و وقتی مقابل تیمهای بزرگتر قرار میگیرند عنان از کف میدهند و تازه سطح فنیشان نمایان میشود. شاید هم ویلموتس نتوانسته به خوبی از شاگردانش بازی بگیرد که هنوز نمیتوان با قطعیت درباره این نظریه حرفی به میان آورد.
ویلموتس در درجه اول و پیش از آنکه به دنبال باز کردن درهای تازه به تیم ملی باشد و بخواهد تاکتیک هجومی مد نظر را در تیم ملی پیاده کند، ابتدا باید در شناسایی بازیکنان دعوت شده به تیم ملی دقت کند و بعد از آن آرام، آرام به سمت آن بازی هجومی که وعدهاش را داده برود.
ناهمگونی میان خطوط 3 گانه تیم ملی، عصبیت و پرخاشگریهای ملیپوشان و گاه چهره نیمهمستأصل سرمربی تیم ملی در بازی با بحرین یک تلنگر بزرگ برای آقای بلژیکی و همراهانش است تا با بینش و رویکردی متفاوت در بازیهای آتی ظاهر شوند تا فوتبال ایران اسیر آن اما و اگرهای منزجرکنندهای که سالها است از یادش بردهایم، نشود.
تکمله: به یاد میآوریم که کارلوس کیروش نیز در روزهای آغازین فعالیتش باختهایی از این دست را تجربه کرده بود. شکست در بیروت هنوز در مقابلمان قرار دارد. پیشتر نیز دیگر مربیان تیم ملی باختهایی را تجربه کرده بودند. برانکو که پرعنوانترین سرمربی تاریخ تیم ملی محسوب میشود، تجربه باخت در تهران مقابل اردن را دارد و بلاژویچ کبیر هم که برابر همین بحرین عجیبترین شکست تاریخ را رقم زده بود. این شکستها اما مقدمهای است برای پیروزیهای آتی. بردهای شیرین و صعود دوباره به جام جهانی. تیم ملی راه درازی پیش رو دارد. هنوز فرصتها باقی است. بازی مقابل بحرین در تهران میتواند همه این تلخکامیها را از مقابل دیدگانمان دور کند. شاید یک شش تای دیگر در راه باشد.